آرمن ساروخانیان
صبح پنج‌شنبه عکس رحمتی روی جلد تمام روزنامه‌های ورزشی بود، درست دو هفته بعد از بازی ایران – ترکمنستان که تیترهای اصلی به کارلوس کی‌روش اختصاص داشت. این دو شاید مهم‌ترین دوگانه این روزهای فوتبال ایران را ساخته‌اند. بعد از عکس کی‌روش دست در گردن 4 دروازه‌بانش که شبیه پوستر تبلیغاتی بود، جلد روزنامه های پنج‌شنبه حکم جواب غیرمستقیم رحمتی به پروپاگاندای مربی پرتغالی را داشت. البته رحمتی برای رفتن روی جلد مصاحبه‌ای جنجالی نکرده بود. او عصر چهارشنبه حتی یک جمله هم با خبرنگاران رد و بدل نکرد. دلیل توجه رسانه‌ها به این دروازه‌بان مهار سه پنالتی بازیکنان نفت بود که استقلال را به نیمه‌نهایی جام حذفی فرستاد. نمایش درخشانی که با شعار تماشاگران هیجان‌زده آبی‌ها ختم شد؛ «تیم ملی بی‌سید، نمی‌خوایم، نمی‌خوایم!»  حتی کسانی که به رحمتی علاقه ندارند، نمی‌توانند کتمان کنند که او بازیکن مهمی در فوتبال ایران است. سال‌ها دروازه‌بان اصلی تیم ملی بود و بهترین دروازه‌بان لیگ برتر در فصول گذشته. بازی با نفت اولین باری نبود که او به‌تنهایی سرنوشت بازی را تغییر داد. چنین بازیکنانی در لیگ برتر نادرند و پیشنهادهای وسوسه‌کننده‌ای که تابستان هر سال به‌ او می‌رسد، بی‌جهت نیست.  اوج درخشش رحمتی در تیم ملی به مقدماتی جام‌جهانی 2002 برمی‌گردد. او در 6 امتیازی که تیم دایی از 5 بازی گرفت، نقش پررنگی داشت. رحمتی فوق‌ستاره تیمی بود که به‌ جام جهانی نرفت. او در دوره مربیگری قطبی هم دروازه‌بان اصلی بود. کی‌روش هم از روزی که هدایت تیم ملی را پذیرفت، روال دو مربی قبلی را در پیش گرفت. شکاف میان مربی پرتغالی با رحمتی در مقدماتی جام‌جهانی شروع شد. تنها شکست‌های تیم کی‌روش مقابل لبنان و ازبکستان و روی دو توپ بلند رقم خورد. بعد از شکست مقابل ازبک‌ها در تهران، مربی پرتغالی عقیده داشت که رحمتی در خروج از دروازه تعلل داشته.
شماره یک وقت تیم ملی که طاقت این انتقاد را نداشت، در مصاحبه‌ای گفت که می‌خواهد مدتی از تیم ملی دور باشد. واکنشی احساسی و شلیکی به پای خود. پس مرخصی موقت تبدیل به حذف دایمی شد.  رحمتی بازیکنی مغرور است. بخشی از این غرور از توانایی فنی‌اش می‌آید. بازیکنی سرنوشت‌ساز که در بالای فهرست مربی قرار می‌گیرد. پس ممکن است برای انتخاب دروازه‌بان ذخیره اعمال نظر ‌کند یا برای تعیین مربی دروازه‌بان‌ها شرط بگذارد.
البته مغرور بودن ایرادی ندارد، تا جایی که با منافع تیم در تضاد نباشد. این همان نقطه تقابل رحمتی و کی‌روش است. مربی پرتغالی حاضر نشده اصول تیمی را به‌خاطر هیچ بازیکنی کنار بگذارد؛ آنچه تفاوت فوتبال حرفه‌ای و فوتبال ایران است.  هر کدام از مربیان ایرانی به‌جای کی‌روش احتمالا تا امروز تسلیم فشار شده بودند یا تصمیم‌شان را تغییر می‌دادند. در ورژن ایرانی فوتبال، اصول تیمی گاهی زیر سایه نام‌ها و شرایط قرار می‌گیرند. رحمتی سال‌ها در چنین فضایی تنفس کرده. سال‌ها شاهد سریال قهر و آشتی‌ها بوده. او انتظار چنین واکنشی نداشت، ولی کی‌روش او را غافلگیر کرد.  خیلی‌ها هنوز آرزو می‌کنند این داستان پایان خوشی داشته باشد. رحمتی بعد از درخشش فصل جاری به تیم ملی برگردد و دوباره ستاره شود. تجربه بازی در جام جهانی، حق دروازه‌بانی است که این همه سال درخشیده. حالا همه نگاه‌ها به کی‌روش است. کسی نمی‌داند در ذهن مربی پرتغالی چه می‌گذرد. رحمتی به‌اندازه کافی کنار مانده و بازگشت او بعد از دو سال موضع کی‌روش را متزلزل نمی‌کند. او یک بار رحمتی را در فهرست کلی تیمش قرار داد و ممکن است دوباره از او دعوت کند. شاید کی‌روش برای پایان این داستان هنوز تصمیمی نگرفته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *