خطیر کوه، پشتکوه، میانکاله، گدوک و امامزاده هاشم در حال پریدن چندی پیش و در آستانه سفر “رحمانی فضلی” به ساری برای شرکت در مراسم بیست و دوم بهمن , مقاله ای در “وارش نیوز” با نام “سفر وزیر کشور به ساری فرصتی که باید مغتنم شمرد” منتشر شد که در آن یکی از اولویت های مجموعه استانداری را رایزنی با وزیر کشور به عنوان متولی تقسیمات کشوری برای اتخاذ تدابیری در جهت جلوگیری از چنگ اندازی به سرحدات مازندران در نظر گرفته بود اینکه چرا رسانه ها اتفاقات تلخ را از قبل پیش بینی میکنند ولی دستگاه های عریض و طویل دولتی و دفاتر نمایندگان با آنهمه خدم و حشم و کارشناسان ریز و درشت قادر به این کار نیستند خود جای بحث و شگفتی دارد.
جاوید جهان ساروی: متاسفانه و علی رغم هشدار هایی که دلسوزان و اصحاب رسانه در مورد بی تفاوتی و اختلافات نمایندگان و مسئولان استان در مورد “چشم طمع و دست درازی” استان های همسایه به مناطق مرزی مازندران داشته و دارند ,اخباری درسطح استان منتشر شد که گویای واقعیات تلخ و تکان دهنده ای از عمق فاجعه است. طبق گزارشات واصله در تاریخ 24 اردی بهشت 94 شبکه تهران از نهایی شدن مسئله الحاق امام زاده هاشم به شهرستان دماوند استان تهران خبر داد و ضمن مصاحبه با مسئولان دولتی از مختومه شدن پرونده امام زاده هاشم ابراز خوشحالی کرده است.
چندی پیش و در آستانه سفر “رحمانی فضلی” به ساری برای شرکت در مراسم بیست و دوم بهمن , مقاله ای در “وارش نیوز” با نام “سفر وزیر کشور به ساری فرصتی که باید مغتنم شمرد” منتشر شد که در آن یکی از اولویت های مجموعه استانداری را رایزنی با وزیر کشور به عنوان متولی تقسیمات کشوری برای اتخاذ تدابیری در جهت جلوگیری از چنگ اندازی به سرحدات مازندران در نظر گرفته بود و موکدا نسبت به روند ادعای مالکیت استان های همجوار در مورد بسیاری ار نقاط مهم کوهستانی و جلگه ای مازندران هشدار داده بود. اینکه چرا رسانه ها اتفاقات تلخ را از قبل پیش بینی میکنند ولی دستگاه های عریض و طویل دولتی و دفاتر نمایندگان با آنهمه خدم و حشم و کارشناسان ریز و درشت قادر به این کار نیستند خود جای بحث و شگفتی دارد.
اما چرا و به این راحتی تهران و سمنان و گلستان مشغول تکه پاره کردن مازندران هستند؟
1.ضعف عمومی و تخصصی دستگاه های اجرایی و عدم استفاده از نیرو های دلسوز و غیر سیاسی در تشکیلاتی مانند معاونت پژوهشی استانداری که باید بیشترین فرهنگ سازی و گرد آوری مستندات و ارائه تالیفات درباره تاریخ و پیشینه مازندران و مخصوصا نقاط مرزی را ارائه دهد.
2.نگاه قومی و قبیله ای و جنگ شهر و روستاها در مازندران که مانع از اتحاد و همبستگی افراد و نهاد ها در ادارات دولتی به ویژه فرمانداری ها و بخشداری ها می شود.
3.تفرقه و عدم اتحاد بین نمایندگان مجلس در مورد تفکیک مناطق مرزی مازندران (مثال عینی هم در مورد میانکاله است که هیچگاه واکنش قوی و دلسوزانه از طرف مجموعه نمایندگان دیده نشد و تنها به یکی دو بیانیه تکراری جهت رفع تکلیف اکتفا شد.)
4.عدم تعامل مناسب و منطقی بین مجموعه استانداری ,نمایندگان مجلس و اصحاب رسانه
5.جا افتادن این دیدگاه بین نمایندگان و مسئولان که “مرگ فقط برای همسایه است” غافل از اینکه در هر حوزه و ناحیه ای ممکن است استان های همجوار از ضعف مفرط اداره استان استفاده کرده و نسبت به الحاق بخش های مرزی اقدام کنند. اگر روزی که مسئله خطیر کوه یا میانکاله پیش آمد همه نمایندگان آن حوزه ها را مربوط به خودشان هم می دانستند و تا پای استیضاح وزیر پیش می رفتند . مثلا اگر همین آقای یوسفیان ملا با قدرت ورود پیدا می کرد امروز مجبور نبود در مورد امام زاده هاشم در تنهایی و از روی عجز فریاد بی اثری بکشد و بگوید هر وزیری مقصر است قطعا رفتنی است!
6.بی توجهی تمام و کمال به بخش ها و روستا های مرزی و عدم تخصیص مناسب بودجه و امکانات به مرز نشینان که همیمن امر موجب تطمیع آنها توسط نمایندگان استان های همجوار را فراهم می کند. ( مثال عجیب این نمونه در زمان تبلیغات انتخابات مجلس گذشته بود که “کواکبیان” نماینده سمنان در سفرهای تبلیغاتی خود به روستا های پشتکوه چهاردانگه ساری سفر تبلیغاتی داشته است و قول داد که “اگر شما درخواست الحاق به استان سمنان را مطرح کنید از شما حمایت کامل کرده و مناطق شما را غرق در امکانات خواهم کرد.” که این عمل بی شرمانه توسط هیچ نهادی پاسخ داده نشد و استانداری و نمایندگان وقت ساری فقط تماشا کردند!)
7. لابی ضعیف و بعضا کم اثر متولیان استان و نمایندگان با مقامات و دست اندکاران ملی
8.سوء مدیریت مزمن و دراز مدت اداره استان و شکل گیری کادر های غیر متخصص و کم دانش در طول سال های متمادی در بین نیرو های میانی بدنه ادارات کل استان که بیشتر از روی سفارش این و آن و سیاسی کاری جذب شده اند که این خود باعث کم شدن بازدهی و بی تحرکی در مجموعه استان شده است.
به هر حال همه مازندرانی ها اعم از استاندار ,نمایندگان و فرمانداران که نیروهای اصلی سیاسی هستند تا شهرداران و فرهیختگان و روزنامه نگاران باید دست در دست هم دهند و یک بار برای همیشه بساط تعرض گاه و بیگاه به مازندران را برچینند.
یرای چندمین بار هشدار می دهیم که انفعال و بی تعصبی نسبت به نواحی شهر های دیگر استان باعث خواهد شد تا چند سال آینده اثری از مازندران باقی نماند و این گوشت قربانی به پای تعصبات خام قومی قبیله ای و جنگ شهر و روستا ها ذبح شود.
تا دیر نشده برای نجات امام زاده هاشم آمل ,گدوک سواد کوه ,پشتکوه ساری,میانکاله بهشهر و توجه ویژه به مناطق مرزی از غرب تا شرق مازندران متحد شویم و همدل و همزبان برای ایجاد مازندرانی آباد و سربلند از گلوگاه تا رامسر بکوشیم.
باز هم دیدگاه مغرضانه.به معاونت پژوهشی استانداری چه ربطی داره؟
وقتی همه ی کارهامون از روی اغراض سیاسی باشه وفقط بخوایم تو هر موقعیتی از آب گل آلود ماهی بگیریم میشه همین اوضاعی که می بینیم.
بسیار موارد مهمی مطرح شد. امیدواریم که گوش مسئولان باز شود و نمایندگان ملت در مازندران از تفرقه خارج شوند و همه جای مازندران را یکی ببینند. از هراز نیوز هم متشکریم که با این مطالب ارزشمند باعث آگاهی مردم می شود.
جناب مقاله نویس شمابرای چه کسی این متن رونوشتید ایا ازاده ای هست که واقعا گوش بده به این فریادها
راست می گوید.تفرقه بدترین بلای جان مازندران است.بابلی و املی و ساروی و قایمشهری و غرب استان و شرق استان همه به جان هم افتاده اند.بیچاره استان ما…
به نظر بنده هسته اصلی این مشکل به روح جمعی ما مردم مازندران بر می گردد، بخشی نگری ما مردم مازندران که حتی مردمان دو روستا نیز مشکلات ریشه ای با یکدیگر دارند و در مواجهه با بیگانه منافع مشترک را در نظر نگرفته و دوراندیشی را مدنظر قرار نمی دهیم؛ تا وقتی این مشکل در ذهن ناهوشیار و هوشیار ما مازندرانی ها وجود دارد، نمی توان از نماینده های خود انتظار جمع نگری داشته باشیم و ارمون و امید ما این باشد که نماینده های شهرهای مازندران همواره برای هم «کایر» باشند.
نکته دیگری که می توان عنوان نمود این موضوع می باشد که یکی از عمده ترین علت های عدم پشتیبانی نماینده های مازندران، ترس از دست دادن برخی از منافع می باشد، اگر ما مردم مازندران این مطالبه را از نماینده های شهرهایمان داشته باشیم، اینان عدم حمایت از یکدیگر را به عنوان خطر و حتی از دست دادن نمایندگی در نظر می گیرند که بدین جهت مهم ترین منفعت ایشان همانا می تواند حمایت از همدیگر باشد و اتی وشون دهی پشت ره تیسا نکننه
انگار مازندرن را خدا فراموش کرده است.زلم می خواهد برای مازندران و شهرم یک دل سیر گریه کنم.
حق گرفتنی است… باید با زور حقمان را بگیریم. تهرانی ها رویشان زیاد شده
از آن خوانند آرش را کمانگیر که از آمل به مرو انداخت یک تیر
مازنی های عزیز ظاهرا میخوان هویت ما رو از ما بگیرن به جای دعوای آملیا با نور و بقیه شهرها با هم بهتره کل مازندران بر علیه این اجنبی ها متحد بشه که کسی جرات جدایی اما زاده هاشم – گدوک – و میان کاله رو از مازندران نداشته باشه
برای همبستگی درابتدای امرنمایندگان محترم بایدخودرانماینده کل مازندران بدانندنه فقط آمل یاساری یا…!
وقتی نمایندگان یک صداباشندوهمه چیزرابرای مازندران(نه فلان شهر)بخواهندمسلمااتحادمردم هم بیشترخواهدشد!
مسئولین محترم بایدنقشه ای جامع ازمازندران در دست داشته باشندوبه نمایندگان مردم را ارج نهندویارشان باشندالبته یاری دو طرفه!
وقتی این منیت هاکنار رفت مازندران آبادی خواهیم داشت!
التماس دعا
مازندران مظلوم هر روز ضعیفتر میشود و دشمنان هم جری تر و هتاک تر… خدا یا ما را هدایت کن…. آمین
كي ميگه قدرت خوب نيست و فساد مياره ؟؟ اگه تهران پايتخت نبود جرات تجوز به خاك مازندران را داشت ؟؟ قدرت همه جا حرف اول را ميزنه حتي در عرصه هاي بين المللي