هراز نیوز – علی ابوالعلی اقدسی کارشناس ارشد علوم سیاسی و مدرس دانشگاه
یادداشتی تحت عنوان ” 19 دی از نگاه دیگر” از سوی حسین علایی درج شد که قیام 19 دی سال 56 مردم قم را به قضایای فتنه 88 شبیه دانست و تلاش کرد راهکار هایی برای برون رفت از قضایای فتنه به نظام جمهوری اسلامی پیشنهاد نماید. فارغ از اینکه فتنه 88 تاریخ مصرفش در جمهوری اسلامی با درایت حضرت امام خامنه ایی ( روحی له الفداه) گذشته است ، حتی این جریان و جریانهای مشابه دیگر نه در خبرها و نه در تحلیل ها ی رسانه های بیگانه محلی از اعراب ندارند، و حتی از مهره های سوخته و سران آن نامی هم نمی برند .لازم دیدم به جهت تنویر افکار عمومی و روشنفکران و نخبگان مطالبی معروض دارم ، باشد تا در نزد ولی مطلق حق حضرت حجت و شهدای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران شرمنده نباشیم.
حسین علایی در مقاله ی خود عنوان نموده که اگر روزنامه ی اطلاعات در زمان شاه توهین به حضرت امام نمی کرد هرگز انقلابی رخ نمی داد و مردم در صحنه ی انقلاب حاضر نمی شدند و یا به عبارتی دیگر اصلا انقلابی بوجود نمی آمد.شایان ذکر است علیرغم کتب ها و مقاله های متعددی که در بحث چرایی ریشه های انقلاب به رشته تحریر در آمده به نظر می رسد نویسنده حتی با الفبای ریشه های انقلاب آشنایی ندارد و بهتر است ایشان برای درک صحیح موضوع ریشه های انقلاب از دیدگاه های نویسندگان متعدد به آثار آنان سر زده و از اینگونه تحلیل های سطحی پرهیز نماید ،چه اینکه تحلیل های شتاب زده و سطحی نگرانه شایسته یک محقق در عرصه های سیاسی نمی باشد .
الف)- ریشه های انقلاب اسلامی ایران
در بررسی ریشه های انقلاب اسلامی ایران نظریات متفاوتی از سوی نویسندگان داخلی و خارجی بیان شده که ما در اینجا فقط به برخی از این نظریات اشاره می نماییم و امید است تا خوانندگان محترم و نخبگان عرصه های سیاسی جهت آشنایی بیشتر به منابع ذکر شده مراجعه و به درک صحیح از واقعیات نایل آیند.
هانا آرنت مهمترین ویژگی های انقلاب ها را دنیوی بودن آن می دانند. وی در توضیح این نظر می افزاید: ایدئولوژی انقلاب ها یا مارکسیسم است یا ناسیونالیسم لیبرال . اما در انقلاب ایران این دو ایدئولوژی تاثیری نداشتند. در ایران قبل از انقلاب تصور بر این بود که این دو ایدئولوژی یعنی مارکسیسم و لیبرالیسم هر دو به بردگی انسانها می انجامد . اما آنچه مهم است این است که مهمترین ریشه انقلاب اسلامی ماهیت مذهبی آن است . روحیه مذهب به سرعت در میان مردم گسترش یافت ، بطوریکه ابتکار عمل از دست پهلوی دوم گرفته شد . عامل دیگر استراتژی های توسعه ی شاه و فقدان اصلاحات نهادی بود. همایون کاتوزیان در کتاب ” اقتصاد سیاسی ایران” و تدا اسکاچپول در مقاله ی ” دولت تحصیل دار و اسلام شیعی در انقلاب ایران” می افزاید: چون اصلاحات شاه طی اقدام شتابان صورت گرفت و شاه به تقلید از غرب خواهان مدرنیته کردن کشور بود و از آنجاییکه اصولا فرآیند مدرنیته در غرب در طی یک بستر تاریخی شکل گرفت این اقدام از سوی شاه نتوانست به فعلیت برسد.
فیشر معتقد است که علل انقلاب ، اقتصادی و سیاسی بود اما شکل انقلاب نتیجه سنت اعتراض مذهبی بود. فرد هالیدی پنج علت اصلی را در این زمینه بر شمرده است:
1- توسعه ی ناهماهنگ و سریع اقتصاد سرمایه داری در ایران
2)- ضعف سیاسی رژیم شاهنشاهی
3)-ائتلاف گسترده ی نیروهای مخالف
4)- نقش اسلام در بسیج نیروها
5)-زمینه ی متغیر و نامعلوم محیط بین المللی
البته نقاط ضعف بسیاری در این نظریات مشهود است بطو ر مثال هالیدی نگفته که چگونه این عوامل مختلف را می توان در هم ادغام کرد ؟ و لذا برخی از متغیر های هالیدی رهیافتی صحیح به نظر نمی رسند. بطور مثال در رهیافت پنجم ، محیط بین المللی به هیچ وجه برای بقای رژیم محمد رضا نامساعد نبود ، غرب و بویژه آمریکا به هیچ عنوان حاضر به از دست دادن محمد رضا نبودند. لذا در تحلیل این دست از نظریات باید به دیده تردید نگریست چه اینکه بسیاری از این نظریه ها به یک یا چند خط کلی در نظریه های انقلاب باور دارند ، و به نظر می رسد نظریه علایی نیز از این دست از نظریات می باشد. ممکن است مقاله ی توهین آمیز به امام در روزنامه ی شاه یکی از انگیزه های راهپیمایی های خیابانی مردم در آن زمان باشد ولی نمی توان این عامل را بعنوان یک خط سیر کلی در روند چرایی انقلاب ترسیم کرد.
در بین این دست از نظریات میشل فوکو فرانسوی کمی جانب انصاف به خرج داده ، فوکو معتقد است که رژیم پهلوی به شدت بدنبال پروسه ی ملی گرایی ، لاییتیسیته، و نوسازی بود. محمد رضا در اجرای اهداف سه گانه موفق نشد. بویژه در دستیابی به دو هدف اول ناکام ماند. و برنامه ریزی در جهت عملی شدن هدف سوم منجر به نابودی سلطنت وی شد. شاه در مساله ی ملی گرایی نه خواست و نه توانست از قید و بندهای ژئوپولیتیک و ذخائر نفتی نجات یابد . در مورد دومین هدف یعنی لاییتیسیته نیز گام های اساسی برداشت و تلاش زیادی کرد ، مثل محدود کردن روحانیت، گسترش مشروب فروشی ها، اقدامات ضد اخلاقی، و تعطیلی مجالس روضه از مهمترین اقدام های شاه بود. شاه تلاش بسیاری کرد تا با برپایی جشن های 2500 ساله شاهنشاهی، تغییر تقویم تاریخی ، برای خود نوعی مشروعیت کسب کند اما این اقدام ها نه تنها نتوانست برای حاکمیت مشروعیت کسب کند، بلکه منجر به سقوط سلطنت پهلوی هم شد.
فوکو دلایل اصلی انقلاب را در عوامل ذیل می داند:
1)- شکست مدرنیسم ، نقش دین و مذهب
درست زمانی که تصور می شد دین دیگر از قلمرو زندگی بشر خارج شده ، دوباره به شکل بسیار فراگیر در ایران وارد عرصه ی اجتماعی می شود و مردم را به خیابان ها می کشاند. فوکو هنگامی که وحدت کلمه ی مردم ایران را از شمال تا جنوب ، از فقیر تا غنی، و به تعبیر خود ” اراده جمعی مردم ایران “می بیند شگفت زده می شود . وی علت اصلی این جریان را شکست مدرنیسم می داند و معتقد است که نوسازی و مدرنیسم در ایران امتحان خود را پس داده و دورانش بسر آمده است.فوکو که خود از نزدیک مظاهر مدرنیسم را در ایران دیده بود می نویسد: “…………در آن لحظه احساس کردم که در رویدادهای اخیر عقب مانده ترین گروه های جامعه نیستند که در برابر نوعی نوسازی ، بیرحم به گذشته روی می آورند ، بلکه تمامی یک جامعه و یک فرهنگ است که به نوسازی که در عین حال کهنه پرستی است نه می گوید. بدبختی شاه این است که با این کهنه پرستی همدست شده . گناه او این است که می خواهد به زور فساد و استبداد، این پاره گذشته( نوسازی) را در زمانی که دیگر خریداری ندارد حفظ کند. آری نوسازی بعنوان پروژه سیاسی و به عنوان اساس دگرگون سازی جامعه در ایران، به گذشته تعلق دارد.
در گفتار فوکو به روشنی از مدرنیسم و مظاهر آن به کهنه پرستی یاد می شود او تصریح می کند که شاه به صد سال پیش تعلق دارد و متعلق به زمانی است که هنوز دوره مدرنیسم به سر نیامده بود. فوکو به صراحت اشاره می نماید که شاه با اینکه بزرگترین ارتش های جهان را داشت اما نتوانست در مقابل اراده جمعی ملت ایران ایستادگی کند .ارتشی که در آن از ایدئولوژی خبری نبود و همه چیز به نوک هرم یعنی شخص شاه باز می گشت . بنظر می رسد که در مقاله آقای علایی سرکوب مردم توسط شاه ، کشته های خیابانی ، و …….. بعنوان عوامل بنیادی در پیروزی انقلاب یاد شده اما صرف نظر از دخیل بودن این عوامل باز هم نمی توان آن را بعنوان عامل اصلی قلمداد کرد لذا عامل اصلی هماه اراده جمعی ملت ، مذهب ، شکست مدرنیسم و بسیار عوامل مهم از این دست می باشد. و به نظر می رسد تاکید به این عوامل در نوشته های علایی نوعی خلط مبحث، کینه و بغض مشاهده می شود و این یکی از آفات مهم در تحلیل و بررسی مسائل سیاسی است.
توصیه می نمایم که علایی کتب فوکو در باب انقلاب ایران بویژه ” ایران روح یک جهان بی روح” و یا ” ایرانی ها چه رویایی در سر دارند ” و یا کتاب علامه شهید آیت الله مطهری در باب ” پیرامون انقلاب ” را مطالعه نمایند. در واقع ریشه های انقلاب را صرف نوشتن مقاله ای توهین آمیز در روزنامه زمان شاه دانستن و یا تعدد زندانی های سیاسی ، نبود آزادی بیان دانستن ظلمی بزرگ در حق روشنفکران و اصحاب قلم می باشد. اصولا یکی از خصوصیات کشورهای با حکومت اقتدارگرایی این است که انتخابات یا در آن انجام نمی گیرد و یا اجازه فعالیت احزاب سیاسی در آن داده نمی شود با این وصف جمهوری اسلامی که در آن بیش از 30 انتخابات برگزار شده و حتی احزاب فعالانه فعالیت سیاسی دارند آیا جمهوری اسلامی در مقاله ی شما با حکومت دیکتاتوری شاه یکسان فرض می شود؟
ب)- نقش روحانیت در حفظ دین و نحوه ی ارتباط آنها با مردم
به عقیده فوکو یکی دیگر از ویژگی های خاص شیعه ، وجود مرجعیت شیعه بعنوان رهبران طبیعی و واقعی مردم است در حالیکه فرمانروایی رسمی بر جامعه، به هزینه های زیادی همچون نیروهای نظامی و ……………نیاز داشت . مرجعیت شیعه بدون این هزینه ها فرمانروایی واقعی جامعه را بدست گرفت . از سویی دیگر با آنکه برخی از مردم از دولت حقوق می گرفتند اما در عمل کارگزار مرجع تقلید بودند.
