جمعآوری پول برای دانشگاه ایرانیان؛ اولین تز «دکتر» پس از ریاستجمهوری
احمدینژاد که در جریان ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری و حتی پس از منع رهبری نسبت به حضور در این انتخابات، ناگهان شناسنامهاش را از جیب کُت بیرون آورد و اعلام کاندیداتوری کرد، پس از ردصلاحیت ازسوی شورای نگهبان هم چند بمب خبری آن هم از نوع «احمدینژادی»اش منفجر کرد که آخرین نمونه آن، وقتی بود که پس از رای دادن به خودش در انتخابات ریاستجمهوری بههمراه حمید بقایی که از او بهعنوان کاندیدای موردحمایش در انتخابات نام میبرد و ازقضا او هم همچون خودش ردصلاحیت شد، با اعلام شماره حسابی خواستار دریافت کمکهای مردمی شد! اتفاقی بیسابقه در عالم سیاست، و البته مسبوق به سابقه در زندگی سیاسی احمدینژاد و سیاست «احمدینژادی».
ماجرای دانشگاه ایرانیان در ابتدای دولت روحانی یکی از این نمونهها است؛ زمانی که احمدینژاد پس از پایان کار دولت دهم مدعی شد که قصد دارد فعالیت خود را در مسیر پژوهشی و دانشگاهی ادامه دهد و بعد مشخص شد «دکتر» میخواهد دانشگاه خودش را تاسیس کند و در گام بعد نیز معلوم شد که برای تامین هزینههای دانشگاه دست به دامان کمکهای مردمی شدهاند. چند روز بعد هم گفته بودند ۶۰۰ میلیون تومان از این دامان پُرمِهر عایدی حاصل شده و اینچنین بود که کلنگِ دانشگاه ایرانیان یا همان دانشگاه احمدینژاد بر زمین فرود آمد.
ماجرای ساختمان محافظان احمدینژاد
روزهای اولیه خردادماه امسال اتفاقی مشابه ماجرای دانشگاه ایرانیان کلید خورد. پس از تخلیه ساختمان محافظان احمدینژاد که درپی یک دعوای حقوقی سهساله و با حکم قضایی انجام شد، کانال «دولت بهار» ابتدا مدتی پیامهای شهروندان را منتشر کرد که میگفتند برای تامین هزینه اسکان محافظان احمدینژاد آمادهاند! ساعاتی پس از انتشار پیامها، این کانال تلگرامی متعلق به رییسجمهور سابق همزمان با سایت «دولت بهار» و دیگر رسانههای نزدیک به احمدینژاد، اطلاعیه مشترک او و حمید بقایی را منتشر کردند که در آن با اعلام شماره حسابی، از مردم خواسته بودند کمکهای مالی خود را به این شمارهحساب دونفره واریز کنند.
هزار سوال بیجواب
همزمان درحالی که «دولت بهار» هر روز تعدادی از فیشهای بانکی اینترنتی و غیراینترنتی ارسالی مردم، مبالغ پرداختی آنها و البته پیامهای محبتآمیزشان را منتشر میکرد، کسی نمیدانست این پولها از کجا آمده، مردمی که این مبالغ را به حساب احمدینژاد-بقایی حواله میکنند، چهکسی هستند، مجموع مبالغ و حساب و کتاب این پولها در دست چه کسی است و چه کسی قرار است پاسخگوی نحوه هزینهکرد این اموال باشد، آیا احمدینژاد و بقایی مالیات آن را پرداخت میکنند و اساساً میزان پرداخت مالیات چقدر خواهد بود، آیا اعلام شمارهحساب ازسوی رییسجمهور سابق قانونی است، آیا دیگر شهروندان نیز میتوانند برای حل مشکلاتشان گلریزان برپا کنند و شمارهحساب بدهند، و شاید مهمتر از همه این سوالات اینکه تا چه میزان به خوداظهاری کانال «دولت بهار» اطمینان کرد. چهطور میتوان مطمئن شد که تمام مبالغ دریافتی همینی بوده که این کانال تلگرامی، فیشهای بانکی و مدارکش را منتشر کرده و میکند؟! و باز مهمتر از اینها، آنکه باتوجه پروندههایی که علیه احمدینژاد در دیوان محاسبات و دیگر نهادهای نظارتی موجود است، آیا امکان دارد این مبالغ نیز در حساب مشترک ذخیره شود؟!
اطلاعیه دولت یازدهم درباره ساختمان محافظان رییس دولت دهم
در این میان اما دولت یازدهم که سخت مورد هجمه احمدینژاد و رسانههایش قرار گرفته بود، با انتشار اطلاعیهای به بیان توضیحاتی در این رابطه پرداخت و اعلام کرد: «تخلیه و تحویل این ملک که مورد استفاده تیم حفاظت رییسجمهوری سابق در مدت زمان ریاستجمهوری او بود، پس از پایان دوره دهم ریاستجمهوری و به استناد مصوبه مراجع قانونی مسوول در امور حفاظتی و نیز اخطار دیوان محاسبات کشور، انجام گرفت.»
نهاد ریاستجمهوری دولت یازدهم همچنین اطلاع داد: «درپی مقاومت دربرابر حکم قانونی، عدم تحویل ملک و تصرف عدوانی آن به مدت سه سال، این موضوع در مراجع قضایی پیگیری اما با وجود صدور حکم تخلیه، باز هم به این بهانه که این ساختمان در اختیار واحد ارتباط مردمی رییسجمهوری سابق است، تخلیه ملک مذکور انجام نگرفت. درنهایت با پیگیری بخش حقوقی نهاد ریاستجمهوری در راستای استیفای حقوق دولت و بیتالمال و صدور دستورقضایی، این ملک طی صورتجلسه با حضور عوامل انتظامی تخلیه و قفلها تعویض شد.»
جشن گلریزان پرابهام ادامه دارد…
در این میان، روند انتشار فیشهای بانکی هم متوقف نشده بود و همزمان با انتشار پیامهایی حاوی الطاف بیدریغ مردم به احمدینژاد، هر از گاه یک فیش بانکی دیگر نیز منتشر میشد تا این نگرانی درخصوص نحوه جمعآوری کمکهای مردمی بالا بگیرد و بر حجم ابهامات در این رابطه افزوده شود؛ ابهاماتی همچون مواردی که پیشتر عنوان شد و البته هزاران سوال و اما و اگر دیگر!
مردم به «احمدینژاد-بقایی» چقدر پول دادند و چه گفتند؟!
از طرفی مبالغ واریزشده از سوی مردم و همچنین پیامهای مردمی نیز در نوع خود جالب بود که شاید بتواند سوژهای باشد برای گزارشی دیگر. آنجا که یکی ۵۰۰ تومان و دیگری ۸ میلیون تومان به حساب احمدینژاد-بقایی واریز کرده بود و نیز درحالی که شهروندی مدعی شده بود کامیونش را بهعنوان تمام داراییاش به قیمت ۱۰۰ میلیون برای فروش و کمک به احمدینژاد به مزایده گذاشته، دیگری میگفت با آنکه تنها ۵۰ هزار تومان پرداخت کرده اما قصد دارد هر روز همین مبلغ به حساب اعلام شده پول بریزد! ادعایی که به اشکال مختلف تکرار میشد و بر ابهامات ماجرا میافزود.
… و اما یومالحساب «احمدینژادی»
اما شاید مهمترین مسئله درمورد این وضعیت «احمدینژادی» مجموع مبالغی بود که درپی این اقدام جمعآوری شده بود. معمایی که البته امکان پاسخگویی به آن میسر نیست و صرفاً میتوان به نتیجه محاسبات عددی بر اساس آنچه تا این لحظه ازسوی کانال «دولت بهار» اعلام شده، اتکا کرد.
۱۱۵ میلیون تومان در حدود ۸۰۰ فیش بانکی
کانال «دولت بهار» طی روزهای گذشته یعنی از تاریخ هشتم تا بیستوشش خردادماه امسال، حدود ۸۰۰ فیش بانکی حاوی مبالغی از ۵۰۰ تومان تا چند میلیون تومان منتشر کرده که با محاسبه مبالغ این فیشها مشخص میشود، درمجموع بالغ بر ۱۱۵ میلیون تومان به این حساب بانکی مشترک پول واریز شده است! بماند که حالا حدود ۱۰-۱۵ روزی است که این کانال دیگر همچون روزهای نخستِ گلریزانی «احمدینژادی»، رسید بانکی منتشر نمیکند و بهویژه در روزهای اخیر و در پی حادثه تروریستی در مجلس و حرم امام (ره) روند انتشار این اسناد مالی متوقف شده است. این درحالی است که از دو، سه روز اخیر کانال «دولت بهار» در چند نوبت آگهی و بنر تبلیغاتی شمارهحساب مشترک احمدینژاد-بقایی را بازنشر کرده و بهصورت موردی نیز اقدام به انتشار رسیدبانکی کمکهای مردمی کرده است. تا آنجا که تقریباً تعداد فیشهای بانکی منتشر شده با تعداد بنرهای تبلیغاتی برابری میکند!
پایان وضعیت «احمدینژادی» یا آغازی دوباره