هراز نو: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی: در جريان اشک که در دعاي «کميل» آمده است: «وَ سِلَاحُهُ الْبُکَاء»، براي اين است که هرگز انسان مغرور و خودخواه توفيق سلوک الهي را ندارد؛ اين سلاح براي آن است که انسان را در جنگ اوسط و اکبر پيروز کند که فرمود: «وَ سِلَاحُهُ الْبُکَاء».
اسراء نیوز: سلوک الهی نام ویژه برنامه تلویزیونی است که در شبهای ماه مبارک رمضان، از شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی، پخش می گردد که متن و صوت کامل این جلسات اخلاقی و معرفتی تقدیم می گردد. همچنین با توجه به درخواست های مکرر کاربران گرامی و علاقمند و با توجه به بازپخش برنامه سلوک الهی سال 1392 و 1393 از ابتدای رمضال امسال، این جلسات نیز از بخش در محضر استاد قابل دسترس کاربران می باشد.

سلوک الهی: جلسه دوم، رمضان 1436
دانلود صوت جلسه

همراه شدن با انبياء و اولياء ثمره سلوک الهی
تبيين سلوک الهی به وسيله ادعيه رسيده از ائمه(عليهم السلام)
اشک و ناله يکی از مقدمات سلوک الهی
واگذاری همه کارهای خود به مشيت الهی از وظايف سالک الی الله

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين و الأئمة الهداة المهديين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّء الي الله»!

همراه شدن با انبياء و اولياء ثمره سلوک الهی
در سلوک الهي بهترين کار آن است که ما برويم، وگرنه ما را مي‌برند و اگر ما را بردند به دل‌خواه خود مي‌برند و اگر رفتيم به دل‌خواه خود مي‌رويم. يک سالک الهي وقتي به دل‌خواه خود حرکت مي‌کند، مسير را تشخيص مي‌دهد، با همراهاني به سر مي‌برد که معصوم‌ هستند، آن همراهان به فکر هم‌قافله‌ ميباشند و هرگز همراهان خود را رها نمي‌کنند: ﴿فَأُولئِکَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفيقاً﴾.[1] در سير «الي الله»، همراهانِ انسان، انبيا و اوليا هستند که با هم وارد بهشت مي‌شوند؛ منتها به امامت آنها، اين‌چنين نيست که سالک الهي تنها باشد و احساس غربت کند، کم‌کم محرّک خود را هم مي‌بيند.

تبيين سلوک الهی به وسيله ادعيه رسيده از ائمه(عليهم السلام)
اين ادعيه که از ائمه (عليهم السلام) رسيده است، اينها در تبيين سلوک الهي است؛ گاهي مقدمات امور را به نام «صَمْت»،[2]‌ به نام کمخوري، به نام کم‌گويي، به نام اشک و مانند آن تعليم مي‌دهند و گاهي در تبيين کنترل اراده با ما سخن مي‌گويند.

اشک و ناله يکی از مقدمات سلوک الهی
در جريان اشک که در دعاي «کميل» آمده است: «وَ سِلَاحُهُ الْبُکَاء»،[3] براي اين است که هرگز انسان مغرور و خودخواه توفيق سلوک الهي را ندارد؛ اين سلاح براي آن است که انسان را در جنگ اوسط و اکبر پيروز کند که فرمود: «وَ سِلَاحُهُ الْبُکَاء». قبلاً هم ملاحظه فرموديد که سلاح بيروني «آهن» و سلاح دروني «آه» است. در دعاي «صباح» وجود مبارک اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) عرض مي‌کند که خدايا! اشک را در نهاد من غَرس کن که ميوه، شاخه و برگ اين درخت اشک باشد، آن هم اشک سوزان! «وَ اغْرِسِ اللَّهُمَّ بِعَظَمَتِکَ فِي شِرْبِ جَنَانِي يَنَابِيعَ الْخُشُوعِ وَ أَجْرِ اللَّهُمَّ لِهَيْبَتِکَ مِنْ آمَاقِي زَفَرَاتِ الدُّمُوع‏»،[4] «دُمُوع» که جمع «دَمْع» است يعني اشک، «زَفَرَات» آن اشک سوزان است و اشک سوزان در برابر اشک خنک است. «قُرّة»[5]‌ يعني خُنکي و هواي سرد را مي‌گويند هواي «قارّ». «قرّةالعين» يعني شما خوشحال باشيد و اشک شوق از چشمان شما جاري شود که اين اشک، اشک خنک است. اشک سوزان، اشک غم و اندوه و فراق و هجرت است. وجود مبارک اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) در دعاي «صباح» عرض مي‌کند: خدايا! توفيقي عطا کن که من بوستاني داشته باشم، نهال‌هايي داشته باشم، درخت‌هايي داشته باشم از درختِ اشک، آن هم اشک سوزان! «وَ اغْرِسِ اللَّهُمَّ بِعَظَمَتِکَ فِي شِرْبِ جَنَانِي يَنَابِيعَ الْخُشُوعِ وَ أَجْرِ اللَّهُمَّ لِهَيْبَتِکَ مِنْ آمَاقِي زَفَرَاتِ الدُّمُوع‏»، اين خاصيت اشک است و اينها مقدمات کار است. پس يک انسان خودخواه هرگز توفيق سلوک الهي را ندارد. بعد از اينکه از خودخواهي درآمد که يک نفع پُر برکتي است، بعد کارهاي اثباتي مي‌کند.

