واقعيت اين است كه تحريم هاي آمريكا عليه ايران پر از راه هاي گريز است.

اين تحليل را روزنامه وال استريت ژورنال منتشر كرده و نوشت: در حالي كه تحريم ها هنوز برنامه هاي هسته اي ايران را متوقف يا كند نكرده، دولت اوباما تصميم گرفت آنها را ضعيف تر كند. به اين ترتيب، نظام تحريم هاي ايران مانند نظام مالياتي آمريكا، مملو از راه هاي گريز است. اين تحريم ها به اندازه اي ضعيف است كه هر 20 شريك تجاري بزرگ ايران اكنون از آن مستثني شده اند.
به بياني ديگر اكنون الگويي جادويي از تحريم ها ظاهر شده است. آنها به نظر واقعي مي رسند و دولت هم از قدرت اين تحريم ها سخن مي گويد اما زماني كه پاي چين، هند يا 18 كشور ديگر مستثني از تحريم ها به ميان مي آيد، تحريم ها مانند دود به هوا مي روند.
اين روزنامه مي نويسد: در قانون تحريم هاي دولت اوباما، راه هاي گريز زيادي وجود دارد. براي مثال در صورتي كه دولتي به ميزان قابل توجه از واردات نفت خود از ايران بكاهد، وزارت امور خارجه مي تواند آن را براي دوره اي كه تا 6 ماه قابل تمديد است از تحريم ها معاف كند. اين در حالي است كه تعريف ميزان كاهش واردات نيز به صلاحديد دولت واگذار شده است.
براي مثال چين به عنوان بزرگترين واردكننده نفت از ايران پس از كاهش 25درصدي واردات نفت، از تحريم ها معاف شد. اما مشكل اينجاست كه كاهش واردات نفت چين از ايران موضوعي اتفاقي بوده و نه اقدامي در جهت كمك به انزواي ايران. واردات نفت چين از ايران در ماه هاي فوريه و مارس حدود 50 درصد كاهش يافت و دليل آن تاخير در آغاز اجراي يك قرارداد بود كه بر سر قيمت آن اختلاف نظر وجود داشت. زماني كه اين مشكل حل شد، واردات نفت چين از ايران در ماه هاي آوريل و مه 34 درصد بيشتر شد و در ماه مه و ژوئن نيز چين 35درصد بيشتر از زماني كه اختلاف نظر بر سر قيمت وجود داشت، از ايران نفت وارد كرد.
وال استريت ژورنال با بيان اينكه افزايش فشارها به تنهايي موجب توقف برنامه هسته اي ايران نمي شود، نوشت: كشوري كه بين 60 تا 100[150ميليارد] ميليارد دلار ذخيره ارزي دارد و درآمد امسال آن نيز دست كم 40ميليارد دلار برآورد مي شود، با تحريم ها متوقف نمي شود اما اينكه همين تحريم ها به طور كامل و جدي اجرا نشوند و در عين حال ادعاي تأثيرپذيري آنها وجود داشته باشد، خطرناك است.
چرا كه جامعه بين المللي در حالي آرام مي نشيند كه سانتريفيوژهاي ايراني با سرعت مي چرخند. اين استراتژي اوباما است كه گمان مي رود تا پايان فصل انتخابات رياست جمهوري در آمريكا ادامه داشته باشد. استراتژي يي كه آسودگي خيال تهران را فراهم كرده و دوستان نزديك آمريكا در اسرائيل را در موضع ضعف قرار مي دهد.

 

خاتمي با حمله به كيهان از خجالت ضد انقلاب درآمد

رئيس شوراي سياستگذاري مجمع روحانيون ضمن ابراز ندامت نسبت به نوشته هايش عليه گروهك نهضت آزادي در سال هاي اول انقلاب، به روزنامه كيهان حمله كرد.

اسناد لانه جاسوسي از سران گروهك نهضت آزادي به اعتبار خيانت هاي بي سابقه آنان به كشور، به عنوان «رابطين خوب آمريكا» ياد مي كند و حضرت امام خميني(ره) درباره همين گروهك فرمودند اگر بر سر كار مانده بودند سيلي اي به اسلام و ايران مي زدند كه تا قرن ها سر بلند نمي كرد.

اما محمد خاتمي در مصاحبه اي با سايت «تاريخ ايراني» و درباره مقالات انتقادي خود عليه اين گروهك در سالهاي اوليه انقلاب و در روزنامه كيهان مي گويد: من قبول دارم. واقعا اگر مي خواستم الان مطالب را بنويسم، آنطور نمي نوشتم. بعضي مطالبي كه آن وقت نوشتم جفا بود نسبت به افراد. با اينكه اختلاف نظر و اختلاف سليقه داشتيم، همان زمان براي آن ها احترام قائل بودم، الان هم احترام قائلم.
ولي بنده هم قبول دارم كه بعضي وقت ها تحت تاثير فضاي احساساتي موجود قرار گرفتم. نمي توان هميشه از انسان انتظار داشت كه احساس را ناديده بگيرد و منطق هميشه كارگر بيفتد. شايد توسط قلم من هم به عزيزان و بزرگاني در اين مملكت جفا شده باشد. به هر حال هر كس در زندگي اش از اين اشتباهات و مشكلات وجود دارد(!)

اين اظهار ندامت و آوردن عذر تقصير! در پي اعتراض مديريت شده گروهك ها و رسانه هاي ضد انقلاب عليه وي- به خاطر رأي دادن مخفيانه در يكي از روستاهاي اطراف دماوند در جريان انتخابات مجلس نهم- صورت مي گيرد اما جالب اينكه خاتمي حاضر نيست به همين اندازه به خاطر خيانت ها و جنايت ها و جفاهايي كه نسبت به ملت و كشور و نظام و اسلام و انقلاب چه در دوره موسوم به اصلاحات و چه در فتنه 88 صورت گرفت و وي در بسياري از آنها نقش مستقيم يا غيرمستقيم داشت، عذر تقصير آورد و صراحتا محكوم كند.

خاتمي در مصاحبه اخير خود بر خلاف نگاه واقع گرايانه حضرت امام كه سازمان تروريستي منافقين را فرزندان عزيز مهندس بازرگان و نهضت آزادي معرفي مي كرد، نهضت آزادي را تبرئه كرده و گفته است: در آغاز انقلاب به نظر من دو نوع جريان افراطي وجود داشت. يكي جريانات تندي كه به ترور دست مي زدند و از آن طرف جرياناتي كه معتقد بودند بايد همه را سركوب كرد، همه چيز را نابود كرد و يك مقدار ظاهربين بودند.
اين وسط هم امام بود كه سعي مي كرد تعادلي ايجاد كند[!] اما گاهي به عنوان رهبر يك انقلاب، خصوصا در دوره جنگ و ترور احساس مي كرد كه بنيادهاي نظام در خطر است. بنابراين علي رغم همه خواست هايي كه ايشان داشت و قبل از انقلاب گفته بود، درباره آزادي ها، قانون اساسي و مسائل ديگر، به هر حال در حالت بحراني تنگناهايي ايجاد شد.
من آن زمان معتقد بودم جرياناتي مثل نهضت آزادي و افرادي مثل آقاي مهندس بازرگان، آيت الله طالقاني كه از دوست داشتني ترين چهره هاي يك قرن گذشته هستند، اگر خيال پردازانه نگاه نمي كرديم مي بايست همراهي آن ها با انقلاب و نظام بيشتر مي بود تا ما اين حالت بحران را بگذرانيم.

يادآور مي شود خاتمي در سالهاي اخير چند ديدار مخفيانه با برخي سران گروهك نهضت آزادي داشته كه تعمدا از سوي اين گروهك و رسانه هاي ضدانقلاب لو رفته است.

وي سپس به كيهان پرداخت و با لحني آميخته به مغالطه گفت: حقيقت اين است كه كيهان امروز، كيهان امروز است. هيچ نسبتي با كيهاني كه ما دلمان مي خواست و اعتقاد دارم كه امام هم مي خواست، ندارد. حالا هيچ نسبتي نمي خواهم بگويم اما خيلي فاصله دارد با آنچه كه در ذهن ما بود. خيلي از بداخلاقي هايي كه در جامعه به صورت سنت درآمده است، يكي از مجاري آن- اگر نگويم منابع- خود كيهان است. نسبت هاي ناروا دادن، تهمت زدن و… گويا برنامه اين است كه دفع حداكثري و جذب هيچ اتفاق بيفتد.

كيهان البته آگاهي دارد كه اين تلاش ها، ادامه همان حركات پاندولي خاتمي – به عنوان مهره اي سوخته- براي به دست آوردن دل گروهك هاي ضد انقلاب و دشمنان تابلودار جمهوري اسلامي در دنياست. با اين حال مرز روشني ميان آرمان هاي حضرت امام خميني رضوان الله تعالي عليه با عملكرد جريان نفاق مدعي اصلاح طلبي حاكم است و كيهان افتخار مي كند به اين كه به اندازه وسع خود، نقاب از سيماي جريان نفاق جديد برداشته است.
نفاق به اين معنا كه جماعتي دم از اسلام و انقلاب و امام و قانون اساسي بزنند اما با دشمنان قسم خورده همين آرمان ها و چارچوب ها به ائتلاف كامل برسند؛ آيا همين منافقين نبودند كه بي سرو پاهايي چون اكبر گنجي را پروراندند تا سرانجام به گزافه در حاشيه كنفرانس برلين عليه حضرت امام سخن گفت و با اين وجود همين منافقين خفه خون گرفتند و هيچ اعتراضي نكردند؟! اگر چند دهه مجاهدت حضرت امام را در احياي گفتمان ولايت فقيه خلاصه كنيم، طيف نفاق جديد با اين ميراث بزرگ آن حضرت كدام معامله را كردند؟
آيا اوباش تحريك شده از سوي جريان نفاق جديد نبودند كه به تصوير حضرت امام جسارت كردند و عليه ولايت فقيه شعار دارند و روي نام اسلام در عبارت جمهوري اسلامي خط كشيدند؟ معلوم بود كه نمي شود هم دل سلطنت طلبان، نهضت آزادي، گروهك بهائيت و ديگر گروه هاي نفاق قديمي را به دست آورد و هم به خط امام پايبند بود همچنان كه نمي شود در آن مستحيل شد و در عين حال توقع حضور در دايره جذب حداكثري نظام را داشت. اين مي شود همان منطق قرآني درباره منافقين كه مي فرمايد «مذبذبين بين ذلك»

يادآور مي شود حمله خاتمي به كيهان با استقبال رسانه هاي ضدانقلاب و از جمله بي بي سي انگليس مواجه شد كه دل پري از روشنگري هاي مستند كيهان درباره ماهيت فتنه سبز دارند. بي بي سي همچنين ضمن مقاله اي به قلم يكي از همكاران فراري نشريات زنجيره اي (عضو گروهك نهضت آزادي) از اپوزيسيون خواسته كه دوباره در پوشش اصلاح طلبي از خاتمي حمايت كنند، كه البته اين هم احتمالا در راستاي تقويت خط امام!! است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *