اجلاس ژنو3 پس از کش و قوس های فراوان به پایان رسید تا پس از سالها نقاط روشنی در پرونده هسته ای ایران نمودار گردد و امیدهایی به بهای پایمردی مردم ایران و صبر و استقامت در این مسیر پر فراز و نشیب با درایت و وقت شناسی نظام جمهوری اسلامی ایران، جامه ی عمل بپوشاند.در این بین ذکر چند نکته در خصوص بازیگران موثر در این پرونده ضروری به نظرمیرسد.
1-کشور روسیه که از دیرباز از قدرت دیپلماسی قوی برخوردار بوده و همواره در بیش از 20 سال گذشته، بیشترین بهره را از فاصله ی انقلاب اسلامی ایران و دنیای غرب؛ خصوصا امریکا برده است؛ در اجلاس قبلی ژنو به نوعی دچار سردرگمی و غافگیری شد. به نحوی که جناب لاوروف از آخرین وزرای وارده به اجلاس ژنو 2 بود. اما در این دوره با پیش دستی و وقت شناسی، یک روز قبل از جان کری در ژنو حاضر شد تا با ملاقات خصوصی اش با وزیر امورخارجه ی کشورمان ؛ آن هم با ظاهری غیر دیپلماتیک (بدون کراوات و یقه ی باز)مراتب همراهی، قرابت و همگرایی روسیه با دولت دکتر روحانی را به همتای امریکایی خود تفهیم کند؛ که البته با توجه به رایزنی های بعمل آمده در خصوص حضور ایران در اجلاس ژنو2(با معارضین سوری)این امر از اهمیت مضاعفی برخوردار است.
2-یکی از کشورهایی که شدیدا در این دور از مذاکرات ، بدنبال نتیجه بخشی آن بود ، دولت ایالات متحده امریکاست که بیش از هر زمان دیگری نیاز به چنین بردی در عرصه سیاست داخلی و بین المللی خود داشت. مشکلاتی نظیر: رکود اقتصادی، وضعیت نامطلوب نظامیان امریکایی در افغانستان، خشم لابی صهیونیستی از مذاکره ایران و امریکا، قدرت یافتن القاعده و سلفی ها در سوریه، نفوذ ایران در حاکمیت عراق، پیروزی های امید بخش ارتش سوریه و تقویت مواضع سیاسی دولت سوریه، از جمله مواردی است که دولت امریکا را بیش از هر زمان دیگری، به اشتراک منافع با جمهوری اسلامی ایران رسانده و دولت باراک اوباما بشدت بدنبال یک پیروزی در عرصه ی بین المللی با تکیه بر حل مسالمت آمیز پرونده هسته ای ایران بوده تا با دفع خطر کشوری که سالها او را محور شرارت معرفی کرده و فعالیت صلح آمیز هسته ای او را خطری برای صلح و امنیت بین المللی می دانستند ، بعنوان ناجی ان در اذهان مردم امریکا و جهان مطرح گردند.
در حال حاضر، مواضع امریکا در سوریه بیش از هر زمان دیگری در حال نزدیک شدن به ایران و روسیه بوده و امکان توافق در خصوص آینده سیاسی سوریه نیز محتمل خواهد بود.
3-رژیم صهیونیستی که امنیت خود را در حذف محور مقاومت می بیند، تمام تلاش خود را برای تضعیف این جریان که با محوریت ایران،سوریه و لبنان در منطقه است، بکار بسته و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و در این مدت دیپلماسی بسیار فعالی را به جریان انداخته است. فعالیتی که چندان کارامد نبوده و با توافق حاصله در ژنو3 موجبات سرخوردگی این رژیم نژادپرست را فراهم نموده است.
4-قطعا بزرگترین بازنده، پس از رژیم صهیونیستی، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس؛ خصوصا عربستان سعودی است.کشوری که در طول15 سال گذشته، میلیاردها دلار برای کاهش نفوذ و قدرت ایران در منطقه و انزوای آن هزینه کرده و همواره بدنبال افزایش و گسترش حوزه نفوذ خود در سطح منطقه ای و بین المللی بوده است و با نزدیک شدن ایران و امریکا، دلارهای خود را بر باد رفته می بیند.
با وجود اینکه بسیاری از کشورهای حامی معارضین سوری و تروریستهای سلفی – بخصوص ترکیه و قطر – ، صراحتا و یا تلویحا دست از حمایت این سفاکان ددمنش برداشته اند، حجم کمکهای ارسالی و حمایتهای معنوی از طرف شاهزادگان سعودی به تروریستها ، افزایش چشمگیری یافته و سعودیها کماکان تمایل به نقش آفرینی در سوریه ، در جهت تغییر نظام سیاسی حاکم دارند.
امید است دولت مردان و سربازان عرصه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، ضمن هشیاری در خصوص جلوگیری از مصادره ی این توفیق ملی، توسط افراد و جناحهای خاص که ثمری جز انشقاق و افتراق در پیکره ی این ملت صبور ندارد؛ با شناختی مدبرانه از محیط داخلی و بین المللی و در نظر گرفتن منافع ملی ما در عرصه های مختلف، بتوانند سنگر به سنگر، همچون گذشته، فاتح این میدان باشند.
(( ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم . ))
استاد سلام . مقاله جنابعالی کاملا جامع و بسیار عالی به نگارش در آمد . همانطور که فرموده اید ، امیدواریم این توفیق ملی با مصادره جناح خاصی خدشه دار نگردد .
نگاه دقیق و اشاره های قابل تاملی بود . استفاده کردم قلمتون همیشه پر بار . . .