سلام برمحرم……..
اعمال شب های مخصوص محرم

ماه محرّم، ماه غم و اندوه اهل بیت (علیهم‌السلام) و شیعیان

آن‌هاست و ماه شهادت و یادآوری دلاوری‌ها و شجاعت‌ها و

ایثارهای سیدالشهدا امام حسین(ع) و یاران با وفای او در

کربلاست.

در حدیثی از امام علی بن موسی الرّضا(ع) آمده است:

«هنگامی که ماه محرم فرا می‌رسید، کسی پدرم را خندان

نمی‌دید و همواره محزون و غمگین بود تا روز دهم یعنی روز

عاشورا؛ آن روز روزِ مصیبت و حزن و اندوه و گریه پدرم بود و

می‌فرمود امروز روزی است که حسین(ع) شهید شده است».

ماه محرم، ماه حماسه و ماتم است و سزاوار است همه

ارادتمندان اهل بیت (علیهم السلام) با تشکیل مجالس

سوگواری، هرچه باشکوه‌تر در تعظیم این شعائر بکوشند و

خطبای گرامی فلسفه شهادت آن بزرگواران و آثار مهم آن را

برای بقای اسلام و تشیع، شرح دهند و مخصوصاً جوانان و

نوجوانان خود را با این مراسم آشنا کنند و در انجام این مراسم از

آنچه که مایه وهن مذهب در نظر دوست و دشمن می‌شود،

جدا بپرهیزند و توجه داشته باشند که عاشورا و مراسم

حسینی است که اسلام را زنده نگه داشته است و هر سال

خون تازه‌ای در رگ‌های اسلام جاری می‌سازد و تا مراسم

حسینی، پرشور، پر شعور و پرشکوه برپاست، آسیبی به اسلام

نخواهد رسید.

اعمال شب های ویژه ماه محرم

اعمال مخصوص این ماه به همراه برخی از وقایع آن می‌آید:
اول محرم

آغاز سال هجری قمری است، گرچه هجرت در ماه ربیع‌الاول

صورت گرفت، ولی به مناسبت آغاز سال، سزاوار است همه

مؤمنان به یاد حادثه عظیم هجرت و آثار مهم آن در تاریخ اسلام و

فداکاری‌های مولای متّقیان علی(ع) در لیلة‌المبیت باشند.

دوم محرم

روز ورود امام حسین(ع) و یارانش به سرزمین کربلا (در سال ۶۱

هجری قمری) است که سرآغاز حماسه‌های عظیم عاشورا

است.

هفتم محرم
روز بستن آب به روی سپاه امام حسین (ع) است، در این روز

دستوری از سوی عبیداللّه بن زیاد برای عمر بن سعد رسید که

بین حسین(ع) و یارانش و آب حایل شوند، تا قطره‌ای از آب فرات

ننوشند.

نهم محرم: تاسوعا

«شیخ کلینی» از امام صادق(ع) نقل می‌کند که آن حضرت

فرمود: “روز تاسوعا، روزی است که امام حسین(ع) و یارانش را

در کربلا محاصره کرده و دشمنان برای جنگ با آن حضرت اجتماع

کردند و پسر مرجانه و عمر بن سعد از زیادی لشکر خویش

خوشحال شدند و امام حسین(ع) و اصحابش را در آن روز ضعیف

شمردند و یقین کردند که برای امام حسین(ع)یاوری نخواهد آمد

و مردم عراق وی را کمک نخواهند کرد” آنگاه آن حضرت فرمودند:

بِأبی المُسْتَضْعَفُ الغَریبُ; پدرم فدای آن ضعیفِ غریب باد.

در این روز شمر همراه با نامه‌ای از سوی عبیداللّه بن زیاد خطاب

به عمر بن سعد وارد کربلا شد که بر امام حسین(ع) و یارانش

سخت بگیرد تا تسلیم شوند و وادار به بیعت گردند و در صورت

امتناع، همه آنها را به قتل برساند. امام حسین(ع) حاضر به

پذیرش ذلّت بیعت با دشمن نشد؛ ولی از آنان خواست که آن

شب را به وی مهلت دهند، تا به عبادت و دعا و نماز بپردازد، و

فردا در معرکه نبرد با آنان روبه رو خواهد شد.

دهم محرم (عاشورا)

روز پرحماسه و فراموش نشدنی تاریخ اسلام و تشیّع؛ روز

فداکاری، جانبازی و شهادت سرور و سالار شهیدان حضرت

اباعبداللّه الحسین(ع) و یاران باوفایش، در سرزمین کربلا (در

سال ۶۱ هجری قمری) است.

دوازدهم محرم

روز شهادت امام زین العابدین(ع) (بنابر روایتی در سال ۹۴ یا ۹۵

هجری قمری) است.

بیست و پنجم محرم

روز شهادت امام زین العابدین(ع) است بنابر روایتی دیگر.

اعمال ماه محرم

۱- به هنگام رؤیت هلال محرّم، مستحب است تکبیر بگویی و اگر

می‌توانی دعای مشروحی را که سیّد در «اقبال الاعمال» آورده

است، بخوانی.

۲- در شب اوّل محرّم صد رکعت نماز بخوان و در هر رکعت سوره

«حمد» و «قل هو اللّه» (سوره توحید) را می‌خوانی و هر دو

رکعت را به یک سلام پایان می‌دهی؛ در روایتی از رسول

خدا(ص) آمده است:

“هر کس این نمازها را بخواند و روز اوّل ماه محرّم را روزه بگیرد،

مانند کسی است که در طول سال بر انجام خیر مداومت داشته

باشد و تا سال آینده از فتنه ها محفوظ خواهد بود و اگر بمیرد

وارد بهشت خواهد شد”.

۳- مطابق روایت دیگری از رسول خدا(ص) در شب اوّل محرم دو

رکعت نماز می‌خوانی به این نحو:

در رکعت اوّل سوره «حمد» و سوره «انعام» و در رکعت دوم

سوره «حمد» و سوره «یس».

علاوه بر این نمازها، مستحب است نماز اوّل هر ماه نیز خوانده

شود که با مراجعه به نشانی اینتر نتی زیر می‌توانید از چگونگی

انجام آن مطلع شوید:

۴- در روز اوّل محرّم، روزه گرفتن مستحب است، که در روایتی

امام رضا(ع) فرموده‌اند:

“هر کس این روز را روزه بگیرد و حاجت خویش را از خداوند

بخواهد، خداوند دعایش را به اجابت خواهد رساند، این روز همان

روزی بود که حضرت زکریّا در آن، از خداوند فرزندی را طلب کرد و

خداوند دعایش را به اجابت رساند و یحیی را به وی عنایت

فرمود”.

اعمال شب های ویژه ماه محرم

۵- از امام علی بن موسی الرضا(ع) نقل شده است که رسول

گرامی اسلام(ص) روز اوّل محرّم، دو رکعت نماز می‌خواند و پس

از نماز دست‌ها را بلند می‌کرد و این دعا را سه مرتبه قرائت

می‌کرد:

اَللّهُمَّ اَنْتَ الاِْلهُ الْقَدیمُ، وَ هذِهِ سَنَةٌ جَدیدَةٌ،

خدایا تویی معبود ازلی و این سال تازه است

فَاَسْئَلُکَ فیهَا الْعِصْمَةَ مِنَ الشَّیْطانِ، وَ الْقُوَّةَ عَلی هذِهِ النَّفْسِ

الاَْمّارَةِ بِالسُّوءِ، وَ الاِْشْتِغالَ بِما یُقَرِّبُنی اِلَیْکَ،

از تو خواهم در این سال نگهداریم را از شیطان و نیروی بر این

نفس که پیوسته به گناه فرمان می دهد و سرگرمی بدانچه مرا

به تو نزدیک کند

یا کَریمُ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ، یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ، یا ذَخیرَةَ مَنْ

لا ذَخیرَةَ لَهُ، یا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ، یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ، یا

سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ، یا کَنْزَ مَنْ لا کَنْزَ لَهُ،

ای صاحب جلالت و بزرگواری، ای تکیه گاه کسی که تکیه گاهی

ندارد، ای ذخیره آن کس که ذخیره ندارد، ای پناهگاه آن کس که

پناهگاهی ندارد، ای فریادرس آن کس که فریادرسی ندارد، ای

پشتیبان آن کس که پشتیبانی ندارد، ای گنج آن کس که گنجی

ندارد،

یا حَسَنَ الْبَلاءِ، یا عَظیمَ الرَّجآءِ، یا عِزَّ الضُّعَفآءِ، یا مُنْقِذَ الْغَرْقی، یا

مُنْجِیَ الْهَلْکی، یا مُنْعِمُ یا مُجْمِلُ، یا مُفْضِلُ یا مُحْسِنُ،

ای که آزمایشت نیکوست، ای بزرگ مایه امید، ای عزت بخش

ناتوانان، ای نجات بخش غریقان، ای خلاص کننده هالکان، ای

نعمت بخش، ای زیباپرور، ای فزون بخش، ای نیکوده،

اَنْتَ الَّذی سَجَدَ لَکَ سَوادُ اللَّیْلِ وَنُورُ النَّهارِ، وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَشُعاعُ

الشَّمْسِ، وَدَوِیُّ الْمآءِ وَحَفیفُ الشَّجَرِ، یا اَللهُ لا شَریکَ لَکَ،

تویی که سجده کرد (و به کمال خضوع درآمد) برایت سیاهی

شب و روشنی روز و تابش ماه و شعاع خورشید و صدای ریزش

آب و بهم خوردن درخت، ای خدایی که شریک نداری،

اَللّهُمَّ اجْعَلْنا خَیْراً مِمّا یَظُنُّونَ، وَاغْفِرْلَنا ما لا یَعْلَمُونَ، وَلا تُؤاخِذْنا

بِما یَقُولُونَ، حَسْبِیَ اللهُ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ،

خدایا قرارمان ده بهتر از آنچه مردم گمان کنند و بیامرز از ما آنچه

را که نمی دانند و مگیر ما را بدانچه گویند بس است مرا خدا،

معبودی جز او نیست،

عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ، امَنّا بِهِ، کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا، وَما

یَذَّکَّرُ اِلاَّ اُولُوا الاَْلْبابِ،

بر او توکل کنم و اوست پروردگار عرش عظیم، ایمان داریم به او و

هرچه هست از نزد پروردگار ماست و اندرز نگیرند جز خردمندان،

رَبَّنا لاتُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا، وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً، اِنَّکَ اَنْتَ

الْوَهّابُ.

پروردگارا منحرف مساز دل‌های ما را پس از آن که هدایتمان

کردی و ببخش به ما از پیش خود رحمتی که براستی تویی

بخشایشگر.

۶- مرحوم «شیخ طوسی» فرموده است که مستحب است

دهه اوّل محرّم را روزه بگیرد; ولی در روز عاشورا از غذا و آب

امساک نماید، امّا روزه نگیرد، و چون وقتِ عصر فرا رسید، به

مقدار کمی، تربت تناول کند (زیرا روزه گرفتن در این روز شیوه

بنی امیّه بود که به شکرانه جریان کربلا، روزه می گرفتند).

شادی روح پاک /مطهر /ملکوتی و جسم پاره پاره /ذخمی /تازیانه خورده ارباب کائنات یک حمدویک توحید ویک سلام مخصوص به آقا سیدالشهدا(ع)
التماس دعای خیر.

12 thoughts on “ارباب صدای قدمت می آید/هنگامه اوج ماتمت می آید”
  1. كوفه را با تو حسين جان سر و پيماني نيست

    هرچه گشتم به خدا صحبت مهماني نيست

    به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسيد

    آن چه مانده ست مرا غيره پشيماني نيست

    كارم اين است كه تا صبح فقط در بزنم

    غربتي سخت تر از بي سر و ساماني نيست

    جگرم تشنه ي آب و لبِ من تشنه ي توست

    بين كوفه به خدا مثل ِ من عطشاني نيست

    من از اين وجه ِ شباهت به خودم ميبالم

    قابل سنگ زدن هر لب و دنداني نيست

    من رويِ بام چرا؟ تو لبِ گودال چرا؟

    دلِ من راضي از اين شيوه يِ قرباني نيست

    موي من را دم دروازه به ميخي بستند

    همچو زلفم به خدا زلف پريشاني نيست

    زرهم رفت ولي پيرهنم دست نخورد

    روزيِ مسلمت انگار كه عرياني نيست

    كاش ميشد لبِ گودال نبيند زينب

    بر بدن پيرُهَن ِ يوسفِ كنعاني نيست

    سوخت عمامه ام امروز ولي دور و برم

    دختر ِ سوخته يِ شام غريباني نيست

    هرچه شد باز زن و بچه كنارم نَبُوَد

    كه عبور از وسط شهر به آساني نيست

    دستِ سنگين، دلِ بي رحم، صفات اينهاست

    كارشان جز زدن سنگ به پيشاني نيست

    دخترم را بغلش كن به كنيزي نرود

    چه بگويم كه در اين شهر مسلماني نيست

  2. سلام.مخلص حاج آقا…

    اینجا که آمدیم غم و غصه پا گرفت

    دلشوره ای عجیب وجود مرا گرفت

    حس غم جدایی این دشت لاله خیز

    بال و پرم جدا و دلم را جدا گرفت

    فالی زدم به مصحف پیشانی ات حسین

    آیات غربت تو دلم را فرا گرفت

    در این حسینیه که همان عرش کبریاست

    حق امتحان ز قافله ی انبیاء گرفت

    تنها دلیل بودن من سایه ی سرم

    زینب فقط به عشق برادر بقا گرفت

    بین خیام خیمه ی عباس دیدنی است

    شکر خدا رکاب مرا آشنا گرفت

    تا وقت هست حلقه ی انگشتری در آر

    از ترس ساربان دل زینب عزا گرفت

    وای از دل رباب که بیند به جای آب

    تیر سه پر به حنجر شش ماهه جا گرفت

    اینجا درخت و نیزه تفاوت نمی کند

    هر یک به سهم خویش نشان تو را گرفت

    تو ناله می زنی عوضش سنگ می زنند

    وای از دمی که دور تو را نیزه ها گرفت

    وای از شتاب دست پلیدی که عاقبت

    زیور ز گوش دخترکان بی هوا گرفت

    حتی مدینه این همه زجرم نداده بود

    یک نیم روز جان مرا کربلا گرفت..التماس دعا

  3. باعرض سلام ادب واحترام خدمت بروبچه هاي هرازنيوز ودوست وبرادرخوب وهمكارعزيزم آقاي خسروي…
    تقديم به ساحت قدسيه بي بي جان رقيه خاتون(س)

    کیست امشب دردل طوفانی او جا کند

    قطره های تاولش را راهی دریا کند

    گرد و خاکی گشته بود اما هنوز آئینه بود

    صفحه آئینه را فردای محشر وا کند

    مشتی از خاکستر پروانه نیت کرده است

    کنج این ویران سرا میخانه ای برپا کند

    تار و پودی از لباس مندرس گردیده اش

    می تواند دیده یعقوب را بینا کند

    او که دارد پنجه ای مشکل گشا قادر نبود

    چشمهای بسته بابای خودرا وا کند

    گیسویش را زیر پای میهمانش پهن کرد

    آنقدر فرصت نشد تا بوریا پیدا کند

    خشت های این خرابه سنگ غسلش می شود

    یک نفر باید دوباره غسل یک زهرا کند…..

  4. بسم رب الحسين(ع)

    پيچيده شميمت همه جا اي تن بي سر…….

    چون شيشه عطري كه سرش گم شده باشد……

    السلام علي الشيب الخظيب…

    السلام علي البدن الثليب……….

    السلام علي البدن المرفوع………….

    شادي روح حضرت اباعبدالله وياران عزيزش صلوات……

  5. تقديم وپيشكش حضرت حسين عليه السلام.
    التماس دعا.

    آنقدر چكمه به پهلوش زدن نامردا
    نيزه و تير به بازوش زدن نامردا
    با عصا بر لب و ابروش زدن نامردا
    پنجه در طُره ی گيسوش زدن نامردا

    مادرش از نفس افتاد زبس داد كشيد
    خواهرش رو به مدينه شد و فرياد كشيد

    هر چه كه دور و برش بود به غارت بردن
    شال سبزی كمرش بود به غارت بردن
    حتی عمامه سرش بود به غارت بردن
    آنطرف تر سپرش بود به غارت بردن

    مادرش از نفس افتاد زبس داد كشيد
    خواهرش رو به مدينه شد وفرياد كشيد

    پبش زينب سر او را به سنان زد سنان
    با لگد بر دهنش خنده كنان زد سنان
    سيلی بر زينب غمديده چنان زد سنان
    غل و زنجير و طناب دست زنان سنان

    مادرش از نفس افتاد زبس داد كشيد
    خواهرش رو به مدينه شد و فرياد كشيد

    بر سر پيكر عريان حسين خنديدن
    بر نواميس مسلمان حسين خنديدن
    همه بر اشك يتيمان حسين خنديدن
    لحظه خواندن قرآن حسين خنديدن

    مادرش از نفس افتاد زبس داد كشيد
    خواهرش رو به مدينه شد و فرياد كشيد

    ناله مادر او بين هياهو گم شد
    معجر خواهر او بين هياهو گم شد
    دزد انگشتر او بين هياهو گم شد
    به خدا دختر او بين هياهو گم شد

  6. السلام عليك يااباعبدالله الحسين (ع)

    ای پیکر برهنه ی بی سر حسین من

    آیا تویی عزیز پیمبر، حسین من؟

    پیدا نمی‌کنم به تنت جای بوسه‌ای

    جز جای تیر و نیزه و خنجر حسین من

    بگذار تا زنم به گلوی بریده‌ات

    یک بوسه با نیابت مادر حسین من

    ای بر تنت سلام، جواب سلام ده

    از حنجر بریده به خواهر حسین من

    زخم تنت ز حد تصَوّر، بوَد فزون

    زخم دلت هزار برابر، حسین من

    ترسم کشند دختر مظلومه ی تو را

    او را نگیر این‌همه در بر حسین من

    برخیز و بر مسافر شامت، اذان بگو

    قرآن بخوان، در این دم آخر حسین من

    من آن مسافرم که ز خون گلوی تو

    کردم خضاب، جان برادر، حسین من

    گر بی‌تو می‌روم سفر شام، غم مخور

    همراه ماست شمر ستمگر حسین من

    «میثم» ز سوز سینه ی ما شعله می‌کشد

    دستش بگیر در صف محشر حسین من ..

    حكايت ….

    حضرت آقای علامه قزوینی در کتاب ریاض القدس بعد از چندی گفت و گو در رابطه با صبر حضرت سیدالشهداء (ع) برای خاتمه ی سخن این طور به نوشتن روضه می پردازد :

    جان همه عالم به قربان صبرت ای پسر فاطمه جانهای شیعیان به فدای تحمل و شکیبائیت صبری کردی که ملائک عالم بالا را تعجب آوردی لقد عجبت من صبرک ملائکه السموات الشیعه ملائکه دیدند صبر حضرت را و تعجب کردند تو بیا بشنو در چه حالت صبر کرده تا به بینم از گریه صبر داری که من از حالت تو تعجب کنم لا والله دشمن نتوانست صبر کند چه جای شیعه و هو : مُلقی علی الثّری امام تشنه کام من و تو به روی خاک افتاده فی الرّمضا یعنی روی ریگهای گرم افتاده همچو درست تصور حالتش بنما مُجرّح الاعضاء بدن از سر تا به پا مجروج شده بسهامٍ لا یخضی و لا تعّد یعنی از کثرت تیر جسد سوراخ سوراخ شده مقطّرُ الهامّه یعنی سر شکافته مکسورُ الجبینه پیشانی از ضرب سنگ شکسته شده مرضوضُ الصّدر یعنی سینه از ضرب چکمه و یا سم مرکب خورده شده مثقوُبُ الضّد من ذی ثلث دل و جگر سوراخ شد از آن صاحب سه شعبه سهمٌ فی نحره یعنی یک تیر به گلو نشسته و سهمٌ فی حَنَکه تیر دیگر به حنک فرو رفت سهمٌ فی حلقه یعنی تیر دیگر به حلقوم مبارکش جای گرفته اللسّان مجروح من اللوّک یعنی زبان قرآن خوانش از زیاد بی حرکت خشکیده بسکه به دندانها خورده همه مجروح شده و الکبدُ محترق جگر داغدارش سوخته والشفاه یا بستهٌ من الظلمائه یعنی لبها از تشنگی مثل دو چوب خشکیده القلبُ محروق من ملاحظه الشهداء فی اطرافه قلب مبارکش بریان شده به واسطه نظر کردن به اجساد قطعه قطعه شهدائی که در اطرافش به جا افتاده و مکسور من ملاحظه العیال فی الطرف الاخر هماندل بریان و سوزان شکسته شده از ملاحظه کردن به سوی اهل و عیال و یلان سرگردان از طرف دیگر والکفّ مقطوعٌ من ضربه ذرعه بن شریک کف دستی که حایل کرده بود و پیش صورت نگاه داشته بود از ضرب شمشیر ذرعه ابن شریک قطع شده الرُّ مح فی الخاضره نیزه سنان پهلو را دریده مخضَّبُ اللحبه محاسن غرقه خون شده بگوش صدای ضجه اهل و عیال می شنید و به چشم کشته ها را روی هم پشته میدید فحش و دشنام می شنید از هر طرف برقابرق شمشیر میدید با این همه مصیبات صبر کرد و عجز نیاورد بلکه شکر و تحمل نمود و میگفت صبراً علی بلائک رضاً علی قضائک لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین

    کتاب : ریاض القدس

    مولف : علامه قزوینی ره

  7. شبهاي محرم

    همه زير يه پرچم

    چه حالي داره
    نور علي نور زيارت از راه دور دل بيقراره
    دل دست ياره هيچي مثل روضه ارباب صفا نداره بيخيال دنيا
    خدايي مي ارزه بدون حدو مرزه بيا بريم بريم به روضه اجرت بازهرا
    وووووووووووووووووووووووو

  8. ايام سوگواري سيدوسالار شهيدان تسليت وتعزيت…
    التماس دعا..

  9. روزجزاميروم خنده كنان دربهشت/

    هركه به دنيا كندگريه براي حسين

    روزجزاميروم رقص كنان دربهشت/

    هركه به دنيازندسينه براي حسين..

    آقامارودعابفرما……

  10. باب الحوائج حضرت شه زاده علي اصغر (س) روبيشتربشناسيم…

    شناسنامه حضرت علی اصغر علیه السلام

    عبدالله بن حسین علیه السلام که به علی اصغر معروف است فرزند امام حسین علیه السلام است. مادرش رُباب دختر اِمْرَءُ الْقَیْس و خواهرش سکینه می ‏باشد. عبداللّه‏ در مدینه متولد شد. (1)

    در زیارت ناحیه مقدسه، درباره این کودک شهید، آمده است: «السلام علی عبدالله بن الحسین، الطفل الرضیع، المرمی الصریع، المشحط دما، المصعد دمه فی السماء، المذبوح بالسهم فی حجر ابیه، لعن الله رامیه حرملة بن کاهل الأسدی». و در یکی از زیارتنامه‏ های عاشورا آمده است:«و علی ولدک علی الأصغر الذی فجعت به» از این کودک،با عنوانهای شیرخواره،شش ماهه، باب الحوایج، طفل رضیع و…یاد می ‏شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمی است که در ارتباط با او آورده می ‏شود.
    باب الحوائج بزرگترین سند مظلومیت

    «علی اصغر، یعنی درخشانترین چهره کربلا، بزرگترین سند مظلومیت و معتبرترین زاویه شهادت …چشم تاریخ، هیچ وزنه ‏ای را در تاریخ شهادت، به چنین سنگینی ندیده است.» علی اصغر را«باب الحوائج» می ‏دانند،گر چه طفل رضیع و کودک کوچک است، اما مقامش نزد خدا والاست. (2)
    چگونگی شهادت

    علی اصغر یکی از فرزندان امام حسین«ع» است که شیر خوار بود و از تشنگی، روز عاشورا بی تاب شده بود امام، خطاب به دشمن فرمود:از یاران و فرزندانم، کسی جز این کودک نمانده است. نمی ‏بینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟ در«نفس المهموم»آمده است که فرمود:«ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل» در حال گفتگو بود که تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید. امام حسین«ع» خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید. (3)
    مرقد مطهر حضرت علی اصغر علیه السلام

    مرقد مطهر حضرت علی اصغر در کربلا نزدیک قبر امام حسین علیه السلام در کنار شهدای دیگر کربلا است.
    شعری در رثای حضرت علی اصغر علیه السلام

    اصغر که به سوز تشنگی تاب نداشت
    یک لحظه زکثرت عطش خواب نداشت
    مظلوم نبود کس چو عباس حسین
    سقا شده بود، جرعه‏ ای آب نداشت
    برگشت زجبهه کودک عاشورا
    زیبا گوهر مشبک عاشورا
    فریاد بلند نفرت از دشمن داشت
    قنداق شهید کوچک عاشورا (4)

  11. حضرت شه زاده علي اكبر وموذن خوش صداي سيدالشهدا(ع) روبيشتر بشناسيم………….

    حضرت علي اكبر (ع) فرزند ابي عبدالله الحسين(ع) بنا به

    روايتي در يازدهم شعبان،سال43 قمري در مدينه منوره ديده به

    جهان گشود. پدر گرامي اش امام حسين بن علي بن ابي

    طالب (ع) و مادر محترمه اش ليلي بنت ابي مرّه بن عروه بن

    مسعود ثقفي است.او از طايفه خوش نام و شريف بني هاشم

    بود . و به بزرگاني چون پيامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه

    زهرا(س)، امير مؤمنان علي بن ابي طالب(ع) و امام حسين (ع)

    نسبت دارد.

    ابوالفرج اصفهاني از مغيره روايت كرد: روزي معاويه بن ابي

    سفيان به اطرافيان و هم نشينان خود گفت: به نظر شما

    سزاوارترين و شايسته ترين فرد امت به امر خلافت كيست؟

    اطرافيان گفتند: جز تو كسي را سزاوارتر به امر خلافت نمي

    شناسيم! معاويه گفت: اين چنين نيست.

    بلكه سزاوارترين فرد براي خلافت، علي بن الحسين(ع)است كه

    جدّش رسول خدا(ص) مي باشد و در وي شجاعت و دليري بني

    هاشم، سخاوت بني اميه و فخر و فخامت ثفيف تبلور يافته

    است.

    نقل است روزي علي اكبر(ع) به نزد والي مدينه رفته و از طرف

    پدر بزرگوارشان پيغامي را خطاب به او ميبرد، در آخر والي مدينه

    از علي اكبرسئوال كرد نام تو چيست؟ فرمود: علي سئوال نمود

    نام برادرت؟ فرمود: علي آن شخص عصباني شد، و چند بار

    گفت: علي، علي، علي، « ما يُريدُ اَبُوك؟ » پدرت چه مي

    خواهد، همه اش نام فرزندان را علي مي گذارد، اين پيغام را

    علي اكبر(ع) نزد اباعبدالله الحسين (ع) برد، ايشان فرمود : والله

    اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنايت كند نام همه ي آنها

    را علي مي گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نمايد نام

    همه ي آنها را نيز فاطمه مي گذارم.

    درباره شخصيت علي اكبر(ع) گفته شد، كه وي جواني خوش

    چهره، زيبا، خوش زبان و دلير بود و از جهت سيرت و خلق و

    خوي و صباحت رخسار، شبيه ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) بود

    و شجاعت و رزمندگي را از جدش علي ابن ابي طالب (ع) به

    ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. در روايتي به

    نقل از شيخ جعفر شوشتري در كتاب خصائص الحسينيه آمده

    است: اباعبدالله الحسين هنگامي كه علي اكبر را به ميدان مي

    فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:« يا قوم، هولاءِ قد برز

    عليهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله…….

    اي قوم، شما شاهد باشيد، پسري را به ميدان مي فرستم، كه

    شبيه ترين مردم از نظر خلق و خوي و منطق به رسول الله (ص)

    است بدانيد هر زمان ما دلمان براي رسول الله(ص) تنگ مي

    شد نگاه به وجه اين پسر مي كرديم.

    بنا به نقل ابوالفرج اصفهاني، آن حضرت درعصر خلافت عثمان بن

    عفان (سومين خليفه راشدين) ديده به جهان گشود.اين قول

    مبتني بر اين است كه وي به هنگام شهادت بيست و پنج ساله

    بود. در برخي روايات هم سن ايشان را 28 ساله ذكر كرده اند،

    وي در مكتب جدش امام علي بن ابي طالب (ع) و در دامن

    مهرانگيز پدرش امام حسين(ع) در مدينه و كوفه تربيت و رشد و

    كمال يافت.

    امام حسين (ع) در تربيت وي و آموزش قرآن ومعارف اسلامي و

    اطلاعات سياسي و اجتماعي به آن جناب تلاش بليغي به عمل

    آورد و از وي يك انسان كامل و نمونه ساخت و شگفتي همگان،

    از جمله دشمنانشان را بر انگيخت.

    به هر روي علي اكبر(ع) در ماجراي عاشورا حضور فعال داشت و

    در تمام حالات در كنار پدرش امام حسين(ع)بود و با دشمنانش

    به سختي مبارزه مي كرد. شيخ جعفر شوشتري در خصائص

    نقل مي كند: هنگامي كه اباعبد الله الحسين عليه السلام در

    كاروان خود حركت به سمت كربلا مي كرد، حالتي به حضرت(ع)

    دست داد بنام نوميه و در آن حالت مكاشفه اي براي حضرت(ع)

    رخ داد، از آن حالت كه خارج شد استرجاع كرد: و فرمود: «انا لله

    و انا اليه راجعون » علي اكبر(ع) در كنار پدر بود، و مي دانست

    امام بيهوده كلامي را به زبان نمي راند، سئوال نمود، پدرجان

    چرا استرجاع فرمودي؟: حضرت بلادرنگ فرمود: الان ديدم اين

    كاروان مي رود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست، علي

    اكبر(ع) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نيستيم؟ حضرت

    فرمود: آري ما بر حق هستيم. علي اكبر (ع) عرضه داشت: پس

    از مرگ باكي نداريم،

    گفتني است، با اين كه حضرت علي اكبر(ع) به سه طايفه

    معروف عرب پيوند و خويشاوندي داشته است، با اين حال در روز

    عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهيان يزيد، هيچ اشاره اي به

    انتسابش به بني اميه و ثفيف نكرد، بلكه هاشمي بدون و

    انتساب به اهل بيت(ع) را افتخار خويش دانست و در رجزي

    چنين سرود:

    أنا عَلي بن الحسين بن عَلي نحن بيت الله آولي يا لنبيّ

    أضربكَم با لسّيف حتّي يَنثني ضَربَ غُلامٍ هاشميّ عَلَويّ

    وَ لا يَزالُ الْيَومَ اَحْمي عَن أبي تَاللهِ لا يَحكُمُ فينا ابنُ الدّعي

    وي نخستين شهيد بني هاشم در روز عاشورا بود و در زيارت

    شهداي معروفه نيز آمده است:السَّلامُ عليكَ يا اوّل قتيل مِن

    نَسل خَيْر سليل. علي اكبر(ع) درنبرد روز عاشورا دويست تن از

    سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاكت رسانيد و

    سرانجاممرّه بن منقذ عبدي بر فرق مباركش ضربتي زد و او را به

    شدت زخمي نمود. آن گاه ساير دشمنان، جرأت و جسارت پيدا

    كرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وي را آماج تيغ شمشير و

    نوك نيزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانيدند.

    امام حسين(ع) در شهادتش بسيار اندوهناك و متأثر گرديد و در

    فراقش فراوان گريست و هنگامي كه سر خونين اش را در بغل

    گرفت، فرمود:ولدي علي عَلَي الدّنيا بعدك العفا (فرزندم علي

    ،ديگر بعد از تو اف بر اين دنيا

    در مورد سنّ شريف وي به هنگام شهادت، اختلاف است. برخي

    مي گويند هجده ساله، برخي مي گويند نوزده ساله و عده اي

    هم مي گويند بيست و پنج ساله بود.اما از اين كه وي از امام

    زين العابدين(ع)، فرزند ديگر امام حسين(ع) بزرگتر يا كوچك تر

    بود، اتفاقي ميان مورخان و سيره نگاران نيست. روايتي از امام

    زين العابدين(ع) نقل شده كه دلالت دارد بر اين كه وي از جهت

    سن كوچك تر از علي اكبر(ع) بود. آن حضرت فرمود: كان لي اخ

    يقال له عليّ اكبر منّي قتله الناس …

    مقبره حضرت علي اكبر عليه السلام در كربلاي معلي پايين پاي

    اباعبدالله الحسين عليه السلام است و در سلام زيارت عاشورا

    منظور از وعلي علي ابن الحسين ، آقا علي اكبر عليه السلام

    مي باشد….شادي روحش صلوات..

  12. دانی که چراچوب شودقسمتش اتش؟بی حرمتیش برلب ودندان حسین است.دانی که چرااب فرات است گل الود؟شرمندگی اش ازلب عطشان حسین است.دانی که چراخانه ی حق گشته سیاه پوش؟زیراکه خدا نیزعزادار حسین است.دانی که چراچشم خدا داده بشررا؟چون ذات خداعاشق چشمان حسین است.برای شادی روح تمام شهدا صلوات بر محمدوال محمد.(رضاجاویدانی)ازروستای مطهر امل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *