مشکلاتی که طبیعت برای موسیقی میسازد
اغلب نوازندههای نی در گروه از سرپرست یا، حین آموزش، از معلم خود؛ هنگام نواختن با جملاتی نظیر “نت دو کمه”، “ر زیاده”، “سُلش نمیخونه”، “لای اوج با غیث نمیخونه” و غیره از طرف آنها روبهرو هستند. برخی از نوازندههای نی در گروه دچار مشکلات کوک و گاهی اوقات بهسختی با بقیه سازها کوک میشوند و در اغلب موارد، نوازنده با تغییر در شدت دمیدن سعی در اجرای درست نتها دارد. شاید این موارد در طول سالیان اخیر موجب کمرنگشدن این ساز در موسیقی ایرانی و سختی فراگیری آن موجب کمشدن هنرجو شده باشد.
گیاه نی گیاهی خودرو است و هر طور که بخواهد، با طول بندها و قطرهای مختلف، رشد میکند و پیداکردن دو گره مشابه برای سازندههای این ساز کار بسیار دشواری است، به همین علت، ساخت دو ساز همکوک بعضاً با مشکلاتی همراه است.
سیامک جهانگیری، نوازنده و مدرس نی، از جمله نوازندگانی است که سوای نوازندگی، سالیان سال است به ساخت این ساز اشتغال دارد و در طول این سالها تجربیات زیادی را در این زمینه کسب کرده است. وی در اجراهای گروه “همآوایان” به سرپرستی حسین علیزاده و ارکستر سمفونیک تهران به رهبری علی رهبری و غیره با نیای ساخته خودش و از جنس چوب روی صحنه رفته که کسی از صدا و ظاهر ساز به جنس آن پی نبرده است. وی به چند سؤال در مورد ساخت نی چوبی جواب داد که در ادامه می خوانید.
چطور شد به فکر ساخت نی چوبی افتادید؟
از زمانی که نواختن ساز نی را آغاز کردم با ساخت این ساز نسبتاً درگیر و آشنا بودم. وقتی کوک خاصی لازم داشتم باید بین چندین ساقه نی، نیای را انتخاب میکردم که تقریباً مناسبترین شرایط را به لحاظ قطر و رشد بندها و جنس برای ساخت داشته باشد که در اکثر موارد این اتفاق نمیافتاد و این دغدغه همواره در ساخت ساز با من بود.
این گیاه چه مشکلاتی برای ساخت ساز دارد؟
ساقه نی گیاه مناسبی برای ساخت این ساز است، اما مشکلی که وجود دارد این است که این گیاه در هر نقطهای، بسته به شرایط آب و هوایی، جنس و قطر متفاوتی دارد و بندهای این ساقه با طولهای مختلف رشد میکند و متأسفانه نمیتوانیم دو ساقه نی پیدا کنیم که به لحاظ شکل، جنس و ضخامت یکدست باشند که اگر مثلاً سازی ساختیم که به لحاظ فواصل و کوک مناسب بود بتوانیم آن را عیناً روی نی دیگری پیاده کنیم.
پس ایده ساخت نی چوبی به عدم یکدستی گیاه نی برمیگردد؟
بله، عدم همگونی این گیاه باعث میشود در ساخت این ساز همواره با خطاهایی روبهرو باشیم.
توضیحی در مورد ساخت این ساز بدهید؟
جریان از مهندسی معکوس شروع شد؛ یعنی ساخت بدنهای که به ساقه گیاه نی نزدیک باشد، چه از نظر جنس و چه از نظر قطر و طول. از آنجایی که این گیاه به صورت مخروطی رشد میکند تغییراتی در حجم داخلی نی در قسمتهای مختلف بندهای این ساز ایجاد میکند که به دلیل عدم همگونی همواره متفاوت است. من این مخروطی بودن را در وحله اول حذف کردم، چون این موضوع باعث میشد حجم داخلی ساز از بالا به پایین دائماً متغیر باشد. بنابراین سعی کردم حجم داخلی این ساز را بدون زاویه به حجم مشخصی برسانم، بعد فواصل بالقوهای که در ساز نی وجود دارند را روی این ساز پیاده کردم؛ البته با اندازهگیری با ابزار دقیق. بنابراین تغییرات حجم، طول و جنس از بین رفت و دیگر با یک لوله صوتی همگن و تکرارپذیر سر و کار داشتیم.
در ایران نمونهای از این ساز که از جنس گیاه نی نباشد را هم دیدهاید؟
یکی از دوستان در مشهد به نام آقای البرز فنایی از جنس مواد مصنوعی، نیهای کوک سُل و فا ساخته است. آقای حسین عمومی هم طبق گفته خودشان 33 سال پیش نی چوبی ساختهاند که از صدادهی ساز راضی نبودند. همچنین آقای فردین زارعی که از نزدیک سازهای ایشان را ندیدهام و تنها چند عکس در فضای مجازی از سازهایشان دیدهام.
نمونه دیگری از نی چوبی دیدم که یکی از دوستان در همدان به نام آقای بهروز بیگی ساخته بود. با خود ایشان که صحبت میکردم گفتم مسئله این نیست که تنها سازی از جنس چوب یا مواد دیگر بسازیم، مهمترین مسئله این است که فواصل را در این ساز پیدا کنیم. اینکه بخواهیم چیزی شبیه نی را با هر جنس دیگری بسازیم دوباره با همان خطاها روبهرو هستیم. خود گیاه نی بهترین جنس را برای تولید رنگ صدای مربوط به این ساز دارد، اما مشکل این گیاه عدم تکرارپذیری آن است، چون هر جور که بخواهد رشد میکند. اول باید فواصل با مبنایی درست محاسبه شوند، بعد از آن مسئله جنس مطرح شود که بتواند نزدیکترین صدادهی را داشته باشد. مسئله من نوآوری یا ساخت یک ساز جدید نیست، بلکه بهینهکردن چیزی است که به عنوان ساز نی میشناسیم.
چطور این مسئله توسط سازندههای این ساز مرتفع نشده است؟
سازندهها تلاششان را میکنند با گره خوب و الگوهای فواصلی درست ساز بسازند. مسئله خود گیاه است که این اجازه را در اکثر اوقات نمیدهد، یعنی با یک ضریب خطایی روبهرو هستید که بعضیوقتها این خطا خیلی فاحش میشود و بعضیوقتها کمتر، اما حذف نمیشود.
تکلیف هنرجوی تازهکاری که درکی از این ماجرا ندارد چیست؟
هنرجو هیچوقت نمیتواند این مسئله را بهراحتی اصلاح کند، به این خاطر که با دو مجهول روبهروست: یکی مسئله نوازندگی، که تکنیکهای دمیدن و انگشتگذاری هنوز در او شکل نگرفته، و دیگری خود ساز است که با ضریب خطای فاحشی شکلگیری صدا و فواصل درست را تحتالشعاع قرار میدهد. بنابراین هنرجو سالها ساز میزندــ آن هم با سازی که مشکل داردــ بعد زمانی که درگیر کار اجرایی مثل ضبط یا کنسرت میشود میفهمد که ساز بهاصطلاح نمیخواند و این مشکلی است که خیلی از نوازندهها با آن روبهرو میشوند. مشکل فواصل در خیلی از موارد مشکل هنرجو نیست، در واقع مشکل از ساز است. هنرجو هم نمیداند مشکل از تکنیک دمیدن است یا ساز. اما اگر ما یکی از پارامترها که ساز باشد را درست کنیم، یکی از مجهولها حل میشود و آنوقت هنرجو میتواند به دنبال حل مشکل تکنیک در خود باشد.
در جریان ساخت این ساز جنس دیگری غیر از چوب را هم امتحان کردید؟
سال 67 با لوله پُلیکا این کار را کردم. با حرارت روی بدنه پُلیکا بند ایجاد کردم، اما جنس خود پلیکا و پلاستیک و غیره اصلاً رنگ و هارمونیکهای ساز نی را ندارند، و خب آن موقع تجربه کمتری داشتم و میخواستم ببینم این شبیهسازی را چطور میشود انجام داد. اما تجربه موفقی نبود و صرفاً از روی کنجکاوی میخواستم با توجه به الگویی که داشتم ساز بسازم.
چند سال است که با این سازها مینوازید؟
حداقل دو سال است که با این سازها درگیرم و مینوازم و تفاوت اجرا را در این سازها نسبت به نیهای ساختهشده از گیاه نی محسوس میبینم. یعنی فواصل و صداگیری از این سازها بهمراتب بهتر و راحتتر در اختیار نوازنده است و به دلیل اجراهایی که با این ساز داشتهام و نتیجهای که از آن گرفتهام فکر میکنم الان میتوانم در موردش صحبت و آن را معرفی کنم.
آیا به فکر ساخت نی کروماتیک هم افتادهاید؟
برای من این مسئله در موسیقی ایرانی بیمعنی است. این ساز فرهنگ صوتی خاص خود را دارد که به موسیقی دستگاهی ایران مربوط است. ما در موسیقی ایرانی فواصل کروماتیک نداریم که بخواهیم از این فواصل استفاده کنیم. از نظر من بحث کروماتیکبودن ساز نی ربطی به محتوای موسیقی ایرانی ندارد. اینکه نی کروماتیک درست کنیم اصلاً موضوع این موسیقی نیست. اگر هم بخواهیم فواصل کروماتیک اجرا کنیم فلوت یا سازهای بادی دیگر هست، اما وقتی صحبت از نی میشود شما با یک ظرف محتوایی روبهرو هستید که محتوای آن موسیقی دستگاهی است. این موسیقی ساختار و فواصل مشخصی دارد که این ساز براساس این مشخصات ساخته شده است، بنابراین برای من جایگاه نی کروماتیک در موسیقی ایرانی بیمعنی است.
تا آنجا که اطلاع دارم شما از این ساز در کنسرتهای گروه “همآوایان” به سرپرستی استاد حسین علیزاده هم استفاده کردهاید. چه بازخوردی این ساز در بین اهالی موسیقی داشته است؟
خیلی از دوستانی که کنسرت میآمدند متوجه نمیشدند که من با این سازها مینوازم، برای همین هم طبیعتاً کسی واکنشی نشان نداد، چون ظاهر ساز و رنگ صوتی آن کاملاً شبیه ساز نی است.
قیمت این ساز در مقایسه با نیهای موجود در بازار چقدر است؟
تفاوت چندانی با نیهای خوب موجود در بازار ندارد؛ علیرغم هزینهای که بابت پروسهی تولید، مواد لازم، و دستمزدها میشود؛ چوبهای مختلفی امتحان شده تا به چوب مطلوب برسیم. پروسه زمانبر تولید و دستمزدهایی که بابت مواد لازم و چوب پرداخته شده طبیعتاً قیمت این ساز را به نسبت نیهای دیگر کمی بالاتر میبرد.
آیا برای ساخت این ساز از سوی ارگان یا سازمانی حمایت شدهاید؟
از هیچ ارگانی کمک نگرفتم. با یکی از دوستانِ دانشگاه صحبت کردم که اگر بشود پروژه را از طریق دانشگاه دنبال کنم، چون فکر میکردم این پروژه میتواند در یک فضای آکادمیک شکل بگیرد و معرفی شود. اما گفتند پروژه باید از طریق هیأت علمی تعریف شود و به اسم آنها باشد و من نمیخواستم اینطور باشد. صحبتی هم نکردم، چون فکر کردم همین پروسه کمکگرفتن منجر به تأخیر و هزار اما و اگر شود.
پس این پروژه با هزینه شخصی شما انجام شده است.
بله، همه این پروژه با هزینه شخصی خودم انجام شده.
احساس شما نسبت به این اتفاق چیست؟
خیلی خوشحالم، چون احساس میکنم این سازها میتوانند حداقل نقش زیادی در روند آموزشی این ساز داشته باشند.
انتظار شما از اهالی موسیقی و نوازندهها و سازندگان این ساز چیست؟
طبیعتاً دوست دارم دوستان و اساتید و نوازندههای نی با این ساز بنوازند تا از بازخوردشان مطلع شوم. قطعاً قراری با آنها خواهم گذاشت تا از نقطهنظراتشان استفاده کنم.
سخن آخر؟
این قضیه آغاز یک راه است و این یک جریان تمامشده نیست، بنابراین هنوز کلنجارهای ذهنی و ایدههایی دارم که روی این ساز پیاده خواهم کرد. اما اولین مسئله ذهنی من بحث فواصل بود که باید حل میشد. این ساز باید به یک استاندارد از نظر فواصل و تکرارپذیری میرسید. قطعاً هیچ سازی خطاهای نوازندگی را نمیتواند بپوشاند اما اگر خطای ساختاری ساز حل شده باشد در بخش نوازندگی با تمرین خطاها قابل حلشدن است.
منبع:هنرآنلاین