41 thoughts on “عکس / مهمانان یک سفره ابوالفضل در آمل”
حاج فريدون عليپور سردار بي ادعاي جبهه وجنگ.روز قشنگي بود همه از ايثارگران وزحمت كشان شهرستان آمل. اجرتون با آقا ابوالفضل(ع)سردارعليپور.انشاالله قبول باشه.
از هر قطره خون شهید ما که به زمین می ریزد، انسانهای
مصمم تر و مبارزی بوجود می آیند.حضرت امام خمینی (ره)
برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادت توام با شهامت
بوده است.حضرت امام خمینی (ره)
ما اگر کشته هم بشویم در راه حق کشته شدیم و پیروزی
است و اگر بکشیم هم در راه حق است و پیروزی است.
حضرت امام خمینی (ره)
آنهایی که به خدا اعتقاد ندارند و به روز جزا آنها باید بترسند از
موت، آنها از شهادت باید بترسند. ما و شاگردان مکتب توحید از
شهادت نمی هراسیم، نمی ترسیم.حضرت امام خمینی (ره)
ما اگر شهید بشویم قید و بند دنیا را از روح برداشتیم و به
ملکوت اعلی و به جوار حق تعالی رسیدیم.حضرت امام خمینی
(ره)
دوستانمان که شهید شدند در جوار رحمت حق هستند، چرا
برای اینها دلتنگ باشیم؟ دلتنگ باشیم که از دیار قید و بندی
خارج شدند و به یک فضای وسیع و در تحت رحمت حق تعالی
واقع شدند؟حضرت امام خمینی (ره)
ما از خدا هستیم همه، همه عالم از خداست، جلوه خداست و
همه عالم به سوی او برخواهد گشت، پس چه بهتر که برگشتن
اختیاری باشد و انتخابی و انسان انتخاب کند، شهادت را در راه
خدا و انسان اختیار کند موت را برای خدا و شهادت را برای
اسلام.حضرت امام خمینی (ره)
شهادت یک هدیه ای است از جانب خدای تبارک و تعالی برای
آن کسانی که لایق هستند و دنبال هر شهادتی باید تصمیمها
قویتر بشود.حضرت امام خمینی (ره)
از شهادت باکی نیست، اولیای ما هم شهید شدند یا مسموم
شدند یا مقتول، اولیای ما هم بعضی از آنها در حبس و بعضی از
آنها در تبعید به سر بردند، برای اسلام هر چه بدهیم کم دادیم و
جانهای ما لایق نیست.حضرت امام خمینی (ره)
شهادت ارثی است که از اولیای ما به ما می رسد، آنها باید از
مردن بترسند که بعد از مرگ، موت را فنا می دانند، ما که بعد از
موت را حیات بالاتر از این حیات می دانیم چه باکی داریم.
حضرت امام خمینی (ره)..
چرا فقط افراد معروف تو سفره بودن مگه معمولی ها چشونه که سر سفره اقا ابوالفضل نباید باشن…؟؟؟؟برام جای سواله..
که چی؟ مگر اینکه پناه به ابوالفضل بیارن با این کارهایی که بعضی ها کردن…
جناب مهرگان اسکی نژاد
متاسفانه حتی مراسم سفره ی ما هم جناحی شده.. اصلن اصل فلسفه ی سفره و نذری اینه که آن عذاها و چیزهایی که نذری هست را به مستمندان بدهند. نه اینکه یه عده را دعوت کنند و مراسم سفره خلاصه شود در مقداری اغذیه و خوراکی..و بعد داخل یه پلاستیک بذارند و بدهند آقایان و خانمها میل نمایند… یکی باید این انحرافات رو برای مردم بازگو کند..(از بعد محتوایی این اقایان مداحان ما بعضا چه حرفهایی میزنند بماند. البته بعد از روشنگری های حضرت آیت الله خامنه ای و سفارشاتی که به جامعه ی مداحان در خصوص حفظ شان و منزلت ائمه و اولیا فرمودند تا اندازه ی زیادی این انحرافات کم شده. اما هنوز ریشه کن نشده..) کاش به رهنمودهای رهبری معظم در این خصوص توجه بیشتری نشان داده شود.
جناب غفار از تو ایرادی نمیگیرم از مسئولین هراز ایرادی سخت و منتقدانه میگیرم که حرفهای دشمن شاد جنابعالی رو که بویی ازمحبت سیدالشهداع نبردی رو چرا در این سایت وزین میزارن..توبه کن ازحرفهایت بلکه خداواهلبیت ازتو بگذرند..امیدوارم که این به بعد متوجه حرف ها وپیشنهاد های خودت باشی…
حاج فريدون عليپور سردار بي ادعاي جبهه وجنگ.روز قشنگي بود همه از ايثارگران وزحمت كشان شهرستان آمل.
اجرتون با آقا ابوالفضل(ع)سردارعليپور.انشاالله قبول باشه.
حاجي عليپور مرد خدا.افتخاري داشتيم بعدازمدت ها خدمتشون برسيم.حاجتش روا.التماس دعا
تقديم به آقا ابوالفضل س
وقتی گدایی را پناهی نیست دیگر
جز کوچه ی چشم تو راهی نیست دیگر
جز تو به حاجت ها الهی نیست دیگر
این جذبه ها خواهی نخواهی نیست دیگر
تو شمعی و گرمای تو پروانه پرور
مشکت به دوشت بود و اشکم را گرفتی
ماهی و از خورشید هم غم را گرفتی
بی شک یداللهی که پرچم را گرفتی
دادی دو دستت را دو عالم را گرفتی
تا که بریزی زیر پای شاه بی سر
آمد سکینه از عمویش خواهشی داشت
اشکش شبیه دست گرمش لرزشی داشت
ای مرد طوفانی نگاهت بارشی داشت
کم کم که موج سینه ات آرامشی داشت
در فکر دریا رفتی و لب های اصغر
گفتی به آقایت که خون است آخر کار
لیلای من فصل جنون است آخر کار
انا الیه راجعون است آخر کار
حالا که می دانم که چون است آخر کار
اول به دستم تیغ می دادی برادر
از تشنگی گرچه نگاهت تیره می شد
اما همین که سمت لشگر خیره می شد
با تار و مار تیر مژگان چیره می شد
این منزلت باید برایت سیره می شد
تا که کسی چشمش نیفتد سوی خواهر
شق القمر شد که سرت بر شانه افتاد
انگار از تاج اناری دانه افتاد
از روی اسبت پیکرت مردانه افتاد
تیر سه پر در چشم پر پیمانه افتاد
با صورتت افتاده ای بر پای مادر
ای کاش چشم درهمت درهم نمی شد
پشت حسین و خواهر تو خم نمی شد
دیگر به معجرها گره محکم نمی شد
گیسوی سرخت روی نی پرچم نمی شد
می ماند اگر دست علم گیرت به پیکر…
هديه به آقاي سقا
از دست چشم های تو
وقتی عطش مشام حرم را دچار کرد
آثار زخم را به جگر آشکار کرد
شیری گرفت در کف خود جان مشک را
اسبی دوید و صاحب خود را سوار کرد
آنقدر نافذ است نگاهش که با نگاه
هر کس که در مقابلش آمد شکار کرد
فریاد می کشید یکی در میان جمع
از دست چشم های تو باید فرار کرد
با نعره ی تو لرزه به جان ستم نشست
باید به این دلاوریت افتخار کرد
ناباورانه از سر بازو بریده شد
دستی که نهر علقمه را بی قرار کرد
پشتم شکست و ماه دچار خسوف شد
طوفان گرفت و روز مرا شام تار کرد
ای ماه من امید به خیمه رسیدنت
یک دشت را به راه تو چشم انتظار کرد
وقتی گرفت داغ تو جان رقیه را
دیگر نپرس با دل زینب چه کار کرد
در دست ها به جای النگو طناب شد
از گوش ها نصیب عدو گوشوار کرد
وقتی کنار علقمه سقا دلش شکست
دیگر بهانه داشت که دریا دلش شکست
در خیمه دیده بود عطش موج می زند
حس کرد تا کمی خنکا را دلش شکست
دریا برای بوسه زلب هاش تشنه بود
یک لحظه، یک امید،نه، دریا دلش شکست
مشکش پر آب کرد و روان شد به خیمه ها
اما چه شد چه دیدخدایا دلش شکست
از بس که کرده بود تمنا ز مشک،تا_
_ تیری رسید،مشک هم آنجا دلش شکست
ناگه عمود آمد و بر فرق او نشست
سقا سرش شکسته و زهرا دلش شکست
چشم حسین بر ره و این صحنه را که دید
آیا قدش شکست خدا یا دلش شکست
یک لحظه خوب زینب خود را نگاه کرد
یا یاد روزهای مبادا دلش شکست
سردار نام نژاد / سردار ميرشكار / پدر شهيد سردارتيموريان /
خلاصه جمع برو بچه هاي باصفاي جبهه وجنگ جمع بود.
نواي گرم حاج آقا قلي زاده و كربلايي مرتضي نيز زيبايي اين محفل
رو بيشتر كرد.
اللهم الرزقنا شفاعه الحسين(ع)
خلق ميگويند دربهداري قرب حسين
درد هارا بيشتر عباس درمان ميكند.قبول باشد.
شعر از مرحوم رياضي(رحمه الله عليه)
ای حرمت قبله ی حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
تاج شهیدان همه عالمی
دست علی، ماه بنی هاشمی
هم قدم قافله سالار عشق
ساقی عشاق و علمدار عشق
سرور و سالار سپاه حسین
داده سر و دست به راه حسین
عم امام و اخ و ابن امام
حضرت عباس علیه السلام
ای علم کفر نگون ساخته
پرچم اسلام بر افراخته
مکتب تو مکتب عشق و وفاست
درس الفبای تو صدق و صفاست
شمع شده، آب شده، سوخته
روح ادب را، ادب آموخته
آب فرات از ادب توست مات
موج زند اشک به چشم فرات
یاد حسین و لب عطشان او
و آن لب خشکیده ی طفلان او
ساقی کوثر پدرت مرتضی است
کار تو سقایی کرب و بلاست
هر که به دردی و غمی شد دچار
گوید اگر یک صد و سی و سه بار
ای علم افراشته در عالمین
اکشف یا کاشف کرب الحسین
از کرم و لطف جوابش دهی
تشنه اگر آمده آبش دهی
چون نهم ماه محرم رسید
کار بدانجا که تو دانی کشید
از عقب خیمه ی صدر جهان
شاه فلک جاه ملک آشیان
شمر به آواز تو را زد صدا
گفت کجایید، بنو اختنا
تا برهانند ز هنگامه ات
داد نشان خط امان نامه ات
رنگ پرید از رخ زیبای تو
لرزه بیفتاد بر اعضای تو
من به امان باشم و جان جهان
از دم شمشیر و سنان بی امان
دست تو نگرفت امان نامه را
تا که شد از پیکر پاکت جدا
مزد تو زین سوختن و ساختن
دست سپر کردن و سر باختن
دست تو شد دست شه لا فتی
خط تو شد خط امام خدا
چار امامی که تو را دیده اند
دست علم گیر تو بوسیده اند
طفل بدی، مادر والا گهر
برد تو را ساحت قدس پدر
چشم خداوند چو دست تو دید
بوسه زد و اشک ز چشمش چکید
با لب آغشته به زهر جفا
بوسه به دست تو بزد مجتبی
دید چون در کرب و بلا شاه دین
دست تو افتاد به روی زمین
خم شد و بگذاشت سر دیده اش
بوسه بزد با لب خشکیده اش
حضرت سجاد هم آن دست پاک
بوسه زد و کرد نهان زیر خاک
مطلع شعبان همایون اثر
بر ادب توست دلیلی دگر
سوم این ماه چو نور امید
شعشعه ی صبح حسینی دمید
چارم این مه که پر از عطر و بوست
نوبت میلاد علمدار اوست
شد به هم آیخته از مشرقین
نور ابوالفضل و شعاع حسین
ای به فدای سر و جان و تنت
وین ادب آمدن و رفتنت
وقت ولادت قدمی پشت سر
وقت شهادت قدمی پیش تر
مدح تو این بس که شه ملک جان
شاه شهیدان و امام زمان
گفت به تو گوهر والا نژاد
جان برادر به فدای تو باد
السلام عليك يا قمر العشيره.تقديم به شما
وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده ای
آب از هیبت عباسی تو می لرزد
بی عصا آمده ای حضرت موسی شده ای
به سجود آمده ای یا که عمودت زده اند
یا خجالت زده ای وه که چه زیبا شده ای
یا اخا گفتی و نا گه کمرم درد گرفت
کمر خم شده را غرق تماشا شده ای
منم و داغ تو و این کمر بشکسته
تویی و ضربهای و فرق ز هم وا شده ای
سعی بسیار مکن تا که ز جا برخیزی
کمی هم فکر خودت باش ببین تا شده ای
مانده ام با تن پاشیده ات آخر چه کنم؟
ای علمدار حرم مثل معما شده ای
مادرت آمده یا مادر من آمده است
با چنین حال به پای چه کسی پا شده ای
تو و آن قد رشیدی که پر از طوبی بود
در شگفتم که در این قبر چرا جا شده ای
مراسم باشكوهي بود.التماس دعا
چند جمله از نائبان قبلي و فعلي امام زمان(عج)…
عزیزان من مصمم باشید و از شهادت نترسید، شهادت عزت
ابدی است، حیات ابدی است.حضرت امام خمینی (ره)
از هر قطره خون شهید ما که به زمین می ریزد، انسانهای
مصمم تر و مبارزی بوجود می آیند.حضرت امام خمینی (ره)
برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادت توام با شهامت
بوده است.حضرت امام خمینی (ره)
ما اگر کشته هم بشویم در راه حق کشته شدیم و پیروزی
است و اگر بکشیم هم در راه حق است و پیروزی است.
حضرت امام خمینی (ره)
آنهایی که به خدا اعتقاد ندارند و به روز جزا آنها باید بترسند از
موت، آنها از شهادت باید بترسند. ما و شاگردان مکتب توحید از
شهادت نمی هراسیم، نمی ترسیم.حضرت امام خمینی (ره)
ما اگر شهید بشویم قید و بند دنیا را از روح برداشتیم و به
ملکوت اعلی و به جوار حق تعالی رسیدیم.حضرت امام خمینی
(ره)
دوستانمان که شهید شدند در جوار رحمت حق هستند، چرا
برای اینها دلتنگ باشیم؟ دلتنگ باشیم که از دیار قید و بندی
خارج شدند و به یک فضای وسیع و در تحت رحمت حق تعالی
واقع شدند؟حضرت امام خمینی (ره)
ما از خدا هستیم همه، همه عالم از خداست، جلوه خداست و
همه عالم به سوی او برخواهد گشت، پس چه بهتر که برگشتن
اختیاری باشد و انتخابی و انسان انتخاب کند، شهادت را در راه
خدا و انسان اختیار کند موت را برای خدا و شهادت را برای
اسلام.حضرت امام خمینی (ره)
شهادت یک هدیه ای است از جانب خدای تبارک و تعالی برای
آن کسانی که لایق هستند و دنبال هر شهادتی باید تصمیمها
قویتر بشود.حضرت امام خمینی (ره)
از شهادت باکی نیست، اولیای ما هم شهید شدند یا مسموم
شدند یا مقتول، اولیای ما هم بعضی از آنها در حبس و بعضی از
آنها در تبعید به سر بردند، برای اسلام هر چه بدهیم کم دادیم و
جانهای ما لایق نیست.حضرت امام خمینی (ره)
شهادت ارثی است که از اولیای ما به ما می رسد، آنها باید از
مردن بترسند که بعد از مرگ، موت را فنا می دانند، ما که بعد از
موت را حیات بالاتر از این حیات می دانیم چه باکی داریم.
حضرت امام خمینی (ره)..
چرا فقط افراد معروف تو سفره بودن مگه معمولی ها چشونه که سر سفره اقا ابوالفضل نباید باشن…؟؟؟؟برام جای سواله..
که چی؟
مگر اینکه پناه به ابوالفضل بیارن با این کارهایی که بعضی ها کردن…
جناب مهرگان اسکی نژاد
متاسفانه حتی مراسم سفره ی ما هم جناحی شده..
اصلن اصل فلسفه ی سفره و نذری اینه که آن عذاها و چیزهایی که نذری هست را به مستمندان بدهند. نه اینکه یه عده را دعوت کنند و مراسم سفره خلاصه شود در مقداری اغذیه و خوراکی..و بعد داخل یه پلاستیک بذارند و بدهند آقایان و خانمها میل نمایند…
یکی باید این انحرافات رو برای مردم بازگو کند..(از بعد محتوایی این اقایان مداحان ما بعضا چه حرفهایی میزنند بماند. البته بعد از روشنگری های حضرت آیت الله خامنه ای و سفارشاتی که به جامعه ی مداحان در خصوص حفظ شان و منزلت ائمه و اولیا فرمودند تا اندازه ی زیادی این انحرافات کم شده. اما هنوز ریشه کن نشده..) کاش به رهنمودهای رهبری معظم در این خصوص توجه بیشتری نشان داده شود.
جناب غفار از تو ایرادی نمیگیرم از مسئولین هراز ایرادی سخت و منتقدانه میگیرم که حرفهای دشمن شاد جنابعالی رو که بویی ازمحبت سیدالشهداع نبردی رو چرا در این سایت وزین میزارن..توبه کن ازحرفهایت بلکه خداواهلبیت ازتو بگذرند..امیدوارم که این به بعد متوجه حرف ها وپیشنهاد های خودت باشی…