هراز نيوز: اسدالله بادامچیان کهنه کار سیاسی اصولگرایان است، این عضو ارشد حزب مؤتلفه اسلامی که در حال حاضر نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نیز هست، در گفتوگو با ایلنا، به تحلیل و ارزیابی خود از محوریت آیت الله مهدوی کنی و آیت الله محمد یزدی در بحث وحدت اصولگرایان و چرایی ورود آنها به این عرصه، فعالیتهای جبهه پایداری و علل نپذیرفته شدن شروط آنها از سوی جبهه متحد اصولگرایی و…. پرداخت.
به گزارش ايلنا، اسدالله بادامچیان در این مصاحبه میگوید: اصولگرایان یک طیف وسیعی هستند که سلیقهها و دیدگاههای مختلف را در درون خود دارند. جریانات مختلف اصولگرایان حتی اگر طیف واحدی هم باشند که یک نظر داشته باشند، قطعا در انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی که اسفندماه برگزار میشود، در تعیین نامزدها، اختلاف نظر پیدا میکنند، چرا که رقابت در ذات انتخابات است. وی در همین زمینه به فعالیتهای جبهه پایداری انقلاب اسلامی و عدم پذیرش شروط آنها از سوی جبهه متحد اصولگرایی اشاره میکند و میگوید: شروطی که جبهه پایداری دارند مورد پذیرش جبهه متحد اصولگرایان نبوده و قابل تحقق نیست. وی در مورد آینده جبهه پایداری و اینکه آیا در نهایت این تشکل جدای از دیگر اصولگرایان، فعالیت مستقل خواهد داشت، گفت: آینده را خدا میداند. ضمن اینکه بنده در آن گروه نیستم که بدانم چه تصمیمی را در نظر دارند؛ البته ما در مقام یک جریان سیاسی در حزب مؤتلفه این مسائل را رصد و بررسی میکنیم و پیش بینی هم میکنیم که آینده احتمال بروز چه چیزهایی هست نه اینکه ندانیم، اما فعلا همه را دعوت به وحدت میکنیم.
مشروح گفتوگوی ایلنا با اسدالله بادامچیان را در ادامه بخوانید:
*چه عواملی باعث شد که دو شخصیت روحانی شناخته شده جریان اصولگرا یعنی آیت الله مهدوی کنی و آیت الله محمد یزدی برای ایجاد وحدت در بین اصولگرایان در انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی وارد عمل شوند؟ آیا احساس خطری در این زمینه کردند؟
اصولگرایان یک طیف وسیعی هستند که سلیقهها و دیدگاههای مختلف را در درون خود دارند. جریانات مختلف اصولگرایان حتی اگر طیف واحدی هم باشند که یک نظر داشته باشند، قطعا در انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی که اسفندماه برگزار میشود، در تعیین نامزدها، اختلاف نظر پیدا میکنند، چرا که رقابت در ذات انتخابات است. البته این اختلافات طبیعی است چرا که گاهی اوقات حتی ممکن است یک فرد با برادران تنی خود هم اختلاف پیدا کند؛ حال ما به عنوان اصولگرایان میخواهیم در انتخابات آینده مجلس نامزدهایی را به جامعه و البته تحت عنوان اصولگرا معرفی کنیم. درست است که همه جریانهای اصولگرایی، یکی هستیم اما در این زمینه معرفی نامزدهای نهایی، اختلاف نظر پیدا میکنیم؛ یعنی یک جریان میگوید آن فرد اصلح است و دیگری میگوید فرد دیگری اصلح است و او باید در لیست نهایی اصولگرایی قرار بگیرد. حال که این اختلافات وجود دارد، باید یک نفر وجود داشته باشد که بتواند تا حدودی این اختلافات را حل و فصل کند. البته گاهی جمعهایی دو، سه، چهار نفره یا بیشتر در کنار هم مینشینند و اختلافاتشان را برطرف میکنند اما گاهی اوقات هم، کار به جاهایی میرسد که صحبت پست، مقام و مسئولیت و… است و در آن چند نفر یا چند گروه نمیتوانند حرف یکدیگر را بشوند و از این رو لازم است که کسی که همه آن جریانها آن فرد را قبول دارند، بیاید و آن اختلافات را رفع کند. کسی که از نظر فقهی، شرعی و از نظر عقل گرایی، منطق، اعتدال، اعتماد مردم به او، اعتماد رهبری به او مورد اتفاق همگان باشد. از این نظر اصولگرایان احساس نیاز کردند و به این توافق رسیدند که دو نهاد انقلابی که خود امام خمینی (ره) در پایه گذاری آن بیتأثیر نبود، یعنی جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و در رأس آنها دو بلند قامت فقه و جهاد و مبارزه یعنی آیت الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی به عنوان محورهای وحدت اصولگرایان باشند؛ ما همراه جمع کثیری از اصولگرایان از این دو بزرگوار و از این دو نهاد شناخته شده روحانی اصولگرا که همه انتظار خیرخواهی و ایجاد وحدت از آنها دارند خواستیم که وحدت را در بین دوستان برقرار کنند.
*شاهد بودیم که در کمیته ۸+۷ یا همان جبهه متحد اصولگرایی، به جبهه پایداری انقلاب اسلامی دو سهم اختصاص داده شد، اما آنها تا کنون در جلسات رسمی جبهه متحد اصولگرایی شرکت نکردهاند؛گاه و بیگاه موضع گیریهایی از برخی از اعضای شناخته شده جبهه پایداری مطرح میشود که ما برای شرکت در جلسات شروطی داریم و از جمله آنها این است که باید نمایندگان آقای علی لاریجانی و قالیباف از این کمیته حذف شوند. این درخواستهای آنها همینطور ادامه داشت، تا اینکه آیت الله مهدوی کنی هفته گذشته در اظهار نظری صریح گفت که «اهل شرط و شروط نیستیم و شروط جبهه پایداری را هم نمیپذیریم»، نظر شما در این خصوص چیست؟
این قضیه دو بحث متفاوت است. یک موقع است که شما میگویید، نظر آیت الله مهدوی کنی این است که اعضای جبهه پایداری در مذاکره هم شرط نگذارد که این طور نیست؛ چرا که هر شخص و گروهی میآید در مذاکره و نظراتش، فکر و برنامههایش را میگوید و افراد مورد نظرش را هم پیشنهاد میکند. خب اینجاست که آن مجموعه شورای مرکزی ۱۵نفره جبهه متحد اصولگرایی و دو محور وحدت یعنی آیت الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی به این پیشنهادهای آنان رسیدگی میکنند. خوب جبهه متحد اصولگرایی و بزرگان و علما به این پیشنهادات هم رسیدگی کردند و بعد از آن هم گفتند، ما با احترام ویژه به همه شما اعضای جبهه پایداری این شروط را نمیپذیریم؛ یعنی این شروط برای شما قابل پذیرش است و برای ما قابل قبول نیست.
*شاهد آن بودیم که بعد از سخنان صریح آیت الله مهدوی کنی مبنی بر عدم پذیرش شروط جبهه پایداری و دعوت ایشان از اعضای این جبهه به وحدت با دیگر اصولگرایان، بازهم اعضای جبهه پایداری بر خواستههای خود پافشاری کرده و حتی عنوان میکنند که نپذیرفتن شروط جبهه پایداری از سوی جبهه متحد اصولگرایی پیامدهایی دارد که مسئولیت آن پیامدها متوجه بزرگانی است که شروط ما را نپذیرفتهاند؛ نظر شما در این خصوص چیست؟
این قضایا را با تفاهم حل میکنند نه با دعوا، و نه با رقابتهای این چنینی؛ اینها آمدند نشستند صحبت کردند، بحث کردند و شروطی را تعیین کردند و رفتند. این شروطی که اینها دارند مورد پذیرش جبهه متحد اصولگرایان نبوده و طبعا قابل تحقق نیست. ضمن اینکه آیت الله مهدوی کنی شخصیتی است که امام خمینی (ره) درباره ایشان فرمودند «آیت الله مهدویکنی از کسانی است که ما به ایشان ارادت داشته، داریم و خواهیم داشت»؛ یعنی امام راحل آینده آیت الله مهدوی کنی را هم تضمین کردهاند و همینطور آیت الله یزدی که شخصیتی است که در ۳۰سال گذشته در این مملکت با نهایت تقوا و درایت، واقعا خداخواهانه حرکت کردهاند.
*یک شرط جدیدی هم که اخیرا از سوی جبهه پایداری انقلاب اسلامی مطرح شده، پیوستن آقای روح الله حسینیان به کمیته ۷نفره جبهه متحد اصولگرایی یا همان کمیته داوری است؛ اصرار اعضای جبهه پایداری بر پیوستن یک نماینده از سوی آنها در این کمیته ۷نفره که تقریبا از ریش سفیدان جریان اصولگرا در آن حضور دارند این شائبه را پیش آورد که اعضای جبهه پایداری به این ریش سفیدان اصولگرا که از اعضای جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هستند هم اطمینان ندارند؛ نظر خود را در این خصوص بفرمایید و همچنین بگویید که چرا و به چه دلیل پیوستن آقای روح الله حسینیان به این کمیته ۷نفره از سوی جبهه متحد اصولگرایی مورد قبول واقع نشد؟
آقای حسینیان برادر خوب ماست، نظر دوستان جبهه پایداری این است که ایشان در آن کمیته ۷نفره باشد. البته این یک امر تحمیلی نیست و خود آقای حسینیان هم اهل تحمیل و سهم خواهی نیست، بلکه ایشان نظرش این است که در آنجا باشد و بتواند در آنجا خدمتش را به اصولگرایان انجام دهد. مجموعه دوستان ایشان در جبهه پایداری هم علاقه مندند که او در کمیته ۷نفره باشد. اما اینکه او در کمیته ۷نفره باشد بستگی به نظر دو محور وحدت اصولگرایان یعنی آیت الله محمد یزدی و آیت الله مهدوی کنی و جمع کمیته ۱۵نفره دارد، که آنها هم نپذیرفتند. اما اینکه چرا نپذیرفتند، قطعا دلیل داشتند و آن این بود که اعضای کمیته ۷نفره، که منتخبین جامعتین و برخی از ریش سفیدان اصولگرا مانند آقایان عسگراولادی هستند اگر بخواهند نماینده یک گروهی چون جبهه پایداری را بپذیرند، گروههای دیگر هم متوقع میشوند و امکان دارد همین عامل تفرقه شود؛ در این صورت ادامه کار در سایه وحدت امکان پذیر نخواهد بود. این استدلالی بود که جبهه متحد اصولگرایی داشت که استدلال درستی هم بود. اما با همه این احوال احترام ما به آقای حسینیان برقرار است.
*تحلیل و ارزیابی شما به عنوان یک کهنه کار سیاسی از آینده فعالیت جبهه پایداری چیست؟؛ آیا آنها در نهایت با این وضع کنار آمده و در کنار دیگر اصولگرایان به وحدت میرسند یا اینکه با اصرار بر شروط خود، و با این بهانه از جبهه متحد اصولگرایی جدا شده و به فعالیت مستقل در انتخابات آینده مجلس میپردازند؟
آینده را خدا میداند. این تصمیم مربوط به گروهی است که من در آنها نفوذ ندارم که بتوانم بگویم چه تصمیمی را در نظر دارند. یعنی نمیدانم در درون آنها چه نظریاتی است و در آینده به کجا میرسند. البته ما در مقام یک جریان سیاسی در حزب مؤتلفه این مسائل را رصد و بررسی میکنیم و پیش بینی هم میکنیم که آینده احتمال بروز چه چیزهایی هست نه اینکه ندانیم. اما فعلا همه دعوت به وحدت میکنیم.