چگونه نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران بر آن شد تا دو ناوشكن خود را با عبور از كانال سوئز – كه اهمیت نظامی و استراتژیك آن بر كسی پوشیده نیست- وارد دریای مدیترانه كند؟
با ابلاغ موافقت فرماندهی معظم كل قوا با یكی از پیشنهادات مبنی بر استفاده از مسیر دریای عمان، باب المندب، دریای سرخ برای ورود به مدیترانه و سواحل سوریه، یگانهای آموزشی نیرو عازم مأموریت شدند.
چه روندی را تا رسیدن به مقصد طی كردید؟
ما از بابالمندب عبور كردیم و به دریای سرخ وارد شدیم. قرار بود ابتدا به جده برویم و بعد به سمت كانال حركت كنیم. وقتی به سمت جده حركت كردیم، از طرف وزارت خارجه به ما اطلاع دادند كه به دلیل وقوع سیل در جده و نیز وضعیت نامساعد سیاسی در عربستان توقف ما در جده مورد موافقت قرار نگرفته است. بالاخره با تلاشهای وزارت خارجه با ورود ما موافقت شد. كاروان ما پنج، شش روز در جده توقف كرد و زیارت مكه و مدینه را هم به جا آورد. بعد از این توقف به سمت خلیج سوئز كه قبل از كانال سوئز است، حركت كردیم. تا اینجا هنوز كسی برای ما اجازه نگرفته بود كه ما به خلیج سوئز برویم. هرچه وزارت امور خارجه مكاتبه هم میكرد، نتیجه نمیگرفت؛ چراكه مصر ـ به عنوان اختیاردار اصلی كانال سوئزـ دچار تغییر و تحول شده بود. دفتر حافظ منافع هم گفته بود كه در این شلوغی به ما مجوز نمیدهند. ما دو، سه روز همانجا ماندیم وزارت خارجه تلاشها را ادامه داد. فردا صبح خبر رسید كه مجوز دادند و این مسئله هم به دلیل سقوط حكومت مبارك بود. خیلیها هم آنجا از ما میپرسیدند كه رابطه آمدن شما با سقوط مبارك چه بود؟ ما هم دائماً تأكید میكردیم كه سقوط حكومت مصر ربطی به حضور ما ندارد.
همین مسئله باعث شد كه حضور ناوهای ایرانی هیبت خاصی پیدا كند.
لطف خدا بود. ما رفتیم و از كنار مرزهای رژیم صهیونیستی هم با اقتدار عبور كردیم و با حضور در لازقیه تمام منطقه مدیترانه را تحت تأثیر قرار دادیم و اقتدار مملكت و نظام به بهترین نحو به نمایش گذاشته شد. سؤال آنها این بود كه اصلاً ایرانیها چگونه آمدند؟ با چه توانمندی علمی و صنعتی در منطقه حاضر شدند؟ درواقع باور نمیكردند كه ما بتوانیم ناو به دریا ببریم. لیبی هم ناوشكن داشت و هم زیردریایی اما از زمانی كه تحریمش كردند، نمیتواند آنها را تكان بدهد. آنها انتظارشان این بود كه ما هم مثل لیبی باشیم اما میبینند بعد از سی و دو سال تحریم روزبهروز توانمندیمان افزایش مییابد.
این همان نكتهای است كه آقا در روز افتتاح ناوشكن جماران هم به آن اشاره كردند. ایشان فرمودند: «امروز براى من روز شیرین و دلپسندى بود؛ نه فقط به خاطر اینكه یك فروند رزمناو به ناوگان دریائى ارتش جمهورى اسلامى ایران افزوده شد – كه این البته دستاورد باارزش و مهمى است – بلكه بیشتر از این جهت كه جوانان ما، كاركنان هوشمند و دانشمند ما در این بخش از نیروهاى مسلح، نتیجهى امید و اعتماد و توكل خودشان را به چشم دیدند و این آنها را بر برداشتن گامهاى بلند دیگر مصمم خواهد كرد؛ اساس كار این است. اساس كار این است كه نیروى انسانى ما خود را و توانائىهاى خود را قدر بداند و آنها را بشناسد…»
عبور ناوشكنها از كانال سوئز چه بازتابی در رسانهها داشت؟
متأسفانه رسانههای داخلی در این زمینه عملكرد ضعیفی داشتند؛ جالب است بدانید كه بهترین تبلیغ را برای ما رژیم صهیونیستی كرد! گفته بودند كه جمهوری اسلامی ایران اعتماد به نفس خودش را نشان داد.
من در لاذقیه (بندر اصلی كشور سوریه) تمام تلاشم را انجام دادم كه با انجام گفتوگو با رسانههای مختلف، ابعاد قضیه را هرچه بیشتر تبلیغ كنم. خبرگزاریهای مختلف دنیا كه همخط من و شما نیستند تا حرفهایی بزنند كه مورد پسند ما باشد. فكر میكنم خبرگزاری الجزیره از من پرسید كه شما برای چه به اینجا آمدهاید؟ گفتم كه برای انتقال پیام صلح و دوستی. گفت: آیا پیام صلح و دوستی را با ناو جنگی میآورند؟ ببینید روی چه فكر كرده بود؟! خدا كمك كرد و جواب دادم پس بفرمایید نیروی دریایی باید با لنج ماهیگیری بیاید؟! آن را كه میگویند ناوگان صیادی! وقتی میگویند نیروی دریایی اسمش رویش است؛ یعنی ناو جنگی. وقتی ناو جنگی با پیام صلح و دوستی میآید معنا و مفهوم پیدا میكند. ما حتی در كانال سوئز به شهدای انقلاب مصر ادای احترام كردیم؛ چون انقلابش پیروز شده بود و خیلی هم بازتاب خوبی داشت.
اسرائیلیها خیلی بر مجلسشان فشار آوردند كه باید به ما پول بدهید تا بتوانیم نیروی دریایی را فعال كنیم. به این دلیل كه ایرانیها به اینجا آمدهاند. پانزده شبانهروز آماده باش كامل بودند و با هواپیماهای باسرنشین و بدون سرنشین، از دریا و زمین كنترل می كردند كه ما برای چه رفتیم؟ همه به دنبال این بودند كه ما چه زمانی از آنجا بیرون میآییم كه ما تا روز آخر هم نگفتیم كه چه زمانی بیرون میآییم. هر روز خبرنگاران خارجی میآمدند و زمان خروج ما را سوال میكردند؟ میگفتیم این را بعداً به شما میگوییم.
بعد از این موفقیت وضعیت استراتژیك ایران چه تغییر و تحولی پیدا كرد؟
من یك روز خدمت آقا عرض كردم كه یك بچهای كه مدرسه نمیرود چه اتفاقی میافتد؟ برایش غیبت میزنند. اگر حالا هفته بعد نرفت چه؟ اگر هفته سوم و چهارم نرفت چه؟ اگر غیبت ادامه پیدا كند، خط قرمزی روی اسمش میكشند و میگویند این دیگر جزو مدرسه ما نیست. عرض كردم كه حضور در دریا هم همین است. ما در شمال اقیانوس هند اگر حضور نداشته باشیم – كه همه دنیا حضور دارند- میگویند جمهوری اسلامی ایران حضور ندارد و خط قرمز روی ما میكشند. یعنی ما بازیگر اثرگذار در شمال اقیانوس هند نیستیم. فرمودند نگذارید این اتفاق بیفتد. ما از همان موقع آمدیم و در دریا حضور پیدا كردیم؛ یعنی به جای اینكه یك روز برویم دریا و فردا برگردیم، میبینید كه شصت روز در دریا ماندیم و این علتی شد كه دیگر روی حضور ما در منطقه حساب میكنند. اگر حضور در آبهای آزاد مطابق قوانین بینالمللی برای همه دنیا خوب است برای ما هم همین قاعده است.
ما هم میخواهیم آرامآرام در این آبها حضورمان را تثبیت كنیم. فرماندهی كل قوا تدبیر كردند كه در آبهای آزاد حضور داشته باشید و ما هم به دستور فرماندهمان عمل میكنیم. ذكر این نكته هم حائز اهمیت است كه در تمام مسیری كه ناوهایمان در این سفر طی كردند، تصریح میكردیم كه هدفمان ارسال پیام صلح و دوستی و تحكیم روابط با همهی كشورهای منطقه بویژه كشورهای اسلامی است؛ خصوصاً كشورهایی كه به اتفاق آنها میتوانیم امنیت منطقه را بیش از پیش فراهم كنیم.
تبعات این حركت برای اسرائیل چه بود؟
موضع دولت جمهوری اسلامی ایران نسبت به رژیم صهیونیستی و موضع آنها هم نسبت به ما كاملاً معلوم است. رژیم صهیونیستی به هیچ عنوان دوست ندارد كه ما توانمند باشیم و به همین دلیل ما را به خوبی رصد میكنند. تا ما میگوییم توان موشكیمان را بالا بردیم، تبلیغات وسیعی میكنند كه دشمن ما اینطور است و امنیت دنیا را برهم میزند. آقا هم فرمودند كه ما در همه كارها رشد میكنیم و ارتقای توان بازدارندگی هم داریم اما این دلیل نمیشود كه بخواهیم با كشوری از كشورهای منطقه درگیر بشویم. ما برای دفاع از خودمان قوی میشویم و این حق ما است. اما تنها رژیمی كه ناراحت است رژیم صهیونیستی است. ما هر توانمندی كه داشته باشیم او ناراحت است. معلوم است كه او نمیتواند بپذیرد كه ما برویم در دریای مدیترانه كما اینكه تا زمانی كه رژیم مبارك وجود داشت، با فشار رژیم صهیونیستی تحت تأثیر آنها بود. دیگر حركت ما در این مسیر برای آنها نگرانكننده است. رفتوآمد ما نشاندهنده توانمندیمان است. او دشمن سرسخت ما محسوب میشود. با هر توانمندی ما او ناراحت میشود و ما هم از ناراحتی او خوشحال میشویم. هرچه او بیشتر ناراحت شود، ما بیشتر خوشحال میشویم.
به عنوان سؤال آخر، دیدگاه رهبر انقلاب را درباره اهمیت دریا و نیروی دریایی توضیح دهید.
ایشان صحبتی در سال 76 دارند مبنی بر اینكه كشور شوروی سابق یك كشور عقبماندهای بود و به دنبال این بود كه چگونه رشد كند. در زمان پطر كبیر او به این فكر میافتد كه چگونه میتواند مثل كشورهای اروپای غربی رشد كند. بلند میشود و به صورت ناشناس به اروپا میرود. در آنجا به این نتیجه میرسد كه اینها هرچه تمدن و پیشرفت و توسعه دارند، از راه دریا به دست آوردند. بعد به شوروی برمیگردد و شروع به ساختن بندر میكند. چون بندر مهمی هم نداشتند، میآید بندر سنپطرزبورگ را در كنار رودخانه نووا میسازد و كار دریانوردی را از اینجا شروع میكنند كه موجب توسعه كشور شوروی سابق میشود.
در قضیه الحاق ناوشكن جماران فرمودند كه ما هفتصد، هشتصد سال حاكم دریاها بودیم و علم دریانوردی داشتیم. با كشتیهایمان به اقصینقاط دنیا سفر میكردیم. حال چه شده است كه آنهایی كه زمان حاكمیت ما بر دریاها چیزی نبودند، الان آنها آمدند و ما نیستیم؟ چه اتفاقی افتاده كه ما اینقدر عقب افتادیم. بعد ایشان نتیجه میگیرند كه دلیلش این است كه حاكمان بیلیاقتی كه در این مملكت حكم كردند، اصلاً توجهی به دریا نداشتند و كار را به جایی رساندند كه آنها بندرعباس، قشم، هرمز و بوشهر را در مقطعی حتّی گرفتند. بعد نتیجه میگیرند كه پس باید بروید و رشد كنید. وقتی میگویند سواحل دریایی عمان برای ما یك گنج و ذخیره است و تا حالا ما به آن توجه نكردیم منظور چیست؟ منظور این است كه این سواحل محروم مثل جاسك، چابهار و كنارك مهم است؟ مهم است كه ما برویم آنجا بندر بسازیم، توسعه بدهیم، كار ایجاد كنیم و توسعه پایدار در دریا داشته باشیم. و ما بتوانیم از منابع خدادادی دریا استفاده كنیم.