داستان آرش و رزا

پایگاه خبری هراز نیوز – در جلسات مشاوره،بعضی اوقات زوجینی مراجعه می نمایند که در طول زندگی چند ساله شان با مشکلات زیادی مواجه بوده اند و با گذشت چندین سال زنگی مشترک،نتوانسته اند مشکلاتشان را حل کنند و از زندگی مشترکشان لذت نمی برند.

علت این مشکلات متفاوت است ولی چند دلیل عمده اختلافات زوجین این است که نیازهای همدیگر را درک نمی کنند،صمیمیت بین آن ها کم است و از عادت های مخرب در زندگی شان استفاده می نمایند.زو جین اگر همدیگر را درک کنند،به نیازهای هم پاسخ دهند،تفریحات مشترک داشته باشند،با هم صمیمی باشند،با هم دیگر دوست باشند و همدلی کنند،در مواقع نیاز از هم دلجویی کنند و به جای استفاده از عادت های مخرب از رفتارهای سازنده کمک بگیرند،زندگی شان شادتر خواهد شد.

داستان آرش و رزا نشان می دهد که زوجین در طول سال ها زندگی،شاید هنوز نتوانسته اند مهارت های ارتباطی خوب و مناسب را فرا گرفته باشند و با انجام چند کار ساده و درک همدیگر بتوانند زندگی شان را شیرین نمایند و با انگیزه بیشتری به زندگی ادامه دهند و طعم شیرین زندگی مشترک را بچشند.

آرش و رزا:

آرش:رزا،همسر من،یک خودبیمارانگار واقعی است.روزی نیست که ناراحتی یا مشکلی نداشته باشد و از آن شکایت نکند.بعد از تماشای تبلیغات تلویزیون درباره ی مصرف دارو برای درمان بیماری هایی که من تا الان حتی نام ان ها را هم نشنیده ام،متوجه می شود که به همان بیماری مبتلا است.

حتی از گوش دادن به شکایت هایش هم کلافه می شوم.بدترین چیز آن است که از این بیماری ها وقتی استفاده می کند که نمی خواهد خواسته ی مرا انجام بدهد و با این بیماری های الکی و ساخته و پرداخته ذهنش،از مسئولیت هایش شانه خالی می کند و معمولا وقتی کارش را انجام نمی دهد،بهانه اش این است که سرش درد می کند و حال ندارد..

آخرین سفرمان را در نظر بگیرید که با دوست خانوادگی مان و همسرش به شیراز رفتیم، آن را برای همه ما خراب کرد.هر کجا می خواستیم برویم،ساز مخالف می زد و در هتل می ماند،مجبور بودم همه جا بدون او بروم،او فقط از ما عذرخواهی می کرد و می گفت حوصله ندارم بیایم و ما برایش متاسف بودیم.

آرزو دارم که بفهمم مشکلش چیست،فکر نمی کنم واقعا بیمار باشد،اما اگر این موضوع را به او بگویم بسیار عصبانی می شود،چون خودش فکر می کند،بیمار است و من درکش نمی کنم.شاید تعجب کنید که چرا هشت سال است که به زندگی با او ادامه می دهم.او واقعا یک زن زیبا است که با وجود همه ی شکایت هایش و اعصاب خرد کنی که دارد،توجه زیادی به ظاهرش دارد و من هنوز شیفته ی او هستم.

کاش به جای این که درباره ی مریض بودنش فکر کند به این موضوع که من چقدر دوستش دارم،توجه بیشتری می کرد.نمی دانم از زندگی چه می خواهد،ولی هیچ وقت از زندگی راضی نیست و شادمان به نظر نمی رسد.موقعیت شغلی خوبی دارد و معاون یک مدرسه متوسطه است ولی این هم برای خشنودی او کافی نیست.

با تحصیلاتی که دارد می تواند هر جایی کار کند ولی مدیر مدرسه شان با مرخصی های استعلاجی اش کنار می آید،چون همیشه کارش را خوب انجام می دهد و بسیار باکفایت است.تا حد زیادی کمال گرا است،شاید این همان چیزی است که فرسوده اش می کند.او در محل کارش سخت تلاش می کند.کاش کمی از این کوشش را صرف زندگی مان می کرد.

رزا:من رزا هستم و هشت سال پیش با آرش ازدواج کردم.او فکر می کند آقای شخصیت است.چنان رفتار می کند گویی به زندگی دیگران علاقه مند است ولی بیشترین علاقه را به خودش دارد و خودش را بیشتر از هر کس دیگری دوست دارد،گویی هدفش این است که همه فکر کنند،وی همان دوستی است که مشتاق یافتنش باشند.

روان آگاهی اندکی از شیوه ی رفتارش دارد،فقط به ظاهر توجه می کند،اگر من ظاهرم خوب به نظر برسد برایش کافی است و من بعضی وقت ها حالم خوب نیست ولی او قادر به درک وضعیت من نیست، او فقط به خشنودی خودش اهمیت می دهدو فکر می کند همه برای لذت او خلق شدند.

من تلاش می کنم حتی اگر حالم خوب نیست،ظاهر خوبی داشته باشم،هر چقدر مریض باشم با ظاهر زیبا پنهانش می کنم،سرکار می روم،به خانه باز می گردم و سعی می کنم همسر خوبی برای آرش باشم،مردی که اصلا نمی داند برای معنا بخشیدن به زندگی ام به چه چیزی نیاز دارم.احساس می کنم هر چقدر تلاش می کنم به جایی نمی رسم و همسرم مرا درک نمی کند،هیچ وقت در این هشت سال نتوانست مرا بفهمد.

در شغلم هم به انتها رسیده ام،شانزده سال است که در مدارس متوسطه کار می کنم و الان هیچ علاقه ای به ادامه این کار ندارم ولی آرش می گوید اگر این کار را را دوست نداری،کاری دیگری برایت پیدا کنیم،انگار من مرد هستم و او زن،وانمود می کند که حق با اوست و می خواهد تظاهر کند که به من اهمیت می دهد،ولی رفتارش با من مثل رفتارش با دیگران با یک نگرانی کاذب همراه است.

اگر واقعا من برایش مهم بودم،به هر کس و هر چیز دیگر این همه توجه نشان نمی داد،چنان رفتار می کرد که نشان می داد من واقعا برایش مهم هستم و به طور جدی به حرف هایم گوش می کرد.آخرین سفری که با آرش و دوستش و همسر دوستش به شیراز رفتیم،من مریض شدم و در هتل می ماندم ولی او به اتفاق دوستش و همسر دوستش از صبح به جاهای دیدنی می رفت و موقع شام بر می گشت،اگر مردی،همسرش را دوست داشته باشد این کار را می کند؟

می دانم که به من علاقه دارد ولی نیازهای مرا نمی داند.دوست دارم زندگی بهتری داشته باشیم ولی نمی دانم که چه کار کنم.

نظر کارشناس:

در رفتارهای زوجین معمولا عادت هایی وجود دارد که موجب تخریب روابط آنان در طول سال های زندگی می شود و سبب می گردد به تدریج روابطشان رو به افول بگذارد.زوجینی که این عادت های مخرب را فرا بگیرند و کنترل نمایند می توانند زندگی عاشقانه تری را تجربه کنند.

نخستین عادت مخرب روابط زوجین،انتقاد غیر سازنده است.اگر زوجین در زندگی روزمره شان پر از انتقاد باشند،زندگی شان تلخ خواهد شد،انتقاد بهتر است سازنده،در زمان مناسب و شرایط مناسب انجام شود.به جای انتقاد غیر سازنده می توانیم با انتقاد سازنده و حمایت کردن که اولین عادت مهرآمیز است زندگی را شادتر کنیم.

وقتی شما از همسرتان حمایت می کنید،در واقع می گویید:عزیزم،زیاد به خودت سخت نگیر،تو اشتباه کوچکی مرتکب شدی،ما می توانیم با این اشتباه زندگی کنیم،بیا دوشادوش هم بایستیم و برای آن راه حلی پیدا کنیم.موافقی؟

دومین عادت مخرب رابطه همسران،سرزنش کردن است.گفتگوهای زناشویی، بین همسران ناخشنود،مملو از سرزنش است،سرزنشگر فکر می کند هیچ تقصیری ندارد و همیشه طرف مقابل مقصر است.در برابر سرزنش کردن دومین عادت مهرافزای شادی در زندگی زوجین تشویق کردن است،زوج هایی که همدیگر را تشویق می کنند،از احساس اطمینانی برخوردارند که باعث موفقیت هایشان در تمام ابعاد زندگی شان می شود.

سومین عادت تخریب گر روابط در زندگی غر زدن است،زوجین همیشه معترض هستند،شکوه و شکایت می کنند،هیچ وقت از زندگی شان راضی نیستند،به جای اعتراض کردن بهتر است به یکدیگر گوش کنیم و بکوشیم خواسته های هم را درک کنیم.

چهارمین عادت مخرب زندگی زوجین تهدید کردن است،یکی از جمله تهدیدهایی که بیشترین آثار منفی را دارد،تهدید به طلاق است.به جای تهدید کردن می توانیم درباره تفاوت هایمان گفتگو کنیم و همدیگر را درک کنیم.

پنجمین عادت مخرب روابط همسران تنبیه کردن است،به راههای مختلف سعی در تنبیه کردن همسر،موجب کاهش اعتماد به نفس وی و تلخ شدن روابط می شود،به جای تنبیه کردن بهتر است زوجین ضعف و کاستی های همدیگر را پذیرا باشند و بیشترین تلاش خودشان را برای بهتر کردن رابطه و رفع کاستی ها انجام دهند.

ششمین عادت مخرب روابط زناشویی،رشوه دادن است،اگر رشوه را از تعاملات زناشویی خود دور کنید،زندگی زناشویی تان به طور چشمگیری بهبود خواهد یافت،دست به اعتمادسازی بزنیم،اعتماد در زندگی زوجین مانند تعهد است یعنی قلب و روح عشق محسوب می شود.

هفتمین عادت مخرب در روابط همسران،قهر کردن است،فاصله گرفتن و حرف نزدن با همسردر طولانی مدت موجب سرد شدن روابط زوجین می شود پس بهتر است درباره مشکلات به وجود آمده از راه درست شروع به صحبت کردن، رفع سوء تفاهمات و پیدا کردن راهکارهای مناسب باشیم تا زندگی شادتری را تجربه کنیم.

برای کنار گذاشتن عادت های مخرب و تقویت عادت های مهرآمیز با همسر، بهتر است زوجین انعطاف پذیر باشند و همدیگر را درک نمایند تا زندگی عاشقانه تری را تجربه کنند.

از همین امروز شروع کنیم و از خودمان بپرسیم،برای این که بهتر با همسرمان کنار بیاییم اول روی کدام عادت مهرآمیز کار کنیم و آن را در رابطه خود به کار ببریم؟

تهیه کننده:حجت سعیدی نژاد،کارشناس ارشد روان شناسی بالینی مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان مازندران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *