هراز نیوز :این روزها در اثر سرمایه گذاری عظیم دولت و نهادهای فرهنگی(!) و هنری و رسانه ای بر موسیقی های مبتذل، که شاید بهتر است بگوییم: آدم های مبتذلی که سعی دارند ادای موزیسین های لس آنجلسی را در بیاورند، دیگر کسی جرات اظهار نظر و اعتراض نسبت به این «جریان» را ندارد.
چرا که این جریانِ اشباع شده، از هر مغازه و ماشینی صدایش به گوش می رسد و گوش ها را آزار می دهد و  بدسلیقه تربیت می کند. اما با جسارت از این بحث که این موسیقی ها(!) در چه سطحی از کیفیت هستند می گذریم و از این سازندگان و خوانندگان به قول اهل موسیقی خالتور، بحث کنیم.
در کشور ما در اثر سیاست گذاری های غلط و بعضا هم با خیانت و حماقت های صورت گرفته در دستگاه ها، مراکز و انجمن های موسیقی حس و حال موسیقی تغییر کرده است. موسیقی ایرانی دچار بی التفاطی شده است و جایش را نیز موسیقی ای پر کرده که قرائتی ساختار شکنانه از فرم در موسیقی دارد.
افلاطون می گوید که “وقتی ریتم موسیقی در کشوری تغییر می کند، اساس قوانین جامعه نیز با آن متحول می شود”. ریتم موسیقی در دو دهه اخیر کشور تغییر کرده و همگام با آن نیز، قانون های مدنی و فرهنگی، سیاسی نیز دچار تحول شده اند و کم نیستند قوانینی که در محل قابل اجرا نبوده و تنها در کتاب های کتابخانه ها برای مطالعه، داشتن و دانستن نگهداری می شوند.
ریتم موسیقی ما به ابتذال گرویده و به دنبال آن جامعه، فرهنگ و سیاست هم به آن سمت سوق داده شده اند. الگوهای نوجوانان و جوانان تغییر کرده و نزول کرده اند. رفتارها و گونه ی سخن گفتن جوانان تغییر کرده است. فضای رابطه اعضای خانواده دچار تحول مفردگرایی شده است و پدر و مادر فرزندان را درک نمی کنند و فرزندان نیز پدر و مادران را نمی فهمند.
در اجتماع، تحمل نظرهای متفاوت، علارقم شعارهای آزادی بیان و اندیشه، کم شده و آدم ها همدیگر را بیش از اندازه ای محدود و مورد نیاز تحمل نمی کنند. آدم ها به آن کسی سلام می فرستد که شاید روزی به کارشان  بیاید و بسیاری از گزاره ها که همه ما به طور روزمره با آن مواجه و از این اتفاقات کلافه ایم.
وقتی موسیقی مدرن با ریتم ساختارشکنانه وارد جامعه می شود، مسئولین و دانشکده های موسیقی با آن همراه می شوند تا مردم هم همگام با آنها شوند، دستاوردی جز ساختار شکنی مدنی و ارزشی به بار نخواهد آمد. در این اوضاع و احوال موسیقی پاپ که سنِ کنسرت ها محل عقده گشایی عده ای شده است که نگاهی تفریحی به موسیقی دارند و بعضی موج سوار در این اوضاع می گویند: این از ذات موسیقی پاپ و مدرن است. که البته هست، اما در حقیقت مشکل از آن هایی هم هست که با کمال بی شرمی می گویند از کارهایم راضی هستم! اینها همچون حامد بهدادی در موسیقی ظهور کرده اند. با این نوع موسیقی و سوء استفاده های صورت گرفته از فضای آشفته موسیقی کشور، ملاک حقیقی به لذت بردن از موسیقی نیز تغییر یافته، که هیچ جز ایفا کردن نقشی ابزاری ندار. موسیقی مصرف می شود، تمام می شود، چون که تاریخ مصرف دارد، و قرار نیست که جاودانه و ماندگار بماند. این البته به این معناست که سازندگان آثار هم زمان محدودی در خاطره باقی خواهند ماند و به تاریخ هم نخواهد رفت، بلکه پاک خواهد شد. اما تا ایران پابرجاست و ایرانی در آن می زید، صدای تار علی اکبر شهنازی، محسن نفر، محمدرضا لطفی باقی خواهد ماند
هادی حق پرست
دبیر سرویس موسیقی خبرگزاری فارس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *