عصر ایران نوشت:
کمتر از 24 ساعت پس از تکذیب استعفای محمد علی نجفی از ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که توسط خود او صورت پذیرفت، خبر موافقت رییس جمهور با کناره گیری ایشان و انتصابش به عنوان دبیرستاد هماهنگی اقتصادی منتشر شد.
زمزمه استعفای نجفی البته از سه هفته پیش شنیده می شد و در برخی از سایت ها نیز انعکاس یافت و در روزهای آخر قوت گرفته بود. با این حال “عصر ایران” در روز چهارشنبه از انعکاس شایعه خودداری ورزید و توضیح نجفی را ترجیح داد و قرین به صحت تلقی کرد.
چرا که بر این باور بودیم چنانچه این موضوع واقعیت داشته باشد خود اعلام می کنند اما متاسفانه روندی که به اعلام پذیرش استعفا انجامید به شیوه رایج در دولت قبل شباهت دارد. به یاد آورید وقتی زمزمه استعفای وزیر بهداشت دولت احمدی نژاد پیچید معاون اول وقت تکذیب کرد و به او امتیاز 20 دادند ولی نهایتا برکنار شد.
درباره آقای نجفی سه روایت شنیده شده است:
اول این که کسالت قلبی دارد و پزشک معالج توصیه کرده از حجم فعالیت خود بکاهد.
روایت دوم این که با زمزمه احیای سازمان مدیریت ترجیح می دهد همچون دولت خاتمی ریاست این سازمان را برعهده گیرد و انتصاب او به ریاست ستاد هماهنگی اقتصادی این ظن را تقویت می کند ولو محمد باقر نوبخت گزینه جدی تری باشد.
روایت سوم هم این است که چون ابتدا برای وزارت آموزش و پرورش معرفی شده بود و بعدتر به خاطر رای عدم اعتماد مجلس برای ریاست سازمان میراث در نظر گرفته شد احساس می کرد حضور او تحت الشعاع مدیرانی چون مهدی حجت و محمد بهشتی است و انگار رییسان واقعی این دوهستند و او جنبه نمادین دارد.
این گفتار اما می خواهد از منظر دیگری این موضوع را بکاود. چرا که نکته مهم در این استعفا این است که آقای نجفی در شامگاه 8 بهمن نه تنها استعفای خود که« قصد استعفا» را هم تکذیب می کند ولی روز بعد نه تنها این استعفا محقق می شود که رییس جمهور از «تقاضاهای مکرر» او برای کناره گیری خبر می دهد و موافقت می کند.
غرض، یادآوری قسم نامه اعضای دولت در آغاز کار «دولت راست گویان» است. البته که استعفا حق طبیعی هر مسوولی است اما وقتی خبری را تکذیب می کنید در واقع به نشر دهنده آن خبر نسبت ارتکاب عمل کذب داده اید حال آن که این خبر در فاصله زمانی کوتاهی تایید می شود.
شکل ساده قضیه این است که سازمان میراث فرهنگی جذابیت های اولیه را برای آقای نجفی از دست داده بود و بیماری احتمالی هم مزید بر علت شد و منصبی اقتصادی را ترجیح می داده است. بسیارخوب، مگر همین ها را نمی توانستند بگویند ؟ آیا چنین انتظاری از کسی که در اندازه گزینه کاندیداتوری ریاست جمهوری در میان طیف های مختلف اصلاح طلبان نیز مطرح بوده گزاف است؟
از هنگام تصدی این مسوولیت به رغم ناآشنایی قبلی انتظار این بود که آقای نجفی امور درون سازمانی را به مثلث توانا و بسیار پر سابقه و مورد اعتماد ( مهدی حجت، محمد بهشتی و محیط طباطبایی) بسپارد و خود به رایزنی های داخلی و بین المللی بپردازد و پای انجمن های غیر دولتی را نیز به این عرصه باز کند و جایگاه این سازمان را بالا ببرد.
پتانسیل سیاسی نجفی چنان بالا به نظر می رسید که عضویت در شورای شهر را برای او کمتر از استحقاق می دانستند. اکنون اما تزلزل نشان داده و تنها اگر بیماری ایشان جدی باشد پذیرفتنی است و تازه این موضوع را هم مگر نمی توانستند اعلام کنند؟
عنوان « مشاور رییس جمهوری» را البته نمی توان جدی گرفت زیرا بیشتر ادای احترام است به مدیر مستعفی اما درباره ستاد هماهنگی اقتصادی این بیم وجو د دارد که خود زمینه ساز ناهماهنگی در آینده شود. چنانچه این اتفاق رخ دهد ظرفیت او در این حوزه هم آسیب می بیند و این به سود سرمایه مدیریتی دولت نیست.
از دولت راست گویان انتظار نمی رود «هر راست» را بگویند که گاه منافع ملی و مصالحی اقتضا می کند «هر راست» گفته نشود اما انتظار می رود «جز راست» نگویند.
آقای نجفی می تواند توجیه کند که تقاضای شفاهی با استعفای کتبی متفاوت است. اما ایا این توضیح را نیز نمی توانستند بگویند؟ محمد علی نجفی را همچنان به صداقت و هوش و ذکاوت می شناسیم و امیدواریم بیماری قلبی هم جدی نباشد اما همه اعضای دولت را به پرهیز از رفتارهای مشابه اسلاف خود فرامی خوانیم.