به گزارش هرازنیوز، کارگروه تاریخ شفاهی دفتر حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت آمل و موسسه فرهنگی هنری هزارسنگر، با حضور در منزل شهید سید علی اکبر احمدی، یاد و خاطره این شهید والامقام را گرامی داشت.
این شهید والامقام که در راه تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی جان خود را فدای میهن و آزادی کردند، همچنان در دل مردم آمل جای دارند و یادش همواره زنده و جاودان است. این شهید والامقام نه تنها در تاریخ آمل بلکه در تاریخ مبارزات ملت ایران به عنوان قهرمانانی بزرگ شناخته میشوند که همه چیز خود را فدای آرمانهای والای انقلاب کردند.
سید علی اکبر احمدی در تاریخ یکم فروردین ماه سال ۱۳۴۷ شمسی در شهرستان آمل دیده به جهان گشود. پدر ایشان، سید حسین کشاورز و مادر گرامیاش، مینا نام داشت. ایشان تحصیلات ابتدایی خود را تا مقطع چهارم ابتدایی به پایان رساند. در سال ۱۳۶۳ شمسی، با فردی متعهّد ازدواج نمود و صاحب دو دختر شدند. ایشان در کنار فعالیتهای خانوادگی، به عنوان سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران در جبهههای دفاع مقدس حضور یافت. سرانجام، در بیست و چهارم خردادماه سال ۱۳۶۷، در منطقه میمک در اثر اصابت نیروهای عراقی به شهادت رسیدند. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای روستای با نصرکلا، زادگاهش، به خاک سپرده شد.
وصيتنامه شهيد علی اكبر احمدى
والعصر، ان الانسان لفى خسر، الى الذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصو بالصبر.
سلام به پيشگاه مقدس مولايم و صاحبم حضرت حجة بن الحسن العسگرى روحى له الفداء و با درود بى پايان بر رهبرم، نور چشمم، روحم، امام خمينى، موسى زمان، بت شكن قرن، بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران و با سلام بر تمامى شهداى اسلام و انقلاب اسلامى و شهداى جنگ تحميلى و درود و سلام بر رزمندگانى كه در جبهه هاى نبرد حق عليه باطل مى جنگند. اينك به اين ترتيب وصيتنامه را شروع مى نمايم كه حسين را به شفاعت مى طلبم و شهادت مى دهم كه نيست خدايى جز اللّه و حضرت خاتم الانبياء محمد(ص) رسول اوست و مولايم على است و كتابم قرآن است و مذهبم شيعه دوازده امامى است و افتخار مى كنم اگر به غلامى آنان قبول شوم.
هدفم برپايى حكومت خدا در روى زمين است و آن به دست مولايم امام زمان است و آرزويم شهادت در راه خدا. من با چشمى باز و با اراده اى قاطع به اين راه رفتم. عزيزانم! مگر نمى دانيد كه اين دنياى فانى جايگاه ابدى ما نيست. مگر نمى دانيد كه بهشت و سعادت را به بها مى دهند و به بهانه نمى دهند. آرى من غلام حسينم و حال وقت آزمايش من است. وقت آن است كه حرفم را ثابت كنم. من حقير مى گفتم و شب منتظر فرصت بودم. حمد و سپاس خدا را كه فرصتى به من عنايت كرد و چه لذتبخش است اگر شهيد شوم كه تنها راه سعادت، ايمان، جهاد و شهادت است. البته در سايه ولايت و اينك در زمان غيبت مولايم حجت بن الحسن العسکرى روحى لهالفداء ولايت به عهده رهبرم روحم امام خمينى مى باشد. آرى بدون قبول ولايت هيچ كارى قبول نخواهد شد. اى مسلمانان! اماممان را خوب نگهداريد كه به خدا قسم در زمان غيبت بهتر از او نخواهيد يافت. او را دعا كنيد و همواره در خط او گام برداريد كه خط امام زمان(عج) و در نهايت خط خداست. در اينجا من وظيفه شرعى خود مى دانم كه امام عزيزمان فرمود: به سوى جبهه بشتابيد كه فردا دير است كه من به عنوان يك سرباز اسلام داوطلبانه به سوى جبهه روانه شدم تا با حماسه آفرينى بتوانم سرزمين اسلامى را از چنگ صداميان درآورم. پدر و مادر و عزيزانم! براى من ناراحت نباشيد. من براى شما از پيشگاه خداى تبارك و تعالى طلب صبر و استقامت مىكنم. هيچ وقت ناراحت و غمگين نباشيد. مگر خانواده و عزيزان در عروسى فرزند خود غمگين هستند. مگر وقتى من وعده ديدار با مولايم حسين را دارم بايد شما غمگين باشيد؟ هرگز. غمگين بودن شما روحم را ناراحت مىكند. عزيزانم بر سَردَر خانه پرچم سياه نزنيد بلكه پرچم سبز بزنيد و افتخار كنيد كه فرزند شما در آزمايشات و يارى دين خدا سربلند بيرون آمده است. جلوى دشمنان اسلام گريه و زارى نكنيد. شكر خدا را بگوئيد و دعا براى سلامت امام و يارانش بكنيد.
پدر و مادرم! مىدانم داغ جوان سخت است ولى چه بسا فرزندى در اين راه شهيد بشود و به بهشت بپيوندد. پس ناراحت نباشيد. خواهرم! پيام من به تو اين است كه زينب گونه باش و براى من ناراحت نباش و زينبوار دفاع از اسلام و انقلاب كن. غمگين مباشيد. اگر شهيد شدم زنده خواهم شد و همواره شاد هستم و در پايان، خدمت كليه فاميلان و آشنايان و دوستان سلام مىرسانم و براى شما دعا مى كنم.
والسلام
تصاویر دیدار