تا کنون حدود 46 نفر یا رأساً اعلام آمادگی کرده اند یا در حال برّرسی اوضاع هستند یا از طرف گروه ها و احزاب مختلف برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری معرّفی شده اند و سرنوشت شان در هاله ای از ابهام است.

 مشرق-خصیصه انتخابات ریاست جمهوری این است که با نزدیکی به فصل انتخابات برخی با اهداف گوناگون دچار یک “احساس تکلیف”! می شوند و با مشاهده ابراز علاقه اطرافیان عزم خود را جزم می کنند تا پا به عرصه رقابت بگذارند.

هر چند این مسئله در اغلب انتخابات‌های ریاست جمهوری اسلامی ایران شاهد مثال دارد امّا انتخابات آتی سوای از گذشته است. انتخابات پیش‌رو شاهد اعلام حضور تعداد بالایی از کاندیداهای مختلفی است که مشخّصاً اقبالی برای پیروزی ندارند و کارنامه اجرایی ـ سیاسی ـ مذهبی آنها ناچیز و غیر قابل اعتنا برای ریاست جمهوری است.

غیر از تعدّد کاندیداهای ریاست جمهوری در دوره های ابتدایی؛ بعدها کمتر شاهد حجمی انبوه از اعلام کاندیداتوری های زودرس و بی اقبال بوده ایم که از آن به پدیده “خوداصلح پنداری” یاد می کنیم.

عموماً اعلام کاندیداتوری ها در انتخابات ریاست جمهوری از طرف افراد بی اقبال و غیر کارآمد برای این انجام می گیرد که با کسب نام و نشانی به پست های مورد نظر دیگری دست یابند. از این حیث مسئله فوق عادّی و مرسوم بوده و احیاناً خواهد بود.

امّا آنچه ما در اینجا با آن مواجهیم یک “پدیده” جدید است که می تواند در صورت برنامه مند بودن، اهداف سیاسی بعدی داشته و در قالب یک “پروژه سیاسی” دنبال شود. تحلیل پیشرو سعی دارد اهداف این طرّاحی را تبیین نماید:

· سابقه پدیده “خوداصلح پنداری”

نگاهی به جدول زیر نشان می دهد اصولاً تعداد افرادی که مصداق پدیده “خوداصلح پنداری” بوده اند، غیر از انتخابات هشتم و نهم تعدّد بالا و قابل توجّهی نداشته است. بروز این پدیده در دوره هشتم را می توان با توجّه به بالا گرفتن انتقادات سراسری به دولت اصلاحات مربوط دانست که برخی نخبگان سعی کردند آراء خاتمی با شکست مواجه شود. در دوره نهم نیز تغییر دولت و بروز همزمان چندین گفتمان کارکردی در سپهر سیاسی کشور که برای دسترسی به قدرت امکان رقابت یافته بودند، بی تأثیر نبوده است.

انتخابات اوّل ریاست جمهوری

96 نامزد

انتخابات دوّم ریاست جمهوری

4 نامزد

انتخابات سوّم ریاست جمهوری

4 نامزد

انتخابات چهارم ریاست جمهوری

3 نامزد

انتخابات پنجم ریاست جمهوری

2 نامزد

انتخابات ششم ریاست جمهوری

4 نامزد

انتخابات هفتم ریاست جمهوری

4 نامزد

انتخابات هشتم ریاست جمهوری

10 نامزد

انتخابات نهم ریاست جمهوری

8 نامزد

انتخابات دهم ریاست جمهوری

4 نامزد

· پروژه “تعدّد کاندیدا”

در انتخابات پیشرو مردم شاهد حجم بالایی از “خوداصلح پنداری” ها هستند.

تا بحال از افرادی مانند: «اکبر هاشمی رفسنجانی»، «سیّدحسن خمینی»، «محمّد خاتمی»، «محمّدرضا عارف»، «علی اکبر ناطق نوری»، «محمّد هاشمی»، «اسحاق جهانگیری»، «حسن روحانی»، «کمال خرّازی»، «محمّدعلی نجفی»، «علی فلّاحیان»، «حسین کمالی»، «محمّد سعیدی کیا»، «مصطفی کواکبیان»، «محمّد شریعتمداری»، «خسرو نصیری زاده»، «حبیب ا… بیطرف»، «محسن مهرعلیزاده» و آیت ا… «سیّدمصطفی محقّق داماد»؛ به عنوان کاندیداهای متمایل به جریان فکری اصلاحات و کارگزاران اسم برده شده است.

کسانی چون: «سعید جلیلی»، «کامران باقری لنکرانی»، «غلامعلی حدّاد عادل»، «محمّدباقر قالیباف»، «علی اکبر ولایتی»، «مصطفی پورمحمّدی»، «علی لاریجانی»، «محسن رضایی»، «پرویز فتّاح»، «سیّدمسعود میرکاظمی»، «سیّدمحمّدحسن ابوترابی فر»، «علیرضا زاکانی»، «منوچهر متّکی»، «محمّدرضا باهنر»، «یحیی آ اسحاق»، «حمیدرضا حاجی بابایی»، «مصطفی میرسلیم»، «مرضیّه وحیددستجری» و «سیّدمحمّدباقر خرّازی»؛ نیز به عنوان کاندیداهای احتمالی نزدیک به جریان های راست و اصولگرایی معرّفی می شوند.

از طرف جریان نزدیک به دولت نیز اسامی افرادی مانند: «اسفندیار رحیم مشّایی»، «غلامحسین الهام»، آیت ا… «سیّدمحمود هاشمی شاهرودی»، «علی نیکزاد» و «علی اکبر صالحی»؛ به گوش می رسد.

در این میان نیز برخی مانند «عوض حیدرپور» و «صفر نعیمی رز» که نماینده «مجلس نهم» هستند، اعلام آمادگی کرده اند! «حسن سبحانی» نیز که سابقه نمایندگی دارد بعنوان نیروی مستقل قویّا اعلام آمادگی برای حضور در عرصه انتخابات کرده است. “حجت‌الاسلام ابوترابی” نیز از دیگر چهره‌های پارلمانتاریستی است که اخیراً با اعلام احساس تکلیف، اینطور گفته است که وارد انتخابات خواهد شد.

با این تفسیر تا حالا چیزی حدود 46 نفر یا رأساً اعلام آمادگی کرده اند یا در حال برّرسی اوضاع هستند یا از طرف گروه ها معرّفی شده اند و سرنوشت شان در هاله ای از ابهام است. بروز پدیده نامبارک فوق نشأت گرفته از دو دسته عوامل است: 1- عوامل اقتضایی و روانی- سیاسی (بدلیل شرایط موجود سیاسی کشور بوجود آمده اند) و 2- عوامل پروژه ای (طرّاحی های هدفمندی برای مقاصد سیاسی و انتخاباتی خاص هستند).

· عوامل روانی- سیاسی

بی شک با بروز «سوم تیر 1384» بخش اعظمی از “گفتمان های بدلی” از انقلاب اسلامی (تکنوکراسی بنیادگرا، تحزّب بنیادگرا) و “گفتمان های ضدّ” انقلاب اسلامی (تحزّب لیبرال- سکولار و تکنوکرات) دچار شکست شدند لذا باید پیروزی «رئیس جمهور نهم» را بیش از هر المانی به “پیشبرندگی گفتمانی” نسبت داد. با پیروزی مجدّد «احمدی نژاد» در دوره دهم که طیّ آن انتخابات در افکار عمومی بعنوان نماینده “گفتمان سوّم تیر” جا افتاده بود؛ غلبه تامّ این گفتمان بار دیگر بر همه جریانات سیاسی مبرهن و مشخّص شد. چنانچه رهبر حکیم انقلاب اسلامی نیز در تنفیذ حُکم «احمدی نژاد» به این مسئله توجّه داده بودند.

با این وجود طیّ سال های اخیر “گفتمان های بدلی” سعی کرده اند ادبیّات خود را در ظاهر هم که شده به گفتمان پیروز نزدیک کنند. همچنین “گفتمان های ضدّ” مجبور شده اند با پذیرش شکست تا حدودی به کُنج خزیده و به نقد عملکردی جناح پیروز بپردازند.

این ماجرا باعث شده مردم و نخبگان در عرصه آتی دچار یک “اغتشاش و اختلاط گفتمانی” شوند. به عبارت بهتر جریان های سیاسی حامی و مستمسک به “گفتمان سوّم تیر” و “گفتمان های بدلی”، نتوانسته اند به گفتمان جدیدی برسند که ضمن جامع تر و ارجح بودن از “گفتمان سوّم تیر” مقبولیّت بالایی هم بین مردم داشته باشد.

در کنار “اغتشاش گفتمانی” بوجود آمده، عدول دولت و رئیس آن از فاکتورهای اصلی “گفتمان سوّم تیر” و تلاش برای امتداد دادن فیزیکی دولت در آینده باعث شده جریان های اصولگرا تمام همّت خود را جزم کنند تا این دولت با وجود برخی انحرافات موجود تمامیّت “گفتمان سوّم تیر” را بیش از این زیر سئوال نبرد.

این قضیّه به این منجر می شود که شاخه های متنوّع اصولگرا با درجه خلوص مختلف کاندیداهای خود که بیشتر منطبق بر “گفتمان سوّم تیر” می دانند را روانه میدان نمایند.

جریان های حزبی (شامل راست و چپ) نیز که مهمترین رقیب خود را یک پدیده اصولگرای مستقل می دانند سعی دارند بازی را بیشتر به سمت گروهی شدن سوق دهند. این گروه ها با نقد عملکرد دولت حاکمه تلاش دارند گفتمان را نیز در نظر مردم مخدوش مخدوش جلوه دهند. از این رو سعی می کنند با تخریب گفتمانی که در سال 84 مورد حمایت مردم بوده، بار دیگر همه تقصیرات را مربوط به گفتمان و مجری گفتمان بدانند (و نه فقط مجری) و بنابر این فضا را برای تبلیغ دوباره “گفتمان های بدلی” و “گفتمان های ضدّ” باز نمایند. لذا مقصود گروه دوّم از تعدّد کاندیدا از مقصود اصولگرایان برای “تعدّد کاندیدا” متفاوت است. نیروهای حزبی از “تعدّد کاندیدا”، تاکتیک ها و راهبردی هایی سیاسی و انتخاباتی خاصّی را فرض گرفته اند و نیروهای اصولگرا دچار عدم تفاهم و دشمن پنداری توهّمی نسبت به هم شده اند.

امّا بواقع احزاب از پیشبُرد پروژه “تعدّد کاندیدا” چه مقاصدی را دنبال می کنند؟

· اهداف پروژه “تعدّد کاندیدا”

چنانچه “تعدّد کاندیدا” بصورت یک پروژه از طرف چند جریان سیاسی دنبال بشود که این فرض فعلاً در حدّ یک گمانه محتمل است، می توان به یک سناریونویسی از این پروژه دست زد (سناریو نویسی به معنی حتمیّت نیست بلکه با شواهدی در حدّ یک گمانه و حدس سیاسی است). جریان های مختلف حزبی هر کدام سعی دارند اهداف و اغراض سیاسی خویش را از این پدیده دنبال نمایند. این اهداف در چهار محور زیر خلاصه می شوند:

محور 1- تحقّق “دولت وحدت ملّی”

چندی پیش بود که ایده “دولت وحدت ملّی” بار دیگر بعنوان یک راهکار برای برون رفت از بحران جاری!! از سوی هاشمی و نیروهای نزدیک به وی مطرح شد. آن زمان این ایده هر چند به‌منظور ایجاد فشار به اصولگرایان برای تسامح با تکنوکرات ها و اصلاح طلبان مطرح می شد امّا بواقع برخی از نیروهای سیاسی در جبهه های مختلف بدان اعتقاد داشتند و این راه حل را یک پاسخ کارآمد برای فرار از مفاهیمی چون “سران فتنه”، “فتنه گر”، “ساکت فتنه” و … می دانستند. برخی نیروهای حزبی دو جبهه علیرغم اینکه به عملی شدن این ایده در شرایط فعلی مشکوک هستند لیکن می دانند جذّابیّت های این طرح برای آنها آنقدر هست که برای نیل به آن بتوان تلاش هایی انجام داد.

اصولاً در عالَم سیاست وقتی فردی اعلام کاندیداتوری می کند از سوی کاندیداهای قدرتمندتر پیشنهاد ائتلاف دریافت می کند، به این معنا که با تضمین امتیازهای خاصّی در دولت بعدی از گردونه انتخابات به نفع ائتلاف کنار رود. اعلام حضور بخشی از نیروهای متمایل به «هاشمی رفسنجانی» با ذائقه سیاسی بینابینی مانند «محسن رضایی»، «حسن روحانی»، «علی اکبر ناطق نوری»، «محمّد شریعتمداری»، «علی فلّاحیان»، «اسحاق جهانگیری»، «خسرو نصیری زاده» (دبیرکلّ «مجمع متخصّصین»، نزدیک به «کارگزاران») و حتّی «محمّد سعیدی کیا»، «مصطفی پورمحمّدی» و در این راستا می تواند تفسیر شود. اگر همه این نیروهای معتقد به “گفتمان تکنوکراسی” چه از جناح راست چه از جناح چپ با کسب یک جایگاه در دولت بعدی ائتلاف کنند؛ عملاً در صورت پیروزی ائتلاف – که مجموعه ای از دو جناح راست و چپ است- “دولت وحدت ملّی” تشکیل شده است.

محور 2- القای کُد “انتخابات مهندسی شده”

از چندین ماه پیش جریانی مشکوک در بدنه اصلاحات، «کارگزاران سازندگی» و احزاب اقماری شان به موازات طرّاحی های خارجی، شروع به پمپاژ عملیّات روانی حول کُد “انتخابات آزاد” و “انتخابات مهندسی شده” کردند. هر چند این عملیّات رسانه ای- سیاسی مورد توجّه رهبر معظّم انقلاب اسلامی قرار گرفت و باعث شد این کُدها در فضای عمومی کشور کمتر شنیده شوند، لیکن مجموعه های حزبی فوق به اضافه جریان خاصّی در دولت، گه گاه با قلب واژه ها همان مفاهیم را به انحائی دیگر تکرار کردند.

نگفته پیداست که برخی از آنها که اعلام کاندیداتوری شان بر سر زبان هاست، شانس کمی برای گذر از فیلتر قانونی- منطقی «شورای نگهبان» را دارند.  اصلاحات یکبار در «انتخابات مجلس هفتم» این ترفند را کلید زده بود، بر این اساس آنها حجم انبوهی از نیروهای حزبی شان را در حالی وارد گردونه انتخابات کردند که می دانستند آنها ردّ صلاحیّت خواهند شد. سپس با پرواگاندا روی آمار، بر مغرضانه بودن عملکرد «شورای نگهبان» اصرار کرده و به پروژه “مشروعیّت زدایی از نظام” در قالب تحصّن در مجلس و استعفای دسته جمعی از دولت مبادرت ورزیدند.

 

محور 3- افزایش سهم در ائتلاف

طبق تجربه، نیروهای اصولگرا و جناح راست همچون جبهه پیروان، حزب مؤتلفه و … در کارزارهای انتخاباتی ابتدا به ساکن تلاش می کنند که به یک سامانه وحدت دست یابند، فارغ از نقد این سامانه ها باید گفت برخی سعی دارند با افزایش کاندیداهای خود، وزنه جریان خویش را در این سیستم ها افزایش داده تا قدرت چانه زنی بالاتری داشته باشند. این نیروهای حزبی سعی دارند با تبلیغ روی کاندیداهایی که مشخّصاً اقبال وسیعی در مردم ندارند آنها را به عنوان وجه المصالحه وارد سامانه وحدت کنند.

محور 4- اثبات حقّانیّت «قانون اصلاح انتخابات»

اخیراً طرح نامتجانسی تحت عنوان «قانون اصلاح انتخابات» از طرف «مجلس شورای اسلامی» به «شورای نگهبان» فرستاده شد که نخبگان سیاسی و حقوقی و مردم بویژه دانشجویان اصولگرا نسبت به آن واکنش های شدیدی نشان دادند.

این طرح بالاخره با تدبیر درست «شورای نگهبان» به مجلس مرجوع شد و مجلس هم در اقدامی مناسب این طرح را به «مجمع تشخیص» ارسال نکرد.

بخشی از این طرح مربوط می شد به چگونگی تأیید صلاحیّت کاندیداهای انتخاباتی که بطور واضحی تحدید اختیارات «شورای نگهبان» و اعتبار زدایی از آن بود. در حال حاضر این گمانه مطرح می شود که برخی از نمایندگان مجلس که شانس چندانی برای تأیید صلاحیّت در «انتخابات ریاست جمهوری» ندارند؛ بدین منظور وارد این گود شده اند که حقّانیّت مجلس در ارسال طرح پیش گفته به بدنه نخبگانی جامعه و توده های مردمی القاء شود. زیرا قسمت عُمده ای از دفاعِ مدافعان طرح مربوط می شد به اینکه طرح از کاندیداتوری های توهّمی جلوگیری می کند.

ضمن آنچه گفته شد این راه هم باید افزود که “تعدّد کاندیدا” باعث خواهد شد مردم در تصمیم گیری برای انتخاب دچار اغتشاش ذهنی شده و پروسه “انتخاب” برایشان دشوار گردد.

برای جریان هایی که مقبولیّت خویش را در گذشته از دست داده اند مبهم کردن فضا برای به اشتباه انداختن مردم بهترین کار است، درست مثل کاری که در انتخابات ریاست جمهوری گذشته بر سر بازی “آمدن خاتمی یا موسوی؟” براه انداختند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *