در پی اعلام خبر رضایت شاکی پرونده تیراندازی در اتوبان بابایی که پای یک مداح معروف را به میان کشید روزنامه اعتماد گفتوگویی با شاکی پرونده پس از اعلام رضایت او، انجام داده است و “آقای م. و” در تشریح این واقعه اظهار داشت: در تاریخ 5 دی ماه ساعت 5 / 12 شب در اتوبان شهید بابایی به همراه همسرم در خودروی 206 مان به همراه دو خودروی دیگر در مسیر، در حال تردد بودیم. من با خودروام یک لحظه سبقت گرفتم و بعد دوباره کنار آمدم. نمیدانم در ذهن آقای کریمی چه گذشت و چرا احساس خطر کردند که به ما شلیک کردند. البته من ابتدا متوجه شلیک نشدم؛ ما مسافتی را همچنان ادامه میدادیم که ایشان چراغ زدند و ما هم به کنار اتوبان آمدیم و توقف کردیم. تازه آنجا متوجه شدیم به خودرویمان شلیک شده است.
-یعنی در حین حرکت به شما شلیک شده بود؟ و چند بار شلیک شد؟ بله، گلوله به نحوی به در عقب خورده بود که از در عبور و به ستون ماشین برخورد کرده بود. به ماشین من یک گلوله اصابت کرده بود. آن دو خودروی دیگر هم رفته بودند و من با چراغ زدن آقای کریمی کنار زدم. از خودرو که پایین آمدم، با دیدن چهرهشان حدس زدم که محمود کریمی هستند.
-خودروی ایشان چه بود و با چه سرنشینهایی؟ ایشان سوار یک ماشین شاسیبلند بودند که سمت جلو پسرشان و صندلی عقب هم دو خانم نشسته بودند. من از ایشان پرسیدم شما محمود کریمی هستید و ایشان هم تایید کردند اما باز هم باور نکردم و فکر کردم فردی شبیه ایشان است و دارد از هویت ایشان سوءاستفاده میکند.
-خب بعد از پیاده شدن چه بین شما گذشت؟ دلیل شلیک را چه مطرح کردند؟ اصلا در این حد صحبت نشد. ایشان اعتراض کردند چرا سرعت داشتید و چرا اینطور رانندگی کردید؛ بحثهای اینچنینی شد و اصلا مجالی نشد که ما حرف بزنیم. آنقدر ترس و واهمه از اتفاق داشتیم که اصلا در این باره هیچ حرفی نزدیم. شما هم جای ما باشید و ببینید در آن موقع شب در اتوبان به خودرویتان شلیک کردند، اصلا حرفی نمیزنید. خب هراس داشتیم. البته همین که ایشان دید من و همسرم افراد عادی هستیم و به یک خودروی شهروند عادی شلیک کرده، سوار خودرویشان شدند و رفتند. من و همسرم در آن موقع شب تنها کاری که توانستیم بکنیم این بود که به پلیس زنگ زدیم و آنها مامور فرستادند. ما هم به کلانتری رفتیم و شکایت را تنظیم کردیم.
-چطور ثابت کردید که ضارب محمود کریمی است؟ اصلا ما چیزی نگفتیم. ما فقط شرح ماوقع را دادیم. انگار آنها خودشان پی بردند که هویت واقعی ضارب همان آقای کریمی است؛ چون موضوع شلیک هم بود، خودشان پیگیری سریع کردند و انگار با ایشان تماس گرفتند.
-بعد فردای حادثه خبرش منتشر شد و شما شکایت کردید؟ ما همان شب شکایت کردیم. چند روز بعد هم موضوع خبری شد. فردای حادثه به همراه پرونده به دادسرای پل رومی رفتیم و پرونده در دستگاه قضایی تشکیل شد.
-110 درباره سرعت خودروی شما چه اظهارنظری کرد. آیا شما مقصر بودید؟ اصلا این حرفها مطرح نبود. موضوع شلیک به خودرو بود و پرونده سر همین موضوع تشکیل شد؛ چون پرونده هم امنیتی شده بود. همین که دیدند ضارب، آقای کریمی است، خودشان پرونده را سریعا به دادسرا فرستادند.
-شما در دادسرا ایشان را دیدید؟ فقط یک بار در مراحل بازپرسی، متن اظهارات مکتوب ایشان را دیدم که نشان میداد ایشان هم به دادسرا تشریف آوردهاند؛ چون میگفتند مساله امنیتی است، درباره جزئیات زیاد به من چیزی نمیگفتند. بعد رسانهای شدن اتفاق هم ایشان را در دادسرا ندیدم. من مستقیم با ایشان اصلا حرف نزدم؛ هر حرفی هم داشتم مستقیم فقط به بازپرس میگفتم.
-بعد از گرفتن اظهارات ایشان، بازپرس دلیل شلیک را به نقل از ایشان چه عنوان کردند؟ آیا به شما گفته شد ایشان عنوان کرده برای حفظ جان خانوادهاش و با این تصور که شما قصد مزاحمت دارید، شلیک کرده است؟ هیچ توضیحی به ما ارائه نشد. فقط صحبتهای ما شنیده میشد. من در سایتها به نقل از نزدیکان ایشان دیدم که تهمتهایی زده شده که خب با توجه به اینکه من به همراه خانمم تنها سرنشینان خودرو بودیم، کاملا بیدلیل بود.
-آقای “م. ط” مدعی شدند که شما اراذل و اوباش هستید! پدر من بازنشسته نظامی هستند. درست است که من یک شهروند عادی هستم با تحصیلات لیسانس اما یک خانواده مذهبی و محترم داریم که از قضا از مریدان امام حسین(ع) هستیم و از قضا در شب حادثه هم نوار مداحی در ماشین من روشن بود. خود من و خانوادهام پای همین مداحیها مینشینیم و از مخاطبان همین مداحها هستیم. این طور نیست که یک فرد اوباش باشیم.
-اینکه اعتقادات مذهبی شما چه باشد، مسلما ربطی به نفس اتفاق ندارد؟ همین طور است اما میخواهم حامیان آقای کریمی هم این را بدانند که من هم از حامیان آقای کریمی بودهام و هستم و حتی اولش باورم نشد که ضارب خودرویم آقای کریمی هستند. فرد معتقدی هستم و تنها به خاطر ارادت به امام حسین(ع) و حرمت امام حسین(ع) و خواست مادرم، از شکایت در این پرونده رضایت دادم؛ چون ایشان هم به حرمت امام حسین(ع) به اینجا رسیدهاند.