واگذاری همه کارهای خود به مشيت الهی از وظايف سالک الی الله
در همان دعاي نوراني «صباح» حضرت امير(سلام الله عليه) آمده است که خدايا! من تمام شئون خودم را «عَقَلْتُهَا بِعِقَالِ مشيئتک».‏[6]
در فلسفه، کار انديشوران عقل است و عقل آن است که در بخش انديشه، زانوي جموح و چموش خيال و وَهم را «عِقال» مي‌کند، اين «اعْقِلْهَا وَ تَوَکَّل»‏[7]‏ همان است که در حديثي از وجود مبارک رسول خدا(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) عقل معنا شده است که زانوي شهوت و غضب را عِقال مي‌کند. [8]حکيم به فکر عِقال کردن زانوي وهم و خيال است، امّا در دعاي «صباح» وجود مبارک حضرت امير(سلام الله عليه) دارد که همه شئون خودم را با عِقال مشيئت تو معقول کنم؛ يعني وهم من بشود عقل، خيال من بشود عقل، شهوت من بشود عقل، غضب من بشود عقل؛ عقل، عقل است و شهوت عقل است و غضب عقل است و وهم عقل است و خيال عقل؛ اگر آن عقل در همه امور حاکميّت پيدا کرد، وهمِ او هم وهم معقول، يعني به‌جاست، نه وهم يعني عقل؛ خيالِ او هم خيال معقول، يعني به‌جاست؛ شهوت او هم شهوت معقول، يعني به‌جاست و غضب او هم غضب معقول، يعني به‌جاست. اگر کسي سالک است بايد خود را در اختيار آن محرِّک بگذارد که هر جا او مي‌خواهد ببرد، اگر به عقالِ مشيئت او، شئونِ ما عِقال شده است، ديگر بدون اراده او حرکت نمي‌کنيم و اراده او هم مشخص است که چه چيزي را اراده کرده است. در سوره مبارکه «اسراء» در حدود بيست آيه، اول توحيد بعد بسياري از مسائل فقهي و اخلاقي را ذکر مي‌کند و سپس میفرمايد: ﴿کُلُّ ذلِکَ کانَ سَيِّئُهُ عِنْدَ رَبِّکَ مَکْرُوهاً﴾؛[9] هر چه فساد و طغيان و بدرفتاري است مکروهِ خداست، آنچه خير و صلاح و فلاح است آن مراد خدا و محبوب خداست. اگر کسي مشيئت و ارادهٴ الهي را از کتاب و سنّت اهل بيت(عليهم السلام) بشناسد و آنها را عِقال قرار بدهد و همه شئون خود را با آنها عقال کند، اين شخص نه بيراهه مي‌رود و نه راه کسي را مي‌بندد، در مسير حرکت مي‌کند و دو طرف او بسته است؛ اما دو طرف او بسته بودن، بسترِ حقّي است، چون دو طرف خطرناک است؛ زيرا وقتي خطر و سقوط است بايد بسته شود. بنابراين هم آن مقدمات کار را نظير سکوت که در جلسه قبل به عرضتان رسيد و نظير اشک را که در اين جلسه مطرح شد به ما فرمودند و هم اينکه به مشيئت الهي دادن سرپرستي و تدبير همه شئون را به ما در اين دعاي نوراني «صباح» حضرت امير(سلام الله عليه) گفتند.

«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»

[1]. سوره نساء, آيه69.

.[2] لغتنامه دهخدا، صمت: [صَ] خاموش بودن.

.[3] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص850.

.[4] بحار الانوار، ج84، ص340.

.[5] لغتنامه دهخدا، قرة: [ق َرْ ـ ق ُرْ رَ] خنک گرديدن.

.[6] بحار الانوار، ج84، ص340.

.[7] مشکاة الأنوار في غرر الأخبار(طبرسي)، ص320.

.[8] تحف العقول، ص15؛ «فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی الله عليه و آله و سلّم)‏ إِنَّ الْعَقْلَ عِقَالٌ مِنَ الْجَهْلِ وَ النَّفْسَ مِثْلُ أَخْبَثِ الدَّوَابِّ فَإِنْ لَمْ تُعْقَلْ حَارَتْ فَالْعَقْلُ عِقَالٌ مِنَ الْجَهْل‏».

[9]. سوره اسراء, آيه38.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *