رضا همدانچی: جناب آقای دکتر میرزاده که چند صباحی است قبای عضویت در هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی را نیز به تن کرده، روز یکشنبه هفته جاری طی یادداشتی با عنوان “مداخلهگری در دانشگاهها” که در روزنامه شرق منتشر شده، در پوشش انتقاد به دولت در زمینه مداخله در دانشگاهها، اشارهای نیز به موضوع دانشگاه آزاد داشته که در نوع خود شایان توجه است.
هرچند اختلاف سلیقه و آزاداندیشی درباره مباحث گوناگون امری مثبت و موجب پیشرفت است اما برخی مطالب ذکر شده در یادداشت مذکور توسط جناب میرزاده به حدی شگفتانگیز و عجیب بود که ضمن احترام بسیار به ایشان به نظر میرسد بهتر است حاشیهای بر آن نگاشته و پاسخی هرچند موجز بدان داده شود تا اگر احیاناً آقای میرزاده به واقع از این مطالب بیخبر بوده باشند، نیز اینک مطلع شده و تغییر نگاه دهند و البته اگر هم آقای میرزاده دانسته چنین مطالبی را به رشته تحریر درآورده باشند که دیگر حسابش جداست؛ چه آنکه گفت کسی که خواب است را میتوان بیدار کرد اما خود به خواب زده را…!
جناب میرزاده در یادداشت فوقالذکر به بهانه انتقاد به عدم نقشآفرینی لازم اعضای هیئتامنا در امور دانشگاههای مختلف کشور و از طرف دیگر نقشآفرینی جدی نماینده دولت در هیأت امنای دانشگاهها، گریز مغلطهآمیزی نیز به ماجرای دانشگاه آزاد اسلامی طی سالهای اخیر زده و به نوعی برکناری آقای جاسبی پس از ۳۰ سال مدیریت بسته و خودمختار در دانشگاه آزاد را نمونهای از مداخلهگری دولت در دانشگاهها عنوان کرده است! از طرف دیگر جناب میرزاده در ادامه یادداشت خود نیز اشارهای بس جالب و البته شگفتانگیز به موضوع اهمیت آزادی بیان تشکلهای سیاسی دانشجویی در دانشگاهها کردهاند و گفتهاند که ” دیگر انتقاد درونتشكیلاتی و نقد درونگفتمانی در دانشگاههای ما به حاشیه رفته و تشكلهای صنفی دانشجویی یا اعضای هیات علمی – حتی در چارچوب نظام – از بیم انگهای رایج سیاسی قادر به فعالیت و نقد روشها و منشها نیستند. شأن دانشگاههای ایران این نیست. چنین دانشگاهی تحولآفرین نخواهد بود و حتی زایش و پویش علمی برای حركت در مرزهای دانش بشری را هم از دست خواهد داد و این خطر بزرگی است. ”
یكی گفت: خسن و خسین هر سه دختران مغاویه بودند كه در مدینه آنان را گرگ خورد. گفتند: خسن و خسین نبود، حسن و حسین بود. هر سه نبود، هر دو بود. دختر نبود، پسر بود. مغاویه نبود معاویه بود. معاویه هم نبود علی(ع) بود. در مدینه گرگ آنها را پاره نكرد بلكه امام حسن را زنش زهر داد، امام حسین را هم شمر ملعون تو صحرای كربلا شهید كرد. آن كسی را هم كه گرگ خورد حضرت یوسف بود آن هم در مدینه نبود در راه كنعان به مصر بود آن هم نخورد بلكه برادرهایش گفتند خورد كه از اصل دروغ بود!
ضمن یادآوری احترام فراوان به جناب آقای دکتر میرزاده، متأسفانه باید این نکته را یادآور شد که یادداشت ایشان در روزنامه شرق و ربط دادن عدم نقشآفرینی هیئت امنای دانشگاهها در امور اجرایی به ماجرای دانشگاه آزاد و پس از آن ربط دادن ماجرای دانشگاه آزاد به تصاحب دولت و سپس ربط دادن تصاحب دولت به وضعیت تشکلهای دانشجویی در دانشگاهها و از همه اینها نتیجهگیری ضمنی مبنی بر اینکه “دانشگاه آزاد در دوران مدیریت ما خوب بود الان بد است” چیزی است شبیه به همین ماجرای “خسن و خسین هر سه دختران مغاویه بودند که در مدینه آنان را گرگ خورد!”
علیرغم ادعای برادر بزرگوارجناب آقای میرزاده، اتفاقاً در موضوع دانشگاه آزاد اسلامی تقریباً نقش دولت بماهو دولت به معنای واقعی در حد صفر بود و برای یادآوری به آقای میرزاده باید متذکر شد که اساساً این شورای عالی انقلاب فرهنگی بود که طی چند سال و پس از عدم نظارت پذیری مدیریت سابق دانشگاه آزاد و مادامالعمر شدن مدیریت آقای جاسبی، تصمیم به تغییر اساسنامه دانشگاه آزاد گرفت و پس از چند سال این اساسنامه سرانجام تصویب شد. پس از تصویب اساسنامه اولیه، مجدداً به دلیل برخی ملاحظات که آنهم برای تأکید بر غیردولتی بودن دانشگاه آزاد صورت گرفت، اساسنامه اصلاح شده مجدداً اصلاح شد و در نهایت طبق اساسنامه اصلاح شده مدیریت سابق دانشگاه آزاد که مورد علاقه آقای میرزاده و دوستانشان بود و در دوره ایشان احتمالا از نظر آقای میرزاده هیچگونه نقص حتی از نوع جزئی نیز وجود نداشت که آقای میرزاده برای آن نقدی در روزنامههای کثیرالانتشار مرقوم فرمایند، کنار رفته و آقای فرهاد دانشجو بر صندلی ریاست دانشگاه آزاد تکیه زدند.
و ناگفته پیداست که آقای میرزاده قطعاً بر این امر واقف هستند که شورای عالی انقلاب فرهنگی یک نهاد حاکمیتی بوده و هیچ ارتباطی به قوه مجریه ندارد و اگر کسی در اطلاع آقای میرزاده از این موضوع شک کند، قطعاً جسارتی نابخشودنی به این استاد دانشگاه صنعتی امیرکبیر روا داشته است! چه آنکه خود آقای میرزاده پیش از تغییر ریاست دانشگاه آزاد و در شرایطی که خود ایشان نیز از شانس اندکی برای تصدی این سمت برخوردار بودند، نقش هیئت امنا را در تصمیمگیریهای اصلی دانشگاه بسیار جدی تلقی کرده و تأکید میکردند: “اگر مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی به طور رسمی و قانونی به ما ابلاغ شود جلسه هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی را برای تعیین تکلیف ریاست این دانشگاه دهم اسفند برگزار میکنیم و فکر میکنم این مشکل در جلسه مذکور حل شود.” همانگونه که ملاحظه میشود جناب میرزاده در آن زمان کاملاً بر این امر واقف بودند که مصوبه «شورای عالی انقلاب فرهنگی» ابلاغ خواهد شد نه مصوبه دولت! و از طرفی هیئت امنا تصمیمگیری اساسی برای تغییر ریاست را انجام خواهد داد نه دولت!
اما پس از انتقاد ضمنی به تغییر و تحولات صورت گرفته در دانشگاه آزاد، جالبترین، جذابترین و شگفتانگیزترین بخش از یادداشت آقای میرزاده، تأکید بر لزوم قانونمندی در دانشگاهها و سپس تأکید بر لزوم آزادی بیان تشکلهای دانشجویی در دانشگاههاست. آنجا که آقای میرزاده میفرمایند: “دیگر انتقاد درونتشكیلاتی و نقد درونگفتمانی در دانشگاههای ما به حاشیه رفته و تشكلهای صنفی دانشجویی یا اعضای هیات علمی – حتی در چارچوب نظام – از بیم انگهای رایج سیاسی قادر به فعالیت و نقد روشها و منشها نیستند.”
این جملات قطعاً برای بسیاری از فعالان دانشجویی، محیرالعقول و جالب خواهد بود. چه آنکه یکی از علاقمندان آقای جاسبی از آزادی بیان تشکلهای دانشجویی حمایت کرده و بر لزوم قانونمندی در دانشگاهها نیز تأکید فرمودهاند.
برای درک میزان شگفتانگیزی این کلام از لسان آقای میرزاده به عنوان حامی آقای جاسبی باید به برخی از دانشجویانی مراجعه کرد که طعم آزاداندیشی و مدیریت قانونمند را در گذشته نهچندان دور دانشگاه آزاد تجربه کرده و از نزدیک طعم آن را به خوبی چشیدهاند.
برای درک اهمیت سخنان آقای میرزاده باید به آقای علی خضریان دانشجوی علوم سیاسی مراجعه و پای سخنان وی نشست، چه آنکه وی از نزدیک با آزاداندیشی مدیران سابق دانشگاه آزاد اسلامی آشنایی جدی داشته و به خاطر انتقاد از وضعیت فرهنگی برخی واحدهای دانشگاه آزاد چند سال به دادگاه کشانده شد.
البته برای درک بیشتر میتوان به آقای ح.د دانشجوی سابق دانشگاه آزاد نیز مراجعه کرد که انتقاد کوچک وی از مدیریت سابق دانشگاه آزاد با تنبیه کوچک اخراج از دانشگاه! مواجه شد!
شاهدان زنده بهتری هم برای درک اهمیت سخنان جناب آقای میرزاده وجود دارند. آقای م.ا نیز از جمله دانشجویان با استعدادی است که طعم شیرین مدیریت آزاداندیشانه و انتقادپذیر سابق دانشگاه آزاد را چشیده و از دانشگاه برای استراحت به منزل تبعید شدند.
همچنین قانونمندی دانشگاه آزاد در دوران مدیریت آقای جاسبی را میتوان از آقای هادوی و دخترانش نیز به راحتی پرس و جو کرد؛ چه آنکه لودر قانونمندی دانشگاه آزاد شامل حال منزل مسکونی آقای هادوی نیز شد و البته مقاومتهای ایشان در برابر تخریبگری این لودر قانونمندی! به قانونمندی و البته عطوفت بیشتر! نیز منجر شد؛ آنجا که موی سر دختران وی را چماقداران مدیریت سابق کشیدند.
قانونمندی حداکثری در دانشگاه آزاد در دوران مدیریت سابق را البته میتوان از تصمیم هیئت مؤسس آن برای وقف ۲۵۰ هزار میلیارد اموال این دانشگاه که طبق گفته مسئولان ارشد دانشگاه آزاد متعلق به مردم است، استنتاج کرد. تصمیمی که با یک پیچیدگی حساب شده مدیریت دانشگاه آزاد را به صورت مادامالعمر در اختیار دوستان آقای میرزاده قرار میداد و دیگر هیچگونه نظارت جدی بر این مرکز مهم آموزش عالی امکان پذیر نبود.
صدالبته مصداقهای متعدد دیگری هم میتوان بر قانونمندی و آزاداندیشی در دوران مدیریت سابق دانشگاه آزاد ذکر کرد تا مستنداتی باشد بر یادداشت برادر بزرگوار جناب آقای دکتر میرزاده عضو محترم هیأت امنا و هیأت مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی!