شهر من !
خیالم آسوده است ولی حالم هیچ خوب نیست…
ای کاش روزهای مهربان تری داشتی و
شبهای شاعرانه تری!
در نخستین هفته ها از بردباری ام ، دلگیرم ؛
از همه ی سرزنش هایی!!! که
موجب ناگزیر شنیدنشان هستم…
بگذار ساده بگویم؛
این روزها…
آن قدر خودم را به فراموشی می زنم؛
تا مبادا از یاد ببرم،
قولی را که
به ترک های آسفالت کوچه هایت داده بودم.
باور کن!
هنوز دامنه ی رویا هایم کوتاه نشده
که
” پژو” ای
مرا از دغدغه های تو باز دارد.
شوق پرواز در سر دارم
ولی
هوای هیچ مرکبی هوایی ام نخواهد کرد!!!
خیالم آسوده است ولی حالم هیچ خوب نیست
.
.
.
و به راستی
چه کسی
از قدم زدن بر روی “پل دوازده چشمه ” ات
لذت نخواهد برد؟
دل نوشته ی قاسم صالحی
” با افتخار فراوان فرزند شهید “
جناب آغاي صالحي به عمل كاربرآيدبه زبان داني نيست…ازوادي شعر وشاعري درآي و خدمت به مردم كن……
با سلام
یک نفر هم به این زیبایی حرف دل را می زند عده ایی که هیج از ادب و نزاکت بویی نبرده اند فقط بیرون گود نشسته اند و حرف هایی می زنند که به دور از شان و جایگاه شخصی و اجتماعی افراد است.
جناب ( آقا و یا خانم) حلمایی
شما معلوم نیست دلتان از کجا پر است وگرنه این گونه در مورد منتخب قشر بزرگی از شهر که هدفی جز رضایت خالق و خدمت به خلق ندارد نمی نوشتید.
این گونه نظرها !!! هدفی جز به راه انداختن تفرقه و جوسازی های سیاسی نیست زیرا با شناختی که بنده از آقای صالحی و دوستانشان در این دوره شورای اسلامی شهرمان دارم بعید میدانم در کمک به مردم و پیشرفت شهرمان کوتاهی کنند.
در پایان یاد آوری می شود
آقا رو با غ نمینویسن !!!
زیبا بود.
با آرزوی توفیق روز افزون برای آن دسته از مسئولینی که هدفی جز رضای خدا و خدمت به خلق ندارند.