اولین یادواره شهدای گمنام شهرستان آمل در دهه فجر برگزار میشود
احمد سیفیان رییس بنیاد شهید و امور ایثار گران شهرستان آمل از برگزاری اولین یادواره شهدای گمنام شهرستان آمل خبرداد .
سیفیان با اشاره به اینکه 33 شهید از شهدای گمنام در شهرستان آمل تدفین شده اند بیان داشت : یادواره شهدای گمنام شهرستان آمل و شهدای منطقه پایین بازار با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمين سيدحبيب الله حسني قائم مقام نماينده ولي فقيه در بنيادشهید و امور ایثار گران کشور برگزار خواهد شد .
وی خاطرنشان کرد: اولین یادواره شهدای گمنام آمل پنجشنبه هفدهم بهمن ماه همراه با نماز مغرب و عشاء در تکیه مشایی برگزار می شود.
سیفیان اضافه کرد : این مراسم به همت اداره بنیاد شهید و امور ایثار گران آمل و پایگاه بسیج علامه جوادی آملی به یاد شهدایی برگزار خواهد شد که عاجزانه از خداوند درخواست می نمودند که پیکرهاشان در کوهها و بیابانها غریبانه و مظلومانه بر زمین بماند تا مقتدای راستین صدیقه اطهر سلام الله علیها باشند.
وی افزود :پیکرهای مطهری که بدنهای قطعه قطعه شان همچون سرور شهیدان،حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام در بیابانها باقی ماندتا سندی شود بر مظلومیت یاران خمینی(ره) .
شعرازمرحوم سپهر.شادي ارواح همه شهداخصوصا شهداي بي ادعاي گمنام صلوات ويك سلام مخصوص به سيدالشهدا(ع)
اتل متل یه بابا
دلیر و زار و بیمار
اتل متل یه مادر
یه مادر فداكار
اتل متل بچهها
كه اونارو دوست دارن
آخه غیر اون دوتا
هیچ كسی رو ندارن
مامان بابا رو میخواد
بابا عاشق اونه
به غیر بعضی وقتا
بابا چه مهربونه
وقتی كه از درد سر
دست میذاره رو گیجگاش
اون بابای مهربون
فحش میده به بچههاش
همون وقتی كه هرچی
جلوش باشه میشكنه
همون وقتی كه هرچی
پیشش باشه میزنه
غیر خدا و مادر
هیچكسی رو نداره
اون وقتی كه باباجون
موجی میشه دوباره
دویدم و دویدم
سر كوچه رسیدم
بند دلم پاره شد
از اون چیزی كه دیدم
بابام میون كوچه
افتاده بود رو زمین
مامان هوار میزد
شوهرمو بگیرین
مامان با شیون و داد
میزد توی صورتش
قسم میداد بابارو
به فاطمه، به جدش
تو رو خدا مرتضی
زشته میون كوچه
بچه داره میبینه
تو رو به جون بچه
بابا رو كردن دوره
بچههای محله
بابا یه هو دوید و
زد تو دیوار با كله
هی تند و تند سرش رو
بابا میزد تو دیوار
قسم میداد حاجی رو
حاجی گوشی رو بردار
نعرههای بابا جون
پیچید یه هو تو گوشم
الو الو كربلا
جواب بده به گوشم
مامان دوید و از پشت
گرفت سر بابا رو
بابا با گریه میگفت
كشتند بچههارو
بعد مامانو هلش داد
خودش خوابید رو زمین
گفت كه مواظب باشین
خمپاره زد، بخوابین
الو الو كربلا
پس نخودا چی شدن؟
كمك میخوایم حاجی جون
بچهها قیچی شدن
تو سینه و سرش زد
هی سرشو تكون داد
رو به تماشاچیا
چشماشو بست و جون داد
بعضی تماشا كردن
بعضی فقط خندیدن
اونایی كه از بابام
فقط امروزو دیدن
سوی بابا دویدم
بالا سرش رسیدم
از درد غربت اون
هی به خودم پیچیدم
درد غربت بابا
غنیمت َنبرده
شرافت و خون دل
نشونههای مرده
ای اونایی كه امروز
دارین بهش میخندین
برای خندههاتون
دردشو میپسندین
امروزشو نبینین
بابام یه قهرمونه
یهروز به هم میرسیم
بازی داره زمونه
موج بابام كلیده
قفل در بهشته
درو كنه هر كسی
هر چیزی رو كه كشته
یه روز پشیمون میشین
كه دیگه خیلی دیره
گریههای مادرم
یقه تونو میگیره
بالا رفتیم ماسته
پایین اومدیم دروغه
مرگ و معاد و عقبی
كی میگه كه دروغه؟