در برنامه‌ی «هزار برگ، هزار رنگ» آیتمی به نام «برگ سیاه تاریخ» وجود داشت که به زندگی افراد بدنام تاریخ به صورت نمایشی می‌پرداخت. مرحوم منوچهر نوذری از این برنامه بود که مطرح و راه برای حضورش در تلویزیون هموار شد.
ایسنا، همزمان با هفتمین سالگرد درگذشت این بازیگر سینما و تئاتر، مجری تلویزیون، دوبلور و گوینده‌ی رادیو، در گفت‌وگو با حسین فردرو، یکی از تهیه‌کنندگان باسابقه‌ی تلویزیون، کنکاشی در زندگی هنری این هنرمند جاودان دارد؛ هنرمندی که همواره با عبارت «به نام یگانه‌ عالم» سخن خود را آغاز می‌کرد و بعدها با نام «آقای خنده ایران» شهرت یافت. برنامه‌های «صبح جمعه با شما» (در نقش آقای ملون) و «مسابقه هفته» او سال‌ها از پر طرفدارترین کارهای تلویزیون و رادیو به شمار می‌آمد.

مرحوم نوذری در اواخر عمرش مدتی هم اجرای برنامه‌ «صندلی داغ» را بر عهده گرفت؛ از آخرین کارهای او هم می‌توان به برنامه‌ای رادیویی با عنوان «پنج‌شنبه شنیدنی» اشاره کرد.

و اما حسین فردرو، کارگردان و تهیه‌کننده تلویزیون به ایسنا می‌گوید: «منوچهر نوذری در برنامه‌ی «هزار برگ هزار رنگ» راوی بود. از این برنامه بود که مطرح شد و راه برای حضورش در تلویزیون هموار شد. اگرچه نوذری با رادیو همکاری داشت اما در تلویزیون، اولین برنامه خود را پس از انقلاب با «هزار برگ، هزار رنگ» آغاز کرد که موفق هم بود. بعدها پس از این برنامه بود که کار منوچهر نوذری در «مسابقه هفته» آغاز شد و از او برای اجرای این کار دعوت کردند.

«مسابقه هفته» را حسین احمدی تهیه‌کنندگی می‌کرد و از آن زمان به بعد بود که هشت سال این مسابقه به طول انجامید. نوذری که به عنوان مجری در این برنامه حضور پیدا کرد، راه را برای خود هموار کرد و پس از این برنامه‌های دیگری را اجرا کرد.»

«مرحوم منوچهر نوذری علاقه زیادی به تاریخ تلویزیون داشت به گونه‌ای که از دستگا‌ه‌ها و ابزارهایی که در طول تاریخ وجود داشت، آرشیوی را برای خود نگهداری می‌کرد.

او یک شخصیت کاملا تلویزیونی بود و علیرغم اینکه سابقه‌اش در رادیو از تلویزیون بیشتر بود، با این حال تلویزیون را خیلی خوب می شناخت و سبکش کاملا با بقیه متفاوت بود.»

حسین فردرو سپس با اشاره به حضور منوچهر نوذری در تلویزیون، از خاطرات او و پسرش یاد می‌کند و می‌گوید: زمانی که نوذری بیمار شد با علیرضا جاویدنیا که خود را شاگرد او می‌داند به بیمارستان برای عیادت او رفتیم. من در آنجا کمتر پسری را دیده‌ام که این قدر پدرش را دوست داشته باشد و احساساتی باشد.

او درباره‌ی حس ایرج نوذری نسبت به پدرش می‌گوید: همیشه تواضعش نسبت به پدرش نمونه بوده است و همیشه با افتخار دست پدرش را بوسه می‌زد. حتی از صمیم قلب حرف‌های او را گوش می‌داد و ده‌ها بار شاهد این بوده‌ام که ایرج نوذری تحت تاثیر پدرش گریه می‌کرد.

فردرو با بیان اینکه روش منوچهر نوذری در اجرا،‌ طنز بود، خاطرنشان می‌کند: ایرج نوذری برخلاف او جدی و مثل بچه‌های 15 ساله با پدرش برخورد می‌کرد و شایعاتی که نسبت به رابطه این پدر و پسر گفته بودند که او از پدرش دلخور است به هیچ وجه صحت ندارد و شاهد آن نبوده‌ام.

وی که ارتباط بیشتری با این پدر و پسر داشت، می‌گوید: روزهای آخر منوچهر نوذری توجه بیشتری به ایرج نوذری داشت. با تمام مشکلات و مریضی‌هایی که داشت در برخی از برنامه از جمله برنامه «ستاره‌ها» از نزدیک شاهد اجرای ایرج بود. البته ایرج توانایی هایش در بخش تیپیک و دراماتیک است اما پدرش طنز دوست داشت. ولی به هر حال موفقیت ایرج به عنوان یک چهره تلویزیونی بر روی پدرش تاثیر خوبی داشت.

حسین فردرو در ادامه از خاطره‌ای که در مسابقه تاریخی «ستاره‌ها» با حضور ایرج نوذری و منوچهر نوذری شکل گرفت، یاد می‌کند و می‌گوید: در مسابقه «ستاره‌ها» از منوچهر نوذری درخواست شد که به عنوان مجری و ایرج نوذری هم به عنوان شرکت‌کننده در این برنامه حضور داشته باشند و آن‌ها نیز حاضر شدند. این مسابقه که در نوروز پخش شد به قدری جذاب و خوب بود که یک جورایی تاریخی محسوب می‌شود.

منوچهر نوذری فعالیت خود را در عرصه‌ی سینما در سال 1338 با فیلم‌هایی مانند «امیر ارسلان نامدار» آغاز کرد و در ادامه در فیلم‌های «گوهر شب چراغ»، «خیالاتی»، «کوچه‌ اقاقیا» ، «عصای پیر»، «باجناق‌ها»، «چند می‌گیری گریه کنی» و «تهران ساعت بیست» به ایفای نقش پرداخت.

او از اواسط مهر ماه 84 به دلیل عوارض قلبی، کلیوی و دیابت بین خانه و بیمارستان در رفت‌ و آمد بود. از اویل آذر ماه به دنبال عفونت کلیوی دربخش دیالیز بیمارستان مدرس بستری شد و سپس 16 آذر 84 در سن 69 سالگی درگذشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *