آنچه می خوانید؛ روایتی است منشر نشده و عاشورایی، از زبان سردار کمیل از فرماندهان و یادگاران گرانقدر دفاع مقدس، که در عملیات غرورآفرین کربلای 5 بوقوع پیوست.
با شروع عملیات کربلای 5، ارتش بعث بشدت احساس خطر کرده بود و موجودیت خود را در خطر می دید چرا که عملیات روبروی بصره بود و موجودیت عراق به مخاطره افتاده بود لذا با تمام توان و امکانات خود وارد عرصه شد و هر آنچه داشت به منطقه آورد و در مقابل، سپاه و بسیج هم با تمام امکانات نظامی محدود خود وارد نبرد شدند. 130 یگان ارتش بعث در برابر کمتر از 30 یگان رزمندگان اسلام قرار گرفت. ارتش عراق حجم وسیعی از هواپیماهای پیشرفته، میگ، هلی کوپتر، موشکهای زمین به زمین و تانکهای فراوان تمام منطقه را به زیر آتش گرفته بود.
گارد رياست جمهوري عراق هم به منطقه اعزام ميشود و بي درنگ پاتكهاي سنگين خود را آغاز ميكند.
منطقه شلمچه پر از دود و آتش شده بود. هیچ شیئی سالم بر روی زمین باقی نمی ماند. گازهای شیمیایی که در هوا پیچیده بود تنفس را بشدت دچار مشکل کرده بود. چشمها بشدت می سوخت. درگیری ها وجب به وجب بود. اجساد کشته ها بحدی زیاد بود که نیروهای ما از روی اجساد عراقی عبور می کردند و به جلو می رفتند.
لشکر ویژه 25 کربلا با جسارت و شجاعتی وصف ناپذیر، در شب اول عملیات از معبر بسیار سخت آب عبور کرد و خطوط دفاعی شرق کانال ماهی را بتصرف درآورد و صبح فردا نیز غرب کانال ماهی را فتح کرد. با وجود حجم انبوه آتش دشمن، رزمندگان لشکر25 مقاومت جانانه ای برای نگه داشتن غرب کانال ماهی کردند. چراکه غرب کانال ماهی موقیت بسیار استراتژیکی محسوب میشد و اگر حفظ نمیشد کل عملیات به مخاطره می افتاد. پشتیبانی از نیروها هم فقط توسط یک پل روی کانال ماهی انجام می گرفت که بشدت زیر آتش بعثی ها بود.
سردار ولی الله نانواکناری
از صحنه های عجیب و بیادماندنی این عملیات، عبور سردار نانواکناری از کنار جنازه برادر شهیدش؛ خیرالله نانواکناری بود. سردار نانواکناری از فرماندهای شجاع یکی از گردان های لشکر ویژه 25 کربلا وقتی که برای کمک و پشتیبانی از نیروها به طرف ما می آمد، لحظاتی قبل از رسیدن به کانال ماهی، برادر معلمش که در کنار ما می جنگید، بشهادت رسید.
برای اینکه در آن لحظات حساس، سردار نانواکناری پیکر برادرش را که غرق خون بود نبیند به نیروها دستور دادیم روی شهید را با پارچه ای بپوشانند. اما قبل از اقدام نیروها، سردار نانواکناری با نیروهایش که بسیاری از آنها در راه بشهادت رسیده بودند، به کانال رسیدند و وی در همان حالت حرکت، نگاهش به پیکر خونین برادرش افتاد که در کانال افتاده، اما این سردار دلاور بدون اینکه کوچکترین مکثی کند به راه خود ادامه داد و به جلو رفت. صحنه ای که نشان دهنده ایثار و از خودگذشتگی فرماندهان و رزمندگان خط شکن لشکر ویژه 25 کربلا است که برگرفته از نهضت عاشورایی امام حسین (ع) بود. این روحیه ایثار، ازخودگذشتگی و شهادت طلبی مثالزدنی رزمندگان 25 کربلا بود که باعث شد از سوی فرماندهان کل، به لشکر ویژه نام بگیرد. / رزمندگان شمال
معلم شهید خیرالله نانواکناری در میان دانش آموزانش
اجرای تئاتر در گرامیداشت دهه فجر
سلام…سردار انشاا… خداوند شما را برای مردم و نظام حفظ کند….
اخرین عکس دل و روح هر انسانی رو به درد میاره. این حکایت بیشتر فرزندان شهدایی است که پیکرهای مطهر پدران شهیدشان را به اغوش میکشیدند و با پدران اسمانی وداع میکردند.حالا اقایون و خانومایی که هی حرف از سهمیه و استخدام و … خانواده شهدا میزنند می توانند حتی حتی حتی تصور بکنند که خود را جای این کودک و دیگر فرزندان شهدایی که چنین صحنه ای برایشان اتفاق افتاده قرار دهند..؟؟؟
علی علی
انشاالله تمامی یادگاران جبهه درسلامتی کامل بسر ببرندتاپرچم انقلاب وولایت بدست صاحبش برسونن
سلام خدا قوت
سردارموفق و پیروز باشید
عاقبت بخیر باشید انشاءاله
آرزوی توفیق در عرصه های علمی سیاسی و فرهنگی را برای تون از خداوند متعال خواستاریم.22 اسفند روز بنیادشهید
سلام سردار امیدوارم درهمایش انتخاباتی مثل سالهای دفاع مقدس سربلند باشیدانشالله برایت دعامیکنم:
سلام سردار
ارزوی توفیق و سربلندی در مسئولیت جدیدتان را ارزو مندیم تبریک عرض میکنم
با عرض سلام خدمت سردار بزرگوار ولي الله نانواكناري
بنده اين توفيق را داشتم كه در سالهاي 73و74 زماني كه جنابعالي مسئوليت معاونت هماهنگ كننده لشكر را داشتيد خدمت سربازيم را بعنوان ليسانس وظيفه در دفتر شما در خدمت شما باشم از جنابعالي وسردار اسكندر مومني درسهاي زيادي اموختم شما وسردار مومني بعنوان خدمت گذاران بي ادعاي اين مملكت سزاوار اين هستيد كه همواره از شما به نيكي ياد شود واز خداوند بزرگ توفيق وسلامتي وموفقيت در عرصه سياسي كشور را براي جنابعالي وهمه خدمتگذاران نظام خواهان وخواستارم .
نكا-عليرضا هراساني
سلام به شماعزیزان و سردار عزیز نانواکناری
تیرماه سال 67 در محور شلمچه بودیم از گردان عاشورا لشگر 25کربلا که عراق تک گسترده ای را آغاز کرد . روز دوم تک از عقبه 8 کیلومتری معروف به مجتمع به خط رفتیم برای حمایت گردان علی بن ابی طالب (ع ) . در این وضعیت ،زرهی (تانک های )عراق به عقبه خط و جاده اهواز خرمشهر رسید و در حال محاصره نیروهای ما بود از جمله گردان ما .در این زمان در حالی که آقای نانواکناری (که فرمانده محور بود ) در کنار نیروها بودند یک موتور تریل 250 اومد و رفت به سمت آقای نانواکناری و گفت حاجی باید سریع بریم ،گفتند برای چی جواب داد: تا محاصره کامل نشده باید بریم .اما سردار گفتند من کنار نیروها می مانم . و ماند و امیدواری و راهنمایی می داد . درود بر مدافعان منافع ملی
خون شهدا پایمال نشود ،انشاالله