ب)- یکسان قلمداد نمودن معترضین سال 56 با معترضین به انتخابات سال 88 ایران
معترضین سال 56 یعنی همان طلابی که بر ضد دیکتاتوری و فساد به خیابان آمده بودند به نحوی بین حکومت خودکامه ی نظام شاهنشاهی با نظام جمهوری اسلامی ایران مشابهت ایجاد شده است. انگیزه ی معترضین سال 56 برای از بین بردن فضای استبداد و مبارزه با فساد دستگاه پهلوی بود. یعنی اقدامی قانونی و مطابق دستور شرع. اگر آقای علایی نگاهی به شکل گیری حکومت شاه نمایید به فراست در خواهید یافت که حکومت شاه نوعی حکومت موروثی و اصلا مردم در شکل گیری حکومت نقشی نداشتند پس اساس حکومت غیر قانونی است و مخالف ایده ها و اندیشه های دموکراسی . لذا مخالفت در برابر حکومت عین قانون است.علیرغم اینکه حکومت غیر قانونی و مخالف شارع مقدس مردم در سال 56 هیچگونه آسیبی به اموال عمومی و بیت المال نمی زنند و حریم ها و حرمت ها در این نوع حرکت اعتراضی حفظ می شود، ولی در حرکت براندازانه ی سال 88 فتنه گران، حرکت علیه حکومت قانونی و مطابق شرع بود، چون در آن انتخابات بیش از 80 در صد از مردم به نظام جمهوری اسلامی رای دادند اما سرانجام آن جز حرمت شکنی فتنه گران ، هتک حرمت سید الشهدا، شکستن حریم مطلقه ی ولایت فقیه ، شعار علیه بینات نظام، تخریب اموال عمومی ،چه چیز دیگری را عاید نظام جمهوری اسلامی کرد؟
حرکت معترضین 56 با نیزه سرکوب گردید ولی در فتنه 88 کشور چندین ماه در تب و تاب آشوب های خیابانی می سوخت ، مردم به ستوه آمدند و قاطعانه از مسوولین نظام خواستار بکارگیری زور در سرکوب فتنه گران شدند. مصاحبه های گروهی مردم در آن روزها به خوبی نشان دهنده این شواهد می باشد. آیا نظام در برخورد با فتنه گران از قوه قهریه استفاده کرد؟ چند نفر از فتنه گران کشته شدند؟ آیا برخورد نظام با فتنه گران چهره ی تمام از دموکراسی اسلامی نیست؟ ببینید در انگلیس و آمریکا و بسیاری از کشورهای غربی بر خورد حاکمیت با معترضان چگونه است ؟ ببینید چگونه نوری زاده از شما به فردی مومن، جنگ دیده، آزادی خواه و………یاد می کند. ببینید چه خدمت بزرگی به ایشان و غرب کردید.
ج)- یکسان دانستن مجوز ندادن رژیم شاه به طلاب با مجوز ندادن راهپیمایی به سران فتنه
در بسیاری از حکومت های اقتدارگرا یا به تعبیری الیگارشی ، از آنجاییکه سران این حکومتها مستبد هستند به هیچ عنوان مجوز فعالیت های سیاسی داده نمی شود . احزاب بطور آزادانه فعالیت سیاسی ندارند. همان طور که مستحضرید در زمان محمد رضا کشور دارای حزب سیاسی نبود، فقط بعد از روی کار آمدن کارتر با شعار حقوق بشر و ارتباط ایالات متحده با کشورهای دارای فضای باز سیاسی ، علیرغم میل باطنی ، محمد رضا دو حزب میهن و رستاخیز را در ایران راه اندازی نمود و همه ی مردم را مجبور نمود که به این حزب به پیوندند و آنهایی که از پیوستن به حزب خودداری نمودند خائن و توده ای خواند و خواهان خروج آنان از کشور گردید، لذا همه ی سران حزب به نوعی وابسته به دیکتاتور بودند و هیچگونه تصمیمی نمی توانست در حزب گرفته شود مگر با اجازه شاه.همه ی تصمیم ها می بایست تحت نظر اعلیحضرت همایونی گرفته می شد ، اما در جمهوری اسلامی شاهد فعالیت بسیاری از احزاب سیاسی هستیم و حتی برخی از جراید مهمترین بینات حاکمیت را زیر سوال می برند و حتی در مجلس ششم آن علیه نظام و رهبری و ولایت فقیه و راهپیمایی علیه خدا و امام حسین هم تصمیم گرفته می شود .نظامی که پایه اش دموکراتیک و بر اساس خواست و رای مردم است و همه ی تصمیم های آن از طریق نمایندگان ملت اتخاذ می شود و قانونی است چطور می تواند به اقدام و خواسته ی غیر قانونی آنهم صدور مجوز راهپیمایی پاسخ مثبت دهد؟ آیا نظام جمهوری اسلامی می تواند بر خلاف عقلانیت جمعی تصمیمی اتخاذ نماید؟
چ)- تاکید به عدم حصر بزرگان در خانه هایشان و گشودن باب مراوده با آنها
علیرغم آتش بغض سران فتنه در به ناامن کشاندن فضای کشور و عدم التزام به منویات حضرت امام خامنه ای (روحی له الفدا) در خصوص اینکه مردم عادی چه گناهی کرده اند که نمی توانند به امور عادی خود بپردازند سوال این است که اگر نظام سران فتنه را محصور نمی نمود آیا آنان می توانستند از خشم ملت در امان بمانند؟ و اگر از سوی ملت اقدامی علیه آنان صورت می گرفت آیا به نظر شما رسانه های دشمن آن را بوق و کرنا نمی کرد؟ آیا آن را علیه جمهوری اسلامی بکار نمی برد؟ بسا اینکه شواهد و اطلاعات از منابع موثق گویای این حقیقت بود که سرویس های جاسوسی موساد و سیا بدنبال حذف فیزیکی سران فتنه هم بودند تا گناه آن را به گردن جمهوری اسلامی بیاندازند. حصر خانگی سران فتنه بسیار به نفع آنان شد صرف نظر از هزینه های هنگفت محافظت از ایشان و در امان ماندن از خشم مردم جان خود را هم حفظ نمودند.
ح)-نتیجه و سخن آخر
جناب علایی جنابعالی که عمری را در جبهه ها گذرانده و برای امام و اسلام کار نمودید ، به مجردی که دیدید حرف شما، مقاله ی شما، حرکت شما، موجب شده که یک جهت گیری علیه اصل نظام بوجود بیاید، فورا متنبه شوید. صورت مساله را پاک نکنید ، مغالطه نکنید. باید بفهمید که راه را غلط می روید. باید تبری کنید.باید بفهمید که کار شما یک جایی عیب دارد.
والعاقبة للبصیرین
نویسنده کارگر علوم سیاسی نیز نیست به لحاظ دانش سیاسی . عجیب اس چه آسان بعضی ها کارشناس ارشد علوم سیاسی میشوند. انشاالله با چند مقاله دیگر به ایشان دکترای افتخاری هم میدهند.
تو هم می تونی بنویس ببینیم تو کارگری یا استاد اقدسی
من که از مقاله ی استاد اقدسی لذت بردم وجود اینگونه اساتید در دانشگاه ها واقعا افتخاری برای این کشور می باشند من خودم دانشجوی علوم سیاسی هستم و اتفاقا مقاله ی استاد اقدسی منبع خوبی برای من بود بهتر است بعضی بیسوادها بجای نق زدن جواب مطلب بنویسند
دست استاد درد نکند بهتره از استاد برای مناظره در شبکه چهار دعوت بشن
آقا محسن بزک نمیر بهار میاد غمبوزه با خیار میاد. چطوره شبکه چهار از شما هم دعوت کنه برای مناظره؟ کمی با عقلتان فکر کنید نه با شکمتان.