هـراز: مسکن؛ درد مشترک همه افرادی که خود را نیازمند سرپناه میدانند، ممکن است این فرد کارمند، کارگر، معلم و حتی خبرنگار باشد؛ او سوژه را میپیماید تا دردی را بازگو کند به حکم پیشه اما اکنون خودش در درد خیلیها شریک شده است؛ کسانی که در طول سال برایشان قلم زده و آرزو کرد تا بگویند مشکلشان در پی این قلم حل شد.
به گزارش بلاغ، پس از گذشت 30 ماه روزشماری 192 نفر از خبرنگاران غرب مازندران که در راستای رسیدن به سرپناهی، تمام داشتههای مادی خود را در اختیار مجموعهای بهنام شرکت تعاونی مسکن خبرنگاران چالوس، قرار داده بودند و داراییهای را که در پی تلاش شبانهروز در پی نگاشتن غم و شادی دیگران با خامه قلم و چرخش آن بر دل کاغذ سفید به دست آورده بودند، جمع کردند تا شاید روزی به یکی نشان دهند اینجا خانه ماست اما این خانه به سرنوشت نامعلومی دچار شده است.
بلاغ، طی سلسله گزارشهای تخلف این تعاونی را اطلاعرسانی کرده بود تا شاید فرجی شود و اینبار طی نشستی با مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی مازندران، مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره سابق شرکت تعاونی مسکن خبرنگاران در چالوس در جریان تخلفات شرکت مزبور قرار گرفتند.
خبرنگاران و اعضای ثبتنامی در این نشست با در دست داشتن چکهای بیمحل از سوی مدیرعامل شرکت تعاونی مسکن خبرنگاران چالوس، خواستار احقاق حق شدند و این بار به جایی اینکه در گوشهای آرام بنشینند و به سوژه و تیتر فکر کنند که چگونه بنویسند تا پاسخ بگیرند؛ چکهای بیمحلی را نشان میدهند که کسی از بین خودشان آنها را دور زده است.
مدیرعامل و همچنین رئیس هیئت مدیره سابق شرکت تعاونی مسکن خبرنگاران چالوس، در این نشست گویی که جوابی قانعکننده نداشتند و با بیان جملاتی چون «پیگیری قضایی کنید» پاسخی دیگر ندادند؛ کسی نبود بگوید آخر با ما جرا ما که همصنف و همخانه بودیم.
مدیرعامل شرکت تعاونی مسکن خبرنگاران چالوس در این نشست در توجیه اقدامات کرده و نکردهاش برای خانهدار شدن همکاران خبرنگار خود میگوید: من شخصاً با مالک زمین صحبت کرده و موافقتش را گرفتم که هر زمانی وام حاضر شد، وی سند را در اختیار بگذارد تا وام را برای شرکت بگیرم.
باید متذکر شد که زمینی که 12 هزار متر مربع بوده و قیمتی بالغ بر 3 میلیارد تومان دارد، چگونه مالک آن بدون گرفتن وجه نقد حاضر به نقل و انتقال آن شد؟! البته هر چند میدانیم که ما خبرنگاران باید علاج واقعه قبل از وقوع میکردیم اما… .
علی بابایی مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی مازندران که این بار نه در یک نشست مطبوعاتی بلکه در یک جلسهای که حکم طرح دعوی را داشت در جمع خبرنگاران غرب مازندران حاضر شد و این سئوال را طرح کرد که طبق اساسنامه چه کسانی حق ثبتنام در این شرکت را داشتند؟ مدیرعامل هم جواب داد: مطابق ماده 12 اساسنامه فقط خبرنگاران حق ثبتنام در این شرکت را داشتند؛ نکته اینجا است آیا فقط من خبرنگار عضو تعاونی بودم؟
جای این سئوال باقی است که چرا رئیس هیئت مدیره سابق که سنگ خانه مطبوعات و ادعای حمایت از خبرنگاران را به سینه میزد، چنین رفتاری کرد و با اهداف شخصی از افراد غیرخبرنگار ثبتنام بهعمل آورد.
علی بابایی انصراف اعضای شرکت تعاونی مسکن خبرنگاران غرب مازندران تا به امروز غیرقانونی و تخلف عنوان کرد؛ تخلفی که چند مدتی است رسانهها در لفافه و ایما و اشاره بیان کردند؛ مدیرکل کار، تعاون و رفاه اجتماعی مازندران امروز بر آن صحه گذاشت.
این در حالی است که رئیس سابق هیئت مدیره شرکت تعاونی خبرنگاران اصرار بر این امر داشت و مدیرعامل این شرکت نیز با دادن وعده و وعید و صدور چک بیمحل، اعضای انصرافی و معترض را از سر خود رد کرد.
هماهنگیهای لازم و ارتباط دوسویه مدیرعامل و رئیس سابق هیئت مدیره شرکت تعاونی مسکن خبرنگاران چالوس در زمینه انصراف اعضای شرکت تعاونی میتواند نشانگر یک تخلف بارز باشد.
ناگفته نماند تا به امروز اعضای انصرافی جز چک بیمحل و گرفتن وعدههای دروغ چیزی عایدشان نشده است؛ چک بیمحلی که نه تنها سایهبان و خانه نمیشود بلکه درد را بیشتر میکند، یاد همکاری از غرب استان افتادم که دربهدر دنبال نقد کردن چکی است که شاید بتواند با نقد کردن آن به جای مسکندار شدن، سرپرست خانهاش را که به دلیلی دچار مشکل شده است، از معلولیت نجات دهد و خانه را به خانوادهاش ترجیح داده است، اما او هم چکش بیمحل است.
همچنین در اساسنامه شرکت مسکن خبرنگاران چالوس آمده که در صورت انصراف، اصل آورده به همراه سود بانکی عودت داده میشود، در حالی که آقای مدیرکل بیان کرد: در کار شرکت مسکن، چیزی به نام سود بانکی نداریم.
با این وجود آیا این بند از اساسنامه تخلف آشکار شرکت تعاونی بهشمار نمیآید؟!
امید است تا با تدابیر سازنده از سوی مسئولان استان و چارهاندیشی اساسی از سوی مدیرکل تعاون، کار ورفاه اجتماعی استان مازندران، خبرنگاران و اعضای مالباخته به حق خود برسند؛ اما باید بدانیم ما خبرنگاریم و اشتباه ما در جامعه بسیار بزرگ دیده میشود شاید خودمان نخواهیم سوژه و تیترش کنیم اما اشتباه ما بزرگ میشود؛ یادمان باشد.