به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، پیش از مطالعه سند مزبور که برای نخستین بار توسط مشرق منتشر می شود ، ذکر چند نکته ضروری است:
*الف) «سید محمد صالح قائم مقامی نجفی حسینی» متولد به 5 اردیبهشت سال 1319 شمسی در خانواده ی ایرانی «قائم مقامی» بود. وی مدرک کارشناسی خود را در رشته فیزیک اتمی از دانشگاه بغداد دریافت نمود و پس از آن به دلیل مبارزه علیه رژیم بعثی حاکم بر عراق دستگیر و زندانی شد. وی توانست از زندان بگریزد و به لبنان مهاجرت نماید. محمد صالح در لبنان ، ابتدا معاونت مدرسه صنعتی جبل عامل (متعلق به امام موسی صدر) را بر عهده گرفت اما پس از چند سال به دلیل اختلاف با امام موسی صدر درباره نحوه تعامل با رژیم وقت لبنان و گروه های مبارز فلسطینی ، از مدرسه صنعتی خارج شد و مسیر مبارزات خود را به طور مستقل ادامه داد. وی در میان گروه های مبارز فلسطینی ، خصوصا «الفتح» و رجال سیاسی و نظامی لبنان نفوذ و محبوبیت منحصربفردی داشت و رکنِ ارتباطی میان فلسطینیان و نهضت امام خمینی به شمار می رفت. با توجه به همین ویژگی ، محمدصالح حسینی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، عامل اصلی روابط سیاسی نظام انقلابی با فلسطینیان بود و از این مسیر در ماه های نخستین پیروزی انقلاب اسلامی ، خدمات فوق العاده ارزشمندی را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارائه نمود و سرانجام نیز ، هنگامی که برای خرید تسلیحات مورد نیاز سپاه در لبنان به سر می برد ، به تاریخ 14 اسفند 1359 ، توسط سازمان اطلاعات رژیم بعث عراق ترور شد و به شهادت رسید.
*ب) « دکتر مصطفی چمران» به سال 1311 در محله سرپولک تهران متولد شد. وی مدرک کارشناسی خود را در رشته الکترو مکانیک دانشگاه تهران دریافت کرد و با بورس تحصیلی این دانشگاه به آمریکا رفته و در نهایت از دانشگاه برکلی و در رشته فیزیک پلاسما به درجه ی دکترا نائل آمد. پس از آغاز مبارزات اسلامی ملت ایران در سال 1342 ، چمران به مصر رفته و در این کشور دوره های نظامی چریکی را پشت سر گذاشت اما به دلیل مغایرت اعتقاداتش با آن چه در مصر جریان داشت ، باردیگر به آمریکا بازگشت. دکتر چمران در سال 1350 ، با اطلاع از تاسیس مدرسه ای صنعتی در شهر صور واقع در جنوب لبنان ، با معرفی دوستانش که ارتباط نزدیکی با امام موسی صدر داشتند ، جهت به دست گرفتن مدیریت این مدرسه به لبنان مهاجرت نمود و از آن زمان تا سال 1358 در لبنان به سر برد و در این سال ها ، اولین تشکیلات مسلحانه شیعیان لبنان (جنبش «امل») را پایه گذاری نمود. مصطفی چمران ، چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه جمعی از اعضای جنبش امل به تهران آمد و پس از دیدار با امام خمینی ، در ایران ماندگار شد و سرانجام در حالی که وزارت دفاع جمهوری اسلامی را بر عهده داشت ، به تاریخ 31 اردیبهشت ماه 1360 ، در جبهه نبرد با متجاوزان بعثی ، شربت شهادت نوشید.
*ج) علی رغم آن که در ابتدای ورود شهید دکتر مصطفی چمران به لبنان ، روابط ایشان با شهید سید محمد صالح حسینی ، بسیار نزدیک و تنگاتنگ بود اما جدا شدن سید محمد صالح از مدرسه صنعتی و اختلافات میان وی و امام موسی صدر ، موجب تیرگی روابطش با دکتر چمران نیز شد. ورود لبنان به عرصه جنگ های داخلی و انتقاد شدید سید محمد صالح به عملکرد جنبش امل ، در جریان این جنگ ها ، همچنین شیطنت های برخی دوستان جاهل و یا دوست نمایان ، بر میزان اختلافات افزود و اجازه نزدیک شدن دوباره را به این دو مبارز نداد. پس از شهادت این دو که با فاصله حدودا صد روزه از یکدیگر واقع شد ، برخی تلاش کردند با تکیه بر اختلافات میان آن دو عزیز ، بر کرسی قضاوت بنشینند و حساب های سیاسی خود را با برخی رقبای دیرین تسویه کنند که امید است گذر زمان ، بر انصاف و بصیرت آنان نیز افزوده باشد.
و اما بعد:
سندی که متن و تصویر آن را پیش رو دارید ، نامه ای است که حامل آن ، از جانب فردی به نام «صادق» ، به سید محمد صالح حسینی در شهر صور معرفی شده است. آن چه در جریان تحقیقات ما مسلم شد به این قرار است که حامل نامه کسی نبوده است جز دکتر «مصطفی چمران» اما در باب نویسنده نامه در میان کسانی که به آنان مراجعه نمودیم اختلاف بود. تعدادی معتقد بودند که نویسنده نامه « صادق قطب زاده» است که در آن زمان از فعالان جنبش دانشجویی در اروپا بود. یکی از همین اساتید معتقد بود که جمله آغازین نامه ، تکیه کلام ( یا شاید بهتر است بگوییم «تکیه نگار») همیشگی قطب زاده بوده است. اما گروه دیگر معتقد بودند که نویسنده نامه ، «سید محمد صادق طباطبایی» ، از اقوام امام موسی صدر می باشد. یقین آن است که هر دوی این افراد در آن با دکتر چمران ارتباط بسیار نزدیکی داشتند و در تشویق وی برای هجرت به لبنان نقش فراوانی ایفا نمودند. از نقش حجت الاسلام « شیخ محمود فرحات» در این ماجرا اطلاعاتی به دست نیاوردیم. ایشان در زمان نگارش این نامه ، مدیر کل «مجلس اعلی شیعیان لبنان» بود. احتمالا دکتر چمران به سفارش «صادق» ابتدا به ملاقات شیخ محمود فرحات رفته است و از طریق ایشان به محمد صالح حسینی وصل گردیده. والله اعلم.
علی ای حال ؛
سند زیر در حقیقت معرفی نامه دکتر چمران به سید محمد صالح حسینی است. سید محمد صالح در آن زمان معاونت مدرسه صنعتی جبل عامل را بر عهده داشت و از نزدیکان امام صدر محسوب می شد. نویسنده نامه ، از بیم دستیابی عوامل ساواک یا رژیم مارونی لبنان به نامه ، از ذکر نام حامل نامه و اهداف او و خواسته هایش خودداری کرده است. سید محمد صالح پس از آشنایی با دکتر چمران ، وی را به نزد امام موسی صدر برد و به این ترتیب پیوند تاریخی میان دکتر چمران و امام موسی صدر آغاز گردید.
این هم تصویری از پاکتی که نامه ی مزبور در آن قرار داشته . روی پاکت نوشته شده است:
یا هو
پاریس
10 دی ماه 50
31 دسامبر 71
برادر عزیزم ، پس از سلام. امیدوارم حال شما خوب و روزگار بر وفق مراد باشه. مدت هاست از شما هیچ خبری ندارم و از این جهت قدری از شما گله دارم. چه خوب است که گاه محبت فرموده و مرا از حال خود با خبر کنید.
علت تصدیع در حال حاضر معرفی یکی از بهترین و ارزنده ترین برادرانم به شماست. ایشان چیز هایی احتیاج دارند که خودشان با شما گفت و گو خواهند کرد. خواهش دارم در انجام خواسته های ایشان در هیچ اقدامی مضایقه نفرمایید که محبت و دوستی در حق ایشان ، همانند محبت و دوستی در حق حقیر است. توضیحات مختلف مورد روابط با شما را خود ایشان خواهند داد و نیازی نیست که در این جا گفته شود و خلاصه انجام هر چه سریع تر خواسته های ایشان بسیار اهمیت دارد.
دیگر آن که خواهش دارم از وضع خودتان، وضع مؤسسه، مرکز شیعه جناب آقای صدر، سایر دوستان برایم بنویسید که به کلی بی اطلاع هستم.
ان شاءالله سلامتی کار ازدواج شما تمام شده است، اگرچه حقیر را خبر نکردید ولی به هر حال تبریک می گویم. امیدوارم به زودی به آن طرف ها بیایم و دیدار تازه گردد.
خدا یار و نگهدارت
برادر شما صادق
اگر در خواندن خط حقیر اشکالی داشتید، به کمک حامل این نامه آن را بخوانید.
و در نهایت تصویری از اصل نامه معرفی دکتر چمران به سید محمدصالح حسینی که برای اولین بار توسط مشرق منتشر می شود:
تحقیق و تنظیم از: محمدیاسر رجبی