این هفته، نماز جمعهی آمل مهمان ویژهای داشت، کسی که اگر طلا هم نمیگرفت جوانمردی و فتوتش از صد طلا با ارزشتر بود. دلاور آملی، قاسم رضایی، قهرمان کشتی فرنگی المپیک لندن!
رضایی که پیش از این مدال طلای خود را تقدیم زلزلهزدگان آذربایجان کرده بود و گفته بود که بخشی از جوایزش را نیز تقدیمشان خواهد کرد، بعد از دریافت جایزهاش از دستان امام جمعهی شهر، بلافاصله پشت تریبون قرار گرفت و گفت: این هدیه را هم تقدیم هموطنان زلزلهزدهی آذربایجانیام میکنم.
رضایی از فلسطینیان هم گفت؛ او گفت که باید قدس را با وحدت مسلمین آزاد کنیم و اسرائیل، این غدهی سرطانی را از منطقه و جهان بیرون بیاندازیم. او گفت که با همین تجمعات و همین وحدت باید موجب امید و دلگرمی مردم مظلوم فلسطین شویم…
رضایی، کوتاه صحبت کرد اما دلنشین؛ مردم نیز او را با شعارهای خود مخصوصاً با شعار «دلاور قهرمان، تشکر تشکر» بدرقه کردند.
آنگاه حجهالاسلام مرتضی جوادی آملی – فرزند علامه جوادی آملی – سخنان پیش از خطبه را آغاز کرد. یک سخنرانی طولانی و خستهکننده که به قول یک روحانی که در نزدیکیهایم نشسته بود و با روحانی کناریاش پچپچ میکرد، طوری که اگر شخصی برای اولین بار به نماز جمعه آمده بود، دیگر رمق و دلیلی برای حضور دومش نمییافت!
متأسفانه این مورد و موارد مشابه از آفات برخی از روحانیون ماست، صحبتهایی نسبتاً طولانی و خستهکننده و گاها کم محتوا که نمیدانم هدفشان از اینگونه سخنرانیها چیست!؟ به سختی نکتهای جدید و یا مطلبی قابل تأمل در سخنان ایشان یافتم که بخواهم بعدها از آن استفاده کنم.
خلاصه صحبتهای ایشان هم به پایان رسید و جایگاه مردم آذربایجان در سخنان ایشان فقط چند دعا بود که از تحلیلش میگذریم!
حجهالاسلام رحمانی – امام جمعهی شهرمان – هم که خستگی مردم را از وجناتشان درمییافت سریعا خطبهها را ایراد نمود تا مردم بیش از اندازه اذیت نشوند؛ راستش را بخواهید خطبهی دوم ایشان را چندان متوجه نشدم! نمیدانم؛ شاید گرمای هوا باعث شد که من هم مانند دیگر مردم توجهم به سخنان خطیب محترم جمعه جلب نشود؛ البته خطبهی دومشان!
آنچه که برایم جالب بود این نکته بود که مردم آذربایجان حتی در دعاهای پایانی ایشان هم جایی نداشتند، در حالی که دومین دعای ایشان شفای معتادان بود!
حرف اول: انصافا مردم آمل حضور پر شوری داشتند؛ خدا اجرشان بدهد. باورم نمیشد این همه مردم در راهپیمایی و مصلی حضور داشته باشند.
حرف دوم: شاید قاسم رضایی بیشتر از دو سخنران محترم، نوعدوستی و کمک به هموطنان را درک میکند. شاید…
حرف سوم: قاسم رضایی گفت که باید هم به آذربایجانیها امید بدهیم و هم به فلسطینیها!
حرف چهارم: اگر سخنران اول به جای چهل دقیقه، ده دقیقه صحبت میکرد، آسمان به زمین میرسید یا اینکه از قداست روز قدس کم میشد؟
حرف پنجم: عملکرد صداوسیما را در قبال پوشش خبری مناطق زلزلهزده اصلا قبول ندارم؛ لیکن این باعث نمیشود که تقصیر را به گردن مسئولین دیگر بیاندازیم؛ انصافا حضور مسئولین و اقشار مختلف مردم در میان زلزلهزدگان خوب بوده است.
حرف ششم: عدهای خاص که میخواستند از آب گلآلود ماهی بگیرند، در همان آب گلآلود غرق شدند!
ظاهرا دقت در اجرای برنامه ندارید وبعد هم بدون دقت اظهار نظر می کنید قبل از شروع خطبه ها یعنی زمانی که تشریف نداشتید امام جمعه آمل بعد از سخن آقای رضایی قهرمان کشتی لوح تقدیر که مجری قرائت کرد به همراه یک چفیه و دو سکه بهار آزادی به ایشان تقدیم کردند .
چرا مدیر مسول به هر کس اجازه هر حرفی را می دهد….
خطبه دوم به نظرم بسیار پر معنا به لجاجت یهودیان با پیامبر و تغییر قبله مسلمین از مسجد الاقصی به مکه مکرمه بود و دلایل رد دین مسیحیت در مقابل اسلام و نظریه فیلسوف غربی دکارت و دعوت مردم به پیروی از رهبری و اینکه سخنان رهبر زلزله ای در منطقه به وجود آورده و باعث شده از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبل الطارق به لرزه بیافتد و ادامه دادند امروز نگاهی به شعر از نیل تا فرات صهیونیست ها بیاندازید آنها هنوز در مرز غزه هستند.
به نظرم صحبت حجت الاسلام جوادی بسیار بی محتوا و خسته کننده بود امام امام جمعه محترم به دلیل گرمای زیاد خیلی زود پایان دادندو احتمالا ضیغ وقت باعث شد مطالبشان نیمه کاره بماند خداوند به ایشان عزت بدهد. یاعلی
وقتی لوح تقدیر دادند وجایزه هم که گرفت باز نیازی نبود فکر کنم هفته قبل تجلیل کامل کردند زمانی که نسبت به حرمت شکنی لیالی قدر گله کردند یه سری به سایت 6 بهمن بزن می بینی
http://www.6bahman60.com/index.php?newsid=571
برادر گرامی حجت الاسلام جوادی کاملا در مورد روز قدس و بیداری اسلامی صحبت کردند که مطابق با بحث روز بود…
برادر مودب باش مودب بنویس .
من هم با شما موافقم، البته پرداختن به مسألهی روز قدس کاملا واجب بود اما سخنان حاج آقا جوادی چندان دلنشین نبود اما انصافا سخنان امام جمعه بهتر و به روزتر از ایشون بود، مخصوصا همون خطبه اولشون.
اما به برادرم مصطفی قلیپور عرض میکنم که برادر مصطفوی، بیادبانه ننوشتند، بلکه تیزی انتقادشون خیلی برنده است!
امیدوارم مسئولین هم به دل نگیرند!