هرازنیوز : بعد از شنيدن کتک خوردن برادرزاده توسط دوست قديمي خود،آنچنان دچار فشار روحي شد که بي مهابا دست به چاقو مرتکب جرم فجيعي شد.
30سال از عمر گرانبهايش به بطالت و پوچي گذشت، در اين مدت نه مهارتي کسب کرده و نه مشغول کار خاصي بود،هيچ درآمدي هم نداشت،از تحصيلات بالاتر از مقطع ابتدايي به قول خودش در مغزش نمي گنجيد،کمتر حال و حوصله کسي را داشت.
از تحريک پذيري بالايي برخوردار بوده و به گفته خودش کسي نبايد جرات بي احترامي به وي را در خودراه مي داد، تمام هزينه هاي زندگي اش از هزينه هاي خورد و خوراک تا مصرف سيگار و مشروبات الکلي گرفته تا انواع مواد مخدرش را پدر با رنج و زحمت فراوان پرداخت مي کرد.
حقيقت امر اين بود که حتي پدر از پرخاشگري هايش به شدت وحشت داشت ، کمترين اعتراض از سوي ديگران را توهين به خود دانسته و در قبال آن شديدترين عکس العملها را نشان مي داد.
بدترين سابقه اش زماني بود که در پي تامين نشدن هزينه مصرف مواد مخدر از سوي پدر، خانه وي را به آتش کشيد،که به کمک اطرافيان و اهالي روستا آتش زود خاموش شد.
در روز حادثه بعداز ناهار مي رفت که مواد مخدرش را مصرف کرده و استراحتي بکند که خبر رسيد يکي از دوستان قديمي وي زير گوش برادرزاده 21ساله اش سيلي محکمي نواخته و برادرزاده اش دست از پا درازتر به خانه پدر خود برگشته و عکس العملي نشان نداد.
اين درگيري کوچک و کتک خوردن برادرزاده اش توسط دوست خود را توهين بزرگي دانسته که اگر بي جواب مي ماند عزت و شرف زندگي اش گويا در روستا لکه دار مي شد،به همين دليل با عجله و بي توجه به اعتراض اطرافيان چاقوي ضامن دارش را برداشته و در چشم برهم زدني مسافت 700متري تا خانه دوست قديمي و صميمي خود را طي کرد.
به محض رسيدن به دم در منزل طرف مقابل و ديدنش،بدون هرگونه بازخواستي چاقوي ضامن دار را در شکمش فرو کرده تا به وي و اهالي محل نشان دهد که چقدر فرد باجراتي بوده و چقدر براي خود و اطرافيانش عزت و ارزش قائل مي باشد.
شدت جراحت به حدي بود که فرد چاقو خورده مجبور شد حدوديک ماه در بيمارستان تحت مراقبت شديد قرار گرفته و چند مرحله عمل جراحي را براي زنده ماندن سپري نمايد،اما ضارب براي مدتي از شهر و ديار خود از دست پليس گريزان بود که در نهايت دستگير و اين موضوع با مدتي حبس در زندان و پرداخت ديه در حق فرد چاقو خورده پايان يافت.
نظر کارشناس:
احساس عزت نفس يعني ميزان ارزش قائل شدن براي خود ،براي هر فردي در زندگي لازم و دربرقراري سلامت روان افراد به شدت لازم مي باشد،اين احساس در افراد بايد به صورت متعادل وجود داشته باشد،يعني افراد نه از احساس عزت نفس پايين برخوردار بوده که منجر به احساس حقارت و بي ارزشي و در نهايت گاهي وقتها به خودکشي گشته و نه بيش از حد بالا بوده که به جبهه گيري در مقابل ديگران و درگيري با اطرافيان گردد.
احساس عزت نفس بالا براي افراد مناسب مي باشد،اما وقتي اين احساس در فردي بيش از حد بالا باشد موجب پيش داوري و قضاوت نامناسب در خصوص مسائل پيرامون فرد مي شود.
چنين افرادي در شرائط متفاوت رفتارهاي سالم و عادي ديگران و عکس العملهاي آنها را توهين به خود دانسته و سعي در جبران اين توهين ويا ترور شخصيتي اعمال شده عليه خود مي نمايند،اين افراد بر سر هر موضوع واهي احتمالا با ديگران درگير شده و اگر در منصب ويا جايگاههاي مديريتي بالايي قرار داشته باشند به ديگران به ديده حقارت نگريسته و در مقابل خطاهاي کوچک زيردستان از قدرت بخشش اندکي برخوردار بوده ويا با آنها به شدت برخورد مي نمايند.
گاهي نيز عزت نفس بالا منجر به جبهه گيري در مقابل رفتار ديگران و قضاوت نادرست عليه اطرافيان و بروز رفتارهاي بسيار خشن از سوي افراد صاحب اين امتياز شده و جرائم و اتفاقات ناگواري را رقم مي زند،مصداق اين قضيه مي تواند وجود تعداد کثيري ازمرتکبان به جرائم خشن در زندانها باشد.
تهيه و تنظيم سروان قاسم گرجي بندپي،معاون اجتماعي فرماندهي انتظامي شهرستان بهشهر