وقت نداریم! نمی‌رسیم! عبارت‌هایی مثل این‌ها که می‌خواهند بگویند که در تأمین مخارج و در بحث تربیتی نا توانیم و این‌ها باعث می‌شود که تکثیر نسل انجام نشود.

حسین نخلی در وبلاگ شخصی خود نوشت: چرا وقت نداریم؟ آیا بحث تغذیه و مسکن و درمان و اینطور مسائل باید این مقدار وقت از ما بگیرد؟ یا برای وقتِ ما طوری برنامه ریزی کرده‌اندتا همیشه پر باشد؟ بهانه‌ی نداشتن فراغت برای فرزندان، چیزی شبیه به عذری بدتر از گناه باشد.

family1

وظایف خود ساخته؛ وقت نداریم

وظایف خود ساخته‌ای که والدین در قبال فرزند خویش ایجاد کرده‌اند، از جمله مسائلی‌ست که بهانه‌ی کمبود وقت می‌شود. مثلا وظیفه‌ی بازی کردن با بچه‌ها. آیا واقعا نیاز است و درست است که تا آنجایی که فرزند از والدین طلب بازی می‌کند، این طلب را اجابت کرد؟ مثلا پدر یا مادر هفت هشت ساعت در روز را برای بازی با فرزندشان بگذارند؟

این در حالی است که بازی و تفریح فرزند باید در قالب یک تیم انجام شود. منظور از تیم، پدربزرگ‌ها، مادربزرگ‌ها، دائی‌ها، خاله‌ها، عمه‌ها، عموها و فرزندان آنان است. یعنی خانواده در مفهوم بزرگ خود باید بخشی از وقت را برای بازی با بچه‌ها بگذارند. لازمه‌ی این وقت گذاشتن نیز ارتباط با اقوام است. امکانی که با عنوان «صله ارحام» در اسلام مطرح می‌شود. این امکان عملا و گاه به صورت خودخواسته به بهانه‌ی پرهیز از دخالت در زندگی، این روزها در زندگی‌ها کم‌رنگ و گاه حذف شده است و والدین مجبور هستند این خلأ را خودشان پر کنند.

در این وضعیت، والدین چون حوصله و وقت کافی برای پر کردن این اوقات را ندارند، به ناچار به انواع و اقسام فیلم‌های کارتونی روی می‌آورند که به جای پرورش استعدادها و پر کردن نیازهای واقعی کودک، تاثیرات مخربی برجای می‌گذارد.

به عبارتی دقیق‌تر دیدن این کارتون‌ها، به جای رشد ذهن و قوه‌ی تفکر، تخیل فرزندان را تقویت می‌کند. تخیلی که نه فقط در ذهن او، حتی در شکل گرفتن ژنیتکی در نسل بعدی او اثر گذار است. پرورش تخیل، منجر به تولید اضطراب و ترسیم زندگی واقعی در قاعده‌های خیالی می‌شود که مثلا قوه‌ی پرخاش‌گری کودک را قوی می‌کند. تخیلی که مبتنی بر تصویرسازی‌های غیر هم‌گون با فرهنگ تربیتی است و مسیر را برای رشد قوه‌ی تفکر و ذهن به بی‌راهه می‌برد.

بر اساس رساله حقوق امام سجاد علیه السلام، باید قبل از بلوغ فرزند خویش سه مسئله را در وجود او بارور کنیم:

یک: شخصیت؛ مجموعه‌ای منسجم و واحد، متشکل از صفات و خصوصیات نسبتا ثابت و مداوم که بر روی هم، یک فرد را از فرد دیگر متمایز می‌کند

دو: تفکر؛ توانایی کشف کردن مجهولات

سه: آزادگی: رها شدن از دلبستگی‌ها و وابستگی‌ها

پول نداریم

فرزندانتان را از «بیم تنگدستی» نکشید؛ ما به آنان و شما روزی می‌دهیم، یقیناً کشتن آنان گناهی بزرگ است. (سوره اسراء آیه ۳۱)

آیه نمی‌گوید از «فقر» نکشیم؛ بلکه تاکید می‌کند که از «ترس فقر» نکشیم. و چون که خداوند بنده خود را می‌شناسد بلافاصله بعد از اخطار از ترس، بحث تأمین رزق را پیش می‌کشد و تأکید می‌کند که کشتن آن‌ها از خطاهای بزرگ است.

ممکن است که کسی بگوید که خب تکلیف کودکان آفریقایی که بر اثر سوء تغذیه شکم آن‌ها باد کرده است چیست؟ خداوند به آن‌ها رزق نداده است؟

جواب این است که در مسئله رزق دو بخش داریم: تقسیم و توزیع. که تقسیم آن «الهی» است و توزیع آن «مردمی».

آیا آنان هستند که رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ما در زندگی دنیا معیشت آنان را میا‌نشان تقسیم کرده‌ایم، و برخی را از جهت درجات [فکری و مادی] بر برخی برتری داده‌ایم تا برخی از آنان برخی دیگر را [در امر معیشت و سایر امور] به خدمت گیرند؛ و رحمت پروردگارت از آنچه آنان جمع می‌کنند، بهتر است. (سوره زخرف؛ آیه ۳۲)

از این آیه بر می‌آید که تقسیم رزق با خداست و توزیع صحیح آن به عهده بندگان خداست. من باب مثال در توزیع زکات و خمس دستوراتی داریم. یا در عهدنامه مالک اشتر مردم به ۷ طبقه تقسیم شده‌اند و بر اساس این ۷ طبقه اموال بیت المال بین آن‌ها تقسیم می‌شده است.

ای اهل ایمان! همواره [در همه امور] قیام‌کننده برای خدا و گواهان به عدل و داد باشید. و نباید دشمنی با گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نورزید؛ عدالت کنید که آن به پرهیزکاری نزدیک‌تر است. و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است. (سوره مائده آیه ۸)

در این آیه خداوند تاکید دارد که مبادا بخاطر اختلاف قومی یا گروهی که بین شما هست از عدالت دست بکشید. همین الان چه در داخل کشور و چه در کشورهای دیگر چگونه احزاب و گروه‌ها جهت حفظ منافع خود، اموال گروه‌های دیگر را استعمار می‌کنند و مازاد اموال خود را به نیازمندان نمی‌دهند؛ که مبادا از سر سیری شکم قیام کنند و منافع آن‌ها را به خطر بیاندازد.

عبارت «مبادا از عدالت دست بکشید» اشاره به جمع است و زندگی اجتماعی. والا در نماز و روزه و عبادات و وظایف فردی که نیازی به عدل نیست.

انسان اگر بخواهد راه و روش زندگی را، خودش تجربه کند، قطعا عمرش کفاف نمی‌دهد و ممکن است از چیزهایی ضربه ببیند که راه جبرانی برای آن‌ها نخواهد داشت. برای حل این «ترس» چه باید کرد؟

راه حلی که دو جنبه دارد: جنبه اول درونی و اعتقادی و جنبه دیگر بیرونی و اقتصادی می‌باشد. هر دو جنبه هم با یکدیگر همپوشانی دارد.

جنبه اول چیزی نیست جز اعتقاد و ایمان به پروردگاری که وعده رزق را داده است. هر چه این اعتقاد بیشتر باشد، غلبه بر ترس راحت‌تر می‌شود. در آیه ۲۴۹ سوره بقره اشاره می‌شود به إذن خد که اذن خدا یک مسئله منطقی نیست که بتوان با حساب و کتاب مادی آن را حل کرد. خداوند هنگامی إذن می‌هد که انسان صبوری می‌کند. کلید واژه «صبر» غلبه‌ای است بر تمام معادلات بشری.

اما اگر صبوری کم باشد و توقع زیاد، با وجود تمام محاسبات اقتصادی، انسان محکوم به شکست است. کما اینکه امام صادق علیه السلام میفرماید: «نسبت صبر به ایمان، همانند نسبت سر به بدن است؛ همان گونه که اگر سر از بدن جدا شود، بدن می میرد، وقتی شکیبایی از ایمان جدا گردد، ایمان از میان می رود»

و اما جنبه دوم که جنبه‌‌ای است بیرونی و اقتصادی و مهمترین سوالی که از ذهن می‌گذرد این است که زندگی‌های امروزی بر چه اساسی شکل می‌گیرد؟ توقع یا تعفف؟

خانه از پای بست ویران است

خواجه در فکر نقش ایوان است

درحقیقت سبک زندگی، آن‌چنان شده که برای آسان زندگی کردن باید شالوده‌ها را تغییر داد. تأمین مخارج تغذیه، ازدواج، مسکن و ما بقی امور، بسیار سخت شده است، به این خاطر که روش زندگی کردن متفاوت شده است.

از یک سو زندگی‌ها بر اساس توقعات زیاده‌خواهانه تشکیل شده است و از سوی دیگر از ارحام به دور افتاده‌اند. اسلام راه حل‌های بسیاری را برای خوب زندگی کردن دارد که متاسفانه همه آن‌ها کنار گذاشته شده‌اند و به سبکی جدید و پر زحمت روی آورده شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *