چند وفتی است مطالبی راجع به طرح معرفی مازندران به عنوان کلانشهر مطرح می شود ؛ موضوعی که شاید برای خود افرادی که چنین موضوعاتی را بیان می کنند به درستی تحلیل نشده باشد . به راستی مازندران را کلانشهر معرفی کنیم یعنی چه؟!
اگر از نگاه مدیریتی به این قضیه نگاه شد ؛ چه کسی این کلانشهر را اداره کند؟ آیا تمام شهرداریهای تمام شهرهای استان تحت شهرداری مرکز استان اداره شود؟! با این موضوع وضع شهرهای استان بهتر می شود؟!
و یا اگر از دیدگاه بودجه کلانشهرها به این موضوع نگاه شد ، آیا واقعا با این بودجه ، استان پهناور مازندران آباد می شود؟!
این مسائل نه تنها باعث رونق استان نمی شود ، بلکه کاری بیهوده و کم ارزش است .
پیشنهاد بنده معرفی کردن چند شهر نزدیک به هم به عنوان کلانشهر است که تحت یک شهرداری مرکزی اداره می شوند . جمعیت شهر ساری حدود 300 هزار نفر است که در روزهای کاری ، گاهی اوقات بیش از دوبرابر این هم می شود .
می دانیم مطابق تعریف جدید ، کلانشهر به شهرهایی گفته می شود که جمعیت آنها حداقل 500 هزار نفر باشد . یعنی حدود 200 هزار نفر کم داریم تا ساری را کلانشهر معرفی کنیم . از طرفی شهرهای سورک (میاندرود) و قائمشهر فاصله بسیار کمی با ساری دارند و حد فاصل شهرهای (ساری – قائمشهر) و (ساری – سورک) هم جمعیت زیادی پراکنده شده اند .
از طرفی طبق گزارشات مرکز مدیریت راههای کشور ، محور ساری – قائمشهر یکی از پرتردد ترین محورهای کشور است که با مطالعاتی که بروی حجم تردد رفت و برگشت این محورها انجام شد ، نشان می دهد که حجم تردد روزانه در مسیر رفت و برگشت ، زیاد و تقریبا نزدیک به هم است . این نشان می دهد اکثر تردد بین ساری و قائمشهر ، تکراری و این شهروندان ساروی و قائمشهری و شهرهای اطراف هستند که برای کارهای روزمره به شهرهای یکدیگر سفر می کنند . از طرفی با کمی دقت به فاصله بین شهرهای ساری – قائمشهر و ساری – سورک و سرعت رشد آبادانی در حد واصل این شهرها ، می توان پیش بینی کرد که تا چند سال آینده این شهرها احتمالا بهم پیوسته خواهند شد .
با توجه به قرار گیری فرودگاه بین المللی ساری در شهرستان میاندرود ، شکل گیری کلانشهر ساری بزرگ (ساری – قائمشهر – میاندرود) که احتمالا جمعیتش هم حدود 500 هزار نفر هم می رسد ، مطمئنا سرعت توسعه ی این سه شهر را بیشتر می کند . لازم به توضیح است که پس از شکل گیری این کلانشهر ، سه فرمانداری در این شهر بزرگ واقع می شود ( ساری – قائمشهر – میاندرود) که این را هم می توان به فال نیک گرفت . این موضوع شباهت بسیاری با تهران بزرگ که از سه فرمانداری (تهران – شمیرانات – ری ) تشکیل شده است ، دارد .
با توجه به اینکه تقسیمات ، صرفا در جهت توسعه هر چه بیشتر مناطق و درنهایت افزایش رفاه شهروندان است ، مطمئنا موضوع ذکر شده سرعت توسعه ساری را دوچندان می کند .
محمد اتقائی ۱۶/۵/۹۱
با سلام . با توجه به نزدیکی زبان و فرهنگ این سه شهر و همچنین رفت و امدهای ساکنین این سه شهر با یکدیگر و ارتباطات اقتصادی و جغرافیایی بسیار نزدیک ، مطمئناً این مسئله و تبدیل این سه شهر به یک کلان شهر بسیار مهم و مثمر ثمر خواهد بود.
باسلام
باتوجه به حوزه علمی هنوز تعریفی برای کلانشهرتعریف نشده چطور میشود حوزه تعریفی کلانشهر مشخص نشده وتعریف مادرشهرها نیز هنوز ناقص است که در این بخش گله از حوزه وزارتخانه مسکن وشهرسازی است
باز صحبت از کلانشهرها میشود
باوجود اینکه هنوز جایگاه شوراهای اسلامی وقوانین حقوقی مشخص نشده وقوانین از دل استدلالها تعیین میشود
وهنوز تعریف درستی از مدیریت شهری نشده وعملا بهتر است بگوییم شخصی عمل کردن درحوزه شهرداری نه مدیریت شهری
حال اینکه جایگاه قوانین شوراها ومدیریت شهری به ترتیب در جوامع پیشرفته با حدود اختیارات آن مشخص شده ونیز نوع درآمدهای محلی وهزینه کردن آن والی غیر که دراین گزارش جایی برای مجادله نیست.
حال بفرمایید به اصفهان به عنوان کلانشهر جز پدیده شوم msدرکنار پایتخت فرهنگی بودنش چه به مردم رسیده..
پس بهتر و دقیق تر ببینیم وبیندیشیم
امیداست این نوشته سانسور نشود . باسپاس