يكي ديگر از فيلمهاي بيشناسنامه و زيرزميني سينماي ايران توانست در آن سوي مرزها علاقهمندان خود را پيدا كند. «گس» ساخته كيارش اسديزاده، فيلمي كه بدون مجوز ساخته شده است، در جشنواره رم به نمايش درآمد و توانست جايزه بهترين بازيگر را به دست آورد. اگر فكر ميكنيد ديدن يك شاهكار سينمايي را از دست دادهايد، بايد بدانيد كه اين فيلم تابه حال در ايران اكران عمومي نداشته است.
سازندگان «گس» بدون دريافت پروانه ساخت، اين فيلم را توليد كردهاند و تلاش داشتند بدون پروانه نمايش به هر نحو ممكن آن را در ليست فيلمهاي جشنواره فجر جا بزنند كه نشد.
اين فيلم كه در ايتاليا مورد توجه قرار گرفته است، يك داستان سه اپيزودي دارد. اپيزود اول، ماجراي خيانت دكتري 55 ساله به زنش را روايت ميكند. در اپيزود دوم، مردي حدوداً سي و چند ساله به زنش خيانت ميكند و در اپيزود سوم، دختر و پسر جواني را ميبينيم كه پسر در خلال يك اردوي دانشجويي، به دوستدخترش خيانت ميكند!
داستان فيلم بسيار نزديك به چند فيلمي است كه در جشنواره فجر حسابي سر و صدا به پا كردهاند. باز هم خلاقيت كارگردانان ايراني تنها درباره موضوع خيانت، شكفته شده است و اين بار كارگرداني ناشناخته، فيلمي را به نام «گس» بر اساس مضمون خيانت ميسازد. جالب اينجاست كه نوع جديد خيانت نيز در اين فيلم مورد توجه قرار گرفته است و آن خيانت پسر به دوست دخترش است!
بعد از افتضاح فيلمهاي خيانتآلود در جشنواره سيام فيلم فجر، در جشنواره سي و يكم فيلترينگ شديدتري روي توليد انجام شد و شايد به همين دليل بود كه اولين فيلم كيارش اسديزاده به دليل مميزيهاي زيادي كه به آن وارد بود، نتوانست در جشنواره توفيق حضور پيدا كند.
از توليد در ايران تا نمايش در خارج
يكي از مثالهاي خندهدار سينماي ايران اين است كه ميگويند تعداد كارگردانان سينما از تعداد بازيگران آن بسيار بيشتر است. هر ساله تعداد زيادي از كساني كه در دانشگاهها فارغالتحصيل شدهاند يا دورههاي آزاد كارگرداني را پشت سر گذاشتهاند، با ساخت يك يا دو فيلم كوتاه نام خود را به عنوان كارگردان به ثبت ميرسانند.
همگياين افراد نيز خواستار حضور جدي در سينماي ايران هستند و براي نيل به اين هدف معمولاً به دنبال لابيها و سرمايهگذارهاي مطمئن ميگردند. در اين بين هم هستند كساني كه به جاي طي كردن راه عادي كه همه سينماگران از آن عبور ميكنند، راههاي ميانبر را انتخاب ميكنند و سعي ميكنند با ساخت فيلمهايي كه معمولاً به آنها «جشنوارهاي» ميگويند، اسم و رسم خود را از جشنوارههاي خارجي كسب كنند. پس نبايد به امثال كساني چون «اسدي زاده» خرده گرفت، چون آنها به راحتي حفرههاي قانوني ساخت فيلم را پيدا كردهاند.
بسياري از كارگردانان نيز در طول سال از اين روش براي رساندن فيلمهايشان به جشنواره فيلم فجر استفاده ميكنند. يعني ابتدا فيلم كليد ميخورد و بعد همزمان با فيلمبرداري به دنبال اخذ مجوزهاي آن ميروند و تقريباً همزمان با شروع مراحل فني بعد از فيلمبرداري مانند تدوين، مجوز هم نهايي ميشود و فيلم آماده حضور در جشنواره فجر خواهد شد.
در اين قاعده برخي از فيلمها هم نميتوانند نظر وزارت ارشاد را جلب كنند اما از آنجايي كه نميشود هزينههاي سنگيني چون دستمزد بازيگران و عوامل را بدون سرانجام رها كرد، تهيهكننده از حرفه دومي به نام جشنواره فجر استفاده ميكند.
در اين حالت فيلم بدون مجوز با پر كردن درخواست حضور در جشنواره فجر، سعي ميكند خود را از اين طريق به سينما تحميل كند. وقتي همه نگاهها به سمت فجر است و هر رخدادي در آن به منزله تأييد از سوي ارشاد محسوب ميشود، پس ميتوان فيلمي را به فجر تحميل كرد و بعد از اكران جشنوارهاي، آنقدر فضاي رسانهاي مناسب خواهد شد كه فيلم بتواند مجوز اكران عمومي را نيز بگيرد. اما اگر فيلم در اين مرحله هم نتوانست خود را به سينما قالب كند، به روش نويني روي ميآورد و آن هم حضور مستقيم در جشنوارههاي خارجي به نام ايران است.
فيلمهايي كه كمترين مميزي و نظارتي روي ساخت آنها صورت نگرفته و محتواي آن مورد ارزيابي قرار نگرفته است به راحتي از سوي جشنوارههاي فيلم خارجي جذب ميشوند. يكي از مديران سينمايي كه نخواست نامش فاش شود به «جوان» ميگويد، مسئولان جشنوارههاي خارجي كه معمولاً براي حضور در جشنواره فجر به ايران دعوت ميشوند، مسئوليت شناسايي اين فيلمها و برقراري ارتباط با سازندگان آنها را بر عهده دارند.
به اين نحو فيلمي بينام و نشان در سراسر جهان به نام كشورمان پخش ميشود و ما را در مقابل يك عمل انجام شده قرار ميدهد.
محلي براي نمايش ممنوعهها
در ابتداي گزارش به اين نكته اشاره كرديم كه فيلم «گس» تا به حال در كشور اكران عمومي نداشته است، اما اين به معناي نمايش ندادن آن نبوده است. شايد خالي از لطف نباشد كه بدانيد مركزي در قلب تهران وجود دارد كه به راحتي با امكاناتي كه از يكي از نهادهاي وابسته به شهرداري تهران دريافت كرده است، اقدام به پخش فيلمهاي بدون مجوز ميكند. «گس» نيز در يكي از اكرانهاي اين مركز به نمايش درآمده است.
سينما تك خانه هنرمندان ايران كه عمري چند ماهه دارد و از سوي يكي از منتقدان سينما اداره ميشود، در اقدامي قابل تأمل تا به حال اقدام به نمايش چند اثر فاقد مجوز ساخت و اكران كرده است و سعي كرده به اين طريق فيلمهاي زيرزميني را موجه جلوه دهد. اسامي چون«گس»، «سوزن» و «وقتی كه بچه، بچه بود» برمي خوريم و حتي «لرزاننده چربي» ديگر فيلم زيرزميني كه نتوانست در فجر حاضر شود نيز در ليست اكرانهاي سينما تك حضور داشت اما اعتراضات به اكران اين فيلم مورددار باعث شد تا برنامه اكران آن لغو شود.
به نظر ميرسد حضور مركزي به نام سينما تك خود ميتواند حرفه جديدي به حفرههاي قانوني سينماي ايران بيفزايد و راهي براي مشروعيت بخشيدن به ساخت فيلمهاي زيرزميني و ترغيب بيشتر كارگردانان گمنام براي ماجراجويي باشد. سينما تك خانه هنرمندان نمونه ديگري از حضور بيقواره نهادهاي متمولي چون شهرداري در امور فرهنگي است؛ محلي كه كاركرد آن با تعريف ابتداي آن متفاوت و گاهي متناقض است.
*هادی عسگری