هراز نیوز :بنای نوشتن نداشتم به  دلیل اینکه نمی پسندم اختلاف نظر میان یک قشر را که متولی و صاحبان رسانه ها هستند به رسانه ها بکشانم اما انگار چاره ای نبود ولی مناسب دیدم ابتدا به سخنی از سعدی اشاره کنم شاید بخشی از رنجی را که می بریم بیان کند.
توانم آن كه نيازارم اندرون كسى
حسود را چه كنم كو ز خود به رنج در است
بمير تا برهى اى حسود، كين رنجى است
كه از مشقت آن جز به مرگ نتوان رست
وقتی مطلبی در یکی از سایت های مجازی آمل خواندم که چه مظلومانه در رسای خود بالیده بود بد ندیدیم واقعیاتی را بگوییم تا دوستان وهم برشان ندارد که هر آنچه می گویند حقیقت است و همگان بهتر می دانند که خلاف آن نیز به خوبی ثابت شده است.
وقتی کامنت های هرازنیوز را می خواندم به نکته های جالبی بر خوردم مبنی بر اینکه فلانی شایبه ای در کارش است به نظرم تهمت زدن آسان است، توصیه به برادران و خواهران دینی خود می کنم اگر مدرکی در دست دارند بهتر است به مراجع قضایی ببرند چون به نظرم بیان این مسائل در یک رسانه به صورت کامنت به جز سنگین کردن بار آن دنیا، ثواب دیگری ندارد و به دوستانی که بر علیه اشان نظر گذاشته می شود توصیه می کنم اگر حسابی دارند که پاک است از محاسبه باک اشان نباشد و اگر باور دارند بی گناه اند برای یک نظر در یک سایت این گونه بر آشفتگی لازم نیست.
نکته نخست:
نویسنده محترم به این امر اشاره کرده بودند که ماجرای انجمن صنفی خبرنگاران آمل از روزی آغاز شد که خانه مطبوعات در آمل افتتاح گردید، البته خوب است که فرمودند “مسئول دفتر خانه مطبوعات” تا شرح وظایف این نمایندگی مشخص شود و این مسئول دفتر محترم خواسته ها و دغدغه هایی بیش از یک مسئول دفتری نداشته باشد. وقتی رییس اداره ارشاد آمل چند روز قبل از روز خبرنگار در میان جمع کثیری از خبرنگاران بیان کردند که نماینده خانه مطبوعات آمل را باید من انتخاب کنم، این انتخاب حق من است و کسی نباید به آن اعتراضی بکند به نظر عقلای محترم، 30 اهل فکر و قلم و اندیشه نباید به این دیکتاتوری اعتراض می کردند. اگر هم بر فرض محال این اجازه داده شد آبی بود که از سبویی ریخته شد، تعجب می کنیم نماینده خانه مطبوعاتی که قرار بود رابط باشد امروز به مسئول دفتری رسیده است دارد به مانند یک وکیل تام الاختیار خبرنگاران کار می کند آیا هماهنگی نشست های خبری، مسافرت های کاری و غیرکاری و تقسیم سهم رسانه ها از دستگاه های اجرایی وظیفه ای بود که رئیس اداره ارشاد به ایشان سپرده بود!… قدرت طلبی و سهم خواهی آفت می شود برای کسی که تصور می کند با یک مهر و امضا می تواند اختیار قشری را در دست بگیرد.
نکته دوم:
با قاطعیت عرض می کنم بنایی که در انجمن صنفی دنبال شد بهره گیری از آرای اکثریت خبرنگاران شهرستان بود چیزی که در انتصاب نماینده خانه مطبوعات رعایت نشد. کسانی که تلاش می کردند انجمن صنفی در اختیار عده معدودی از هیات مدیره سابق قرار بگیرد با راه اندازی بازی خانه مطبوعات آیا به دنبال افزایش قدرت خود نبودند.
مدیر محترم سایتی که ادعا می کنند از آب گل آلود ماهی گرفته می شود انکار نکنید که شما تنها فردی بودید که فرد مورد نظر ریاست ارشاد را تایید کردید چون با این شیوه می توانستید همان اختیارات کذایی گذشته را داشته باشید و با وجودی که خبرنگاران حاضر مخالف این تک روی ریاست ارشاد بودند شما به نظر جمع خودتان پشت کرده آنها را فروختید تا منافعی به دست آورید… می توانید قسم بخورید که بعد از این ماجرا نورچشمی اداره ارشاد نشدید اما به چه بهایی! به بهای از دست دادن حمایت همکارانتان…
نکته سوم:
نمی دانم چرا برخی تصور می کنند که در برابر ناحق باید سکوت کرد، نمی خواهم به ماجرای تلخ روز خبرنگار امسال بپردازم چرا که سر دراز دارد اما آیا روز خبرنگار امسال فقط برای پنج نفر از خبرنگاران بود… می خواهم خوانندگان محترم هرازنیوز قضاوت کنند آیا می شود در یک مراسم تجلیل، یک خبرنگار در سه بخش تقدیر شده به روی سن برود به عنوان خبرنگار فعال، خبرنگار پیشکسوت و خبرنگار عادی … آیا خبرنگاری که امروز در حال فعالیت است پیشکسوت به شمار می رود…
آیا این رانت مدیرمسئول محترم سایت ” ک” حمایت از انتصاب آقای رییس ارشاد نبود… خوانندگان محترم آیا افراد دیگر نباید به این روند اعتراض می کردند…
نکته چهارم:
اما این تناقضی که در سخنان دوستان هست برایم جالب بود جایی می گویند این خبرنگار غریبه است و از شهر دیگر آمده آنگاه خود می نویسد که کار خود را مدیون ماست… مایه مسرت شد که دانستیم دوستان عزیز در پرورش خبرنگار در شهرهای دیگر هم دستی بر آتش دارند و نیرو وارد خاکریزهای خبری آمل می کنند.
چگونه از این خبرنگار غریبه دفاع کردید که جایگاه خود را مدیون شماست… اگر به قول شما غریبه است و دو سالی است به میان شما آمده چگونه به این سرعت به این جایگاه رسیده است… آیا قبل از پیوستن به جمع شما خبرنگاری ناشناخته بود!.. آیا الفبای رسانه نمی شناخت!..آیا قبل از اینکه شما او را بشناسید رتبه برتر جشنواره مطبوعات استان را نداشت! .. آیا قبل از اینکه شما به او جایگاهی بدهید در سال 86 در حالی که زیر 25 سال سن داشت جز 10 خبرنگار برتر استان مازندران از سوی کریمی استاندار سابق تقدیر نشد!…
کمی منصف باشید که اگر بودید اینقدر در حرفهایتان تناقض نبود…مگر سالی که او آمد همین دوستانی که امروز گروه سه نفری تشکیل داده اید بساط شکایت کشی و دادگاه رفتن و آمدن نداشتید. آیا همان سال در دفتر فرماندار برای روز خبرنگار میان هم دعوایتان نشده و پایتان از فرمانداری بریده نشده بود.
آیا همان سال پروژه های هفته دولت را شما و دوستان بر دادگاه نشین و لوگو به  دست تحریم نکرده بودید! آیا در جلسات آن سال انجمن صنفی دعوای اینکه هیات مدیره چه خطاها که نمی کنند نداشتید تا نهایتش دوستان امروز و دشمنان دیروزتان پایتان را به دادگاه کشاندند…
یادتان هست وقتی امروز همین دشمنان دیروزتان مشاور آقای شهردار شد چگونه بر در شورای شهر نشستید تا نگذارید که حکم مشاورتش امضا شود آیا نگفتید که این آقا با لوگویش باج می گیرد آیا این جمله شما نبود.. چگونه شهردار و رئیس شورا را تهدید کردید به تک تک اعضای شورا زنگ زدید که نباید به او حکم مشاورت بدهید اما خوب است که امروز دوست شده اید..
نکته پنجم:
ماجرای یکی از نشریات محلی در سال گذشته ماجرایی جالب است… نویسنده محترم و دوستانشان یادتان هست وقتی یک نشریه درباره مسافرت 40 مدیر استانی به کشور ترکیه مطلب نوشت چگونه آن را به همکار غریبه اتان نسبت دادید و باعث شدید همسرش از کار برکنار شود… شما آن موقع آتش بیار معرکه نبودید! شما پیامک و پرینت برای شهردار و فرماندار نزدید که آی بدوید که دزد در خانه شماست…
اما سیاه روی شود هر که در او غش باشد… چون توطئه دشمنان تنها دو روز پایدار بود و روز سوم خورشید حقیقت طلوع کرد و مدیران کوتاه اندیش شهرستانی در برابر بازخواست استانداری جوابی جز اذعان به اشتباه خود نداشتند… می خواهم برای این بازی ها نامی جز از آب گل آلود ماهی گرفتن بنامید…
مگر شما نبودید که پرینت ها و اخبار این نشریه محلی و سایت هراز نیوز را (بعد از انتخابات انجمن صنفی و سخنان آتشین حسین جوادی) مدام به مدیران ارشد شهرستان و شهر می دادید تا شاید از غفلت و ناآگاهی یک مدیر استفاده کنید و همکارانتان را از میدان به در کنید؛ چگونه است که در برابر تنها یک عمل متقابل ساده بر آشفته شدید
حالا سوزنی به شما خورد در برابر جوالدوزی که به مردم زدید…
شما نبودید که با درج خبر کذب معلق شدن انجمن آتش نفاق در میان همکاران نهادید و به همه 31 رای دهنده انتخابات انجمن صنفی توهین کردید حالا از کدام تعامل و اتحاد حرف می زنید.
دردل زیاد است و استدلال و مدارک هر کدام بر جای که خدارا شکر امضا و سربرگ یکی از این نشریات در اثبات کذب بودن قسم حضرت عباسی شما و فایل صوتی یکی از مدیران ارشد شهرستان محفوظ که اذعان می کردید از بدگویی های این افراد پشت خبرنگاران خسته شده است.. .و پایانی که خوب است بازهم سعدی شیرازی فرمود:
ندانستى كه بینى بند بر پاى
چو در گوشت نیامد پند مردم؟
دگر ره چون ندارى طاقت نیش
مكن انگشت در سوراخ كژدم
2 thoughts on “مكن انگشت در سوراخ كژدم …”
  1. به نظر جامعه خبری آمل روزهای سختی را می گذراند.. باید تلاش کرد با خالص سازی و شفاف کردن فعالیت ها روند بهترین به این فعالیت های این قشر داد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *