آبان روزگار/ روزنامهنگار| آوازه مدرسه، سرتاسر پایتخت را برداشته؛ تا آنجا که شاه خسته و بیمار قاجار را بر آن داشته است نهتنها آن مدرسه پرآوازه را ببیند، که، مرحمتی ملوکانه نیز بر آن روا دارد. مظفرالدینشاه قاجار قرار است برای بازدید از «مدرسه خیریه»، نخستین دبستان نوین ایران براساس سنت وقف و امور خیریه، به غربیترین نقطه تهران بیاید؛ جایی نزدیک میدان حسنآباد امروز؛ در شمالیترین نقطه خیابان پرآوازه شیخ هادی! شیوه ساخت مدرسه و وقف رقباتی در تهران و مازندران برای تامین هزینههای اداره امور آن به گونهای بوده که شاه قاجار را برانگیخته است هنگام بازدید از آنجا، معدن زغالسنگ گاجره را برای تامین سوخت محصلان به مجموعه املاک موقوفات اهدا کند. مدرسه خیریه اما چگونه پدید آمد؟
آغاز یک راه نیک
مدرسه خیریه، نشان یک نیکنام قاجاری را بر پیشانی دارد؛ سردار فیروزکوهی! آقا میرسید کریمخان منتظمالدوله سردار مکرم، نامبردار به «سردار فیروزکوهی» هنگامی که در پی یک دوران پرتلاطم زندگی سیاسی- اجتماعی، از فرنگ به ایران بازگشت، با بهرهگیری از آموزههای نوین اجتماعی که در فرنگ آموخته بود و به پشتیبانی آیین دیرینه نیکوکاری در تاریخ ایران، مدرسهای خیریه را بنیان نهاد که بهزودی در تهران میانههای عصر قاجار آوازهای بلند یافت. مدرسه خیریه فیروزکوهی در زمره نخستین نهادهای نوین آموزشی خیریه در ایران براساس آیین وقف به شمار میآید. سردار فیروزکوهی، ساخت مدرسه خیریه فیروزکوهی یا سردار فیروز جنگ را در منطقهای از تهران که امروز با نام خیابان شیخ هادی شناخته میشود، آغاز کرد. مدرسه خیریه در هیجدهم ذیالحجه سال ١٣١٦ قمری (١٢٧٧خورشیدی) ساخته شد. این نهاد نوین آموزشی، کار تعلیم و تعلم را به روش اصول و تشکیلات مدرسههای فرنگ با پیشرفتهترین و روزآمدترین وضع رایج در جهان مترقی آن روزگار آغاز کرد.
مدرسه در زمینی به بزرگی ٥هزار متر، ساختمانهایی گوناگون در خود جای داده بود؛ آشپزخانه، آبدارخانه، خوابگاه اطفال و پرستاران و زمین ورزش، بخشی از امکانات آن به شمار میآمدند. سردار فیروزکوهی اما بر آن نبود که با بنیانگذاری و اداره مدرسه، تنها مکانی برای آموزش و پرورش کودکان بیسرپرست و نیازمند فراهم آورد؛ او در اندیشه نیک خود در پی آن بود آینده این نوباوگان را نیز در نظر داشته باشد؛ از آنرو بود که در زمینه اداره مدرسه خیریه به روشی نو روی آورد. منتظمالدوله نظامی در مسیر فعالیت مدرسه تنظیم کرد که بر آن اساس، آینده کودکان فقیر و یتیم مدرسه، دوراندیشانه طراحی میشد؛ او کارگاهی صنعتی در محوطه مدرسه پایه گذاشت که در آن فنون گوناگون همچون نجاری، بافندگی و آهنگری را به کودکان میآموختند. این مسأله موجب میشد کودکان بیسرپرست پس از پایان تحصیلات بتوانند در آینده به چرخه اشتغال جامعه وارد شوند، مهارتی برای تأمین معاش خود به دست آورند و بدینترتیب به کسی وابسته نمانند. نزدیک به ٦٠نفر از کودکان یتیم و نیازمند در این مدرسه شبانهروزی نگهداری میشدند و در همه زمینهها بهویژه خوراک، پوشاک و مقرری پذیرایی میشدند.
منتظمالدوله برای اداره امور و تامین هزینههای این خیریه همچنین تدبیری شایسته اندیشید. آنگونه که از وقفنامه آقا میرسید کریمخان منتظمالدوله سردار مکرم (سردار فیروزکوهی) برمیآید، این جوانمرد قاجاری، بهترین املاک و مستغلات خود در تهران، شمیران، دماوند و مازندران را به همراه «عامه منسوبات و منضمات شرعیه و عرفیه هریک از آنها از اراضی و صحاری و مزارع و مراتع و قنوات و قلعه و نحو ذلک مما یتعلق و ینسب الیها» برای ساخت و اداره مدرسه برای اطفال نیازمند و یتیم، وقف مؤبد (همیشگی) شرعی کرد. «قریه مغانک واقع در دماوند، قریه سرداریه واقعه در غار طهران و قریه حاجیآباد و گلنشین در ساری» ازجمله این رقبات به شمار میآمدند که پشتوانهای استوار برای برآوردن هزینههای اداره مدرسه و نیازمندیهای کودکان بیسرپرست آن بودند. این نیکوکار و واقف بزرگ همچنین در وقفنامه، ترتیب و اولویت پذیرش کودکان را در مدرسه خیریه مشخص کرده بود «اولا اطفال بیپدر و مادر را به تحصیل علوم و صنعت وادارند، اگر اطفال بیپدر و مادر از فقرا میسر نشد، اطفال بیپدر را به تحصیل وادارند و با عدم تیسر از ایشان اطفال فقرا را به تحصیل علم و صنعت وادارند». این بزرگمرد با دانش، همچنین تصریح کرده بود «اولا مداخل صرف اطفالی که در مدرسه خیریه جدیدالاحداث خود جناب واقف هستند بشود و در صورت انهدام بالکلیه و عدم تمکن از این مدرسه، صرف اطفال و ایتام فقرا که در سایر مدارس تحصیل علم و صنعت کنند بشود و در هرجا که باشند و مخارج تعمیر اعیان موقوفه و تعمیر خود مکتبخانه مقدم است … .» آنچه این کارگزار خوشنام حکومتی در نظر داشت، تنها کودکان بودند؛ جز این در اندیشه و نظرگاه او نبود. میخواست کودکان سرزمینش بیکس و بیپشت نباشند، به همین دلیل هرچه داشت برای آنان گذاشت و سفارش کرد «بعد از تعمیر مکتبخانه آنچه بماند باید صرف اطفال شود از طعام و لباس و حق معلم و غیر آن از لوازم مکتبخانه … .» طبیعی بود که چنین درختی پربرکت، میوههایی شیرین داشته باشد و از آنرو بود که بسیاری از تعلیمیافتهگان این مدرسه بعدها در میان رجال علمی و ادبی ایران جای گرفتند.
مدرسه خیریه فیروزکوهی اما تنها در زمان واقف نماند و خود را بر ارابه تاریخ نشاند. این نهاد خوشنام خیریه بر پایه سنگ بنایی که واقف گذاشته بود، در دورههای پس از درگذشت وی نیز به زیست اجتماعی و فرهنگی خود ادامه داد و به امروز رسید. خیابان شیخ هادی در روزگار کنونی نیز میزبان این مدرسه تاریخی و وقفی است.