هر فعالیتی در سپهرهای مختلف تابع ساز و کارها و الزاماتی است که بدون رعایت آن نمی توان خروجی و برون دادی مطلوب رقم زد. صحنه سیاسی نیز از این قاعده کلی مستنثی نیست و کنش قاعده مند در این وادی راهبردی با توجه به تعمیم سیاست بر یکان یکان وجوه زندگی بشر در چند سده اخیر و ورود ادبیات و واژگان تازه به حوزه نرم افزاری سیاست و تغییر و تحولات انضمامی در چارچوب های سخت افزاری آن، امری لازم و ضروری به نظر می رسد

همه گیر شدن کنش سیاسی در سطوح مختلف پدیده ای تازه و متعلق به دوران پسا سنتی است. اگر تا روزهای دور خوانین و حاکمان و لردها و کنت ها و شاهزادگان مهره های اصلی و بلامنازع عرصه سیاسی بودند اکنون یک روستایی یک شهروند دورافتاده در آنسوی مرکز سیاسی در همه جای دنیا با اتکا به صندوق رای و اعمال فعل و نظرشان در فرآیندهای سیاسی تاثیر گذارند و صاحب حق.

متفکران ممالک راقیه برای سامان بخشی به کنش سیاسی و تجمیع و سامان دهی آرای مختلف در چارچوب های نظامند و همچنین امکان اعمال نظر و احقاق حقوق آنانی که در ساختار قدرت سیاسی جایگاهی ندارند اما وفق اصول دموکراسی در جوامع دموکراتیک از لوازم بدیهی سامان دهی به قدرت سیاسی هستند. برای زدودن انحصار قدرت در طبقات خاص یک راهکار منطقی را تعبیه کردند، “حزب و احزاب سیاسی” اینگونه در سپهر سیاسی تولد یافتند.

در کشور ما نیز احزاب در طول سده اخیر و پس از مشروطه و راهیابی ادبیات تازه به ساحت سیاسی کشور بتدریج رخ نشان دادند اما هیچ گاه احزاب در کشور ما به آن جایگاهی که احزاب در ممالک پیشرفته و در ساخت قدرت آن دست یافتند، نیل نیافته اند.

این نکته به چند پیش فرض و ذهنیت رسوخ یافته در فرهنگ و آداب عمومی جامعه ما باز می گردد، ایرانی ها بطور معمول روحیه کار جمعی را نداشته و بیشتر ترجیح می دهند امورات خود را تکروانه به پیش ببرند، در کشور ما بخصوص قبل از پیروزی انقلاب طبقات خاص و متمول امکان این مانورها را داشته و ازطرف دیگر انسداد سیاسی مانع بلوغ کار حزبی شد. از سوی دیگر در ساخته استبدادی رژیم پهلوی یا امکان فعالیت سیاسی فارغ از قدرت رسمی ممکن نبود و یا آنکه در فواصلی که قدرت مرکزی با ضعف روبرو شد بواسطه نفوذ ابر قدرت ها احزابی فرمایشی و تابع ایجاد گردید که در میان عامه اقبالی نیافتند. پس از پیرروزی انقلاب هم چندین و چند حزب در فواصل مختلف امکان بروز و ظهور پیدا کردند اما این بار نگاه غیر همخوان و ناپذیرنده که کار حزبی را امری مذموم و غیر ارزشی می پنداشت مانع تسری کار حزبی در سطوح عام و ماندگاری آن شد.

سپهر سیاست ایرانی اکنون دو شاکله کلی را به عنوان اقطاب سیاسی خود دارد. اصلاح طلبان و اصولگرایان هر کدام از این اردوگاه ها در بدنه خود تشکیلات و احزاب خردی را شامل می شوند که بیشتر در ایام انتخابات به شکلی دفعی و آنی رخی نشان می دهند و بس.

پس از انتخابات 24 خرداد و با گذار از فضای تخاصمی چند سال پیش تر آن که فعالیت سیاسی را با محدودیت ها و البته منازعات پر شماری روبرو ساخته بود، رای آوری کاندیدای اعتدال گرایی که به تعامل و سیاست ورزی اخلاق مندانه تاکید و تصریح می ورزید و بر مولفه های توسعه سیاسی اشارات و تصریحاتی داشت و اولین برنامه خود را تدوین حقوق شهروندی اعلام کرده بود. در اذهان همگان این امید را زنده کرد که فعالیت سیاسی در دولت تدبیر و امید با تسیهلات و شرایط بهینه ری روبرو شود.

در عمل هم نمایه های از این تغییرات مثبت دیده می شود هر چند تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله بسیاری داریم. در چند صباح اخیر لااقل آن نگاه های امنیتی و تهدیدنگرانه به فعالیت سیاسی فروکاهشی محسوس یافته است و فضای نقد و تعاطی اندیشه و طرح مطالبات لااقل در رسانه های رسمی اعم از نوشتاری و دیجتالی با گشایش روبرو شده است.

اما در حوزه احزاب و کنش سیاسی در این چارچوب هنوز فعل و انفعال محسوسی رقم نخورده است. برخی احزاب اصلاح طلب هماند مشارکت و مجاهدین که خود می گویند لغو مجوز نشده اند و قوه قضائیه و اصولگرایان نظر متفاوتی دارند، بدیهیست که نمی توانند در شرایط موجود به کنش سیاسی محسوس دست بزنند و آن کارکرد اصیل احزاب سیاسی را به منصه ظهور برسانند. در سوی دیگر چندین و چند حزب قدیمی و جدید اصلاح طلب نیز در عرصه حضور دارند اما توان و پتانسیل مطلوبی برای عرض اندام در میان توده های مردم را ندارند.

اصولگرایان نیز که بیشتر در ایام انتخابات همانند قارچ در اردوگاه آنان تشکیلات و جبهه های ماهیانه رویش می کند چندان وضع خوبی در زمینه کار حزبی قاعده مند ندارند. حزب موتلفه تنها حزب قدیمی و ساختارمند در میان اصولگرایان است که می توان جاییگاه حزبی برای آن قائل بود. از آنسو جبهه پایداری و چند تشکل سیاسی هم حضور ارند که چندان نمی توان به آنان عنوان حزب را اطلاق کرد.

با توجه به در پیش بودن انتخابات مجلس و اهمیت خطیر آن با عنایت به فضای تازه شکل یافته در صحنه سیاسی، حال کنش گران اردوگاه های مختلف در پی آماده سازی خود از هم اکنون هستند و بدیهیست این ممم محقق نخواهد شد مگر آنکه این فعل و انفعالات در قالب کارهای سازمان یافته و قاعده مند حزبی سامان بیابد.

با توجه به این ضرورت ها تنها چند روز پس از انتخابات ریاست جمهوری سخن از میدان داری احزاب فراگیر با لیدری بزرگانی چون ناطق نوری، سید محمد خاتمی و آیت الله هاشمی رفسنجانی به میان آمد که البته دوباره تب آن فروکش کرد اما یکبار دیگر و از چند روز پیش اظهار نظر چند شخصیت سیاسی پیرامون لیدری ناطق نوری در انتخابات مجلس و گردهمایی اصلاح طلبان پیرامون وی این بحث ها را در محافل و گعده های سیاسی داغ کرد.

هر چه هست به نظر می رسد که کنش گران سیاسی پس از تجربه  بسط دوران اصلاحات و قبض دولت احمدی نژاد اکنون در دولت اعتدال عرصه میانه ای را گزیده اند و بدنبال فعالیت های حزبی و با ثبات هستند.

نکته آنکه اکنون بازهم سخن از اتحاد حول محور بزرگان در عرصه سیاسی مطرح شده که در نوع خود نمی تواند محل ایرادی باشد و گزینه مطلوب و تسهیل کننده ای است اما یک نکته کلیدی در این میانه به فراموشی سپرده می شود.

درواقع تا چه زمانی باید وقتی سخن از کنش سیاسی جمعی به میان می آید نام معدود افرادی به میان آید و اتحاد حول آنان تنها رسمیت و اقبال یابد؟ آیا این نگاه هرمی می تواند جوابگوی الزامات زمانه و اصل کارکردهای حزبی باشد؟ تا چه زمانی نیروهای جوان و افراد توانمندی که از ساخت قدرت بدور بوده اند می توانند به میدان داری در این عرصه بپردازند؟ تا کی به کادرسازی وقعی نهاده نمی شود و هر بار در نقاط عطف باید به سمت و سوی بزرگان نیل یافت و دست به دامان آنان شد؟ این بزرگان سایه شان مستدام آیا در آینده چند دهه ای پیش رو آنها هستند تا کنش ها را سامان ببخشند؟

اصلاح طلبان و اصولگرایان در برهه های مختلف فعالیت سیاسی خود را به منصه ظهور رسانده و کارنامه عملکردی خود را ثبت کرده اند آیا اکنون زمان آن فرا نرسیده که اعتدال گرایان متشکل از میانه روهای این جریان های سیاسی در قالبی تازه و بدور از احزاب پیشین و یا دولت محور و یا ساختارهای حزبی موجود، خود در پی تشکیل احزاب تازه باشند تا فعالیت سیاسی را قاعده مند کرده و ضمن آنکه به حاکمیت این اطمینان لازم را بدهند که در چهارچوب های قانونی به دنبال طرح مطالبات خودشان هستند برای عرض اندام در ساخت قدرت سیاسی از توانای ها و پتانسیل های خود بهره بجویند و شرحی تازه بر سپهر سیاسی بزنند. بی گمان این روند از سوی همه آنانی که دل درگرو فعالیت سیاسی قانونمدانه در ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران دارند مورد استقبال قرار می گیرد و به نظر نمی رسد از سوی نهادهای مختلف هم مخالفتی با این روند باشد. تنها نکته کلیدی آنکه این احزاب باید خود جوش و برآمده از هم اندیشی جوانان و سیاستمداران بوده و فارغ از پدرخواندگی های سیاسی باشند.

 خرداد نیوز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *