یک تخریبچی لشکر 25 کربلا گفت: وقتی برای بازگرداندن پیکرهای شهدا میرفتیم؛ تنها نشانهای که باعث میشد که بتوانیم شهدای ایرانی را از کشتههای عراق تشخیص دهیم گلهای شقایقی بود که بر روی تن رزمندههای ایرانی خودنمایی میکرد.
، یادواره شهدای تخریبچی شمال کشور در حسینیه 14 معصوم آمل زمینه دیدار با یکی از تخریبچیهای لشکر 25 کربلا را فراهم کرد.
اصغر امیرنیا درخصوص خودش در گفتوگو با خبرنگار فارس در آمل، اظهار داشت: سال سوم دبیرستان به عنوان بسیجی در گردان تخریبی که مربوط به یکی از تیپهای لشکر 25 کربلا بود در جبههها حاضر شدم.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه در ابتدای جنگ تحمیلی شاید تخریب برای همه شناخته شده نبود در اتفاقات پس از عملیات ثامنالائمه و شاید در ابتدای عملیات فتحالمبین بود که گروهی را به عنوان گروه تخریب در گیلان و مازندران هماهنگ کردند که هر کدام از این گروهها ابتدا در شهر خود آموزش دیده و سپس در شهر منجیل دورههای بعدی را میگذراندند.
وی با بیان اینکه بعد از اینکه عملیات فتحالمبین به اتمام رسید و تقریبا در چهلمین روز از عملیات الیبیتالمقدس فعالیتهای گروههای تخریبچی نمود بیشتری داشت، تاکید کرد: با اتفاقاتی که در جنگ رخ داده بود در کوت عبدالله و دارخوین مستقر شدیم.
این تخریبچی سابق لشکر 25 کربلا با اشاره به اینکه گروه تخریبچیها زمانی که عملیات نبود مشغول پاکسازی میادین مین بودند؛ تصریح کرد: زمانی که عملیات نزدیک میشد به غیر از شناسایی باید معابر را برای عبور رزمندهها باز میکردیم و اینها خاطرات زیبا و شیرینی را برای ما رقم میزد که آزادسازی خرمشهر و جمله معروف امام راحل و به اسارت گرفتن عراقیها قوت قلبی برای رزمندهها بود.
امیرنیا در بازگویی یکی از خاطرات خود اذعان داشت: زمانی که عملیات میشود و برخی مواقع زمان آن نیز به درازا میکشید دیگر توان جابهجایی شهدای ایرانی را از خط دشمن نداشتیم و مجبور بودیم تنها چند نفر از رزمندهها که به خط ما نزدیک بودند را برگردانیم که برای شناسایی اینها هم دچار مشکل میشدیم.
وی بیان داشت: در این زمان تنها نشانهای که باعث میشد که بتوانیم شهدای ایرانی را از کشتههای عراق تشخیص دهیم گلهای شقایق و لالهای بود که بر روی تن رزمندههای ایرانی یا در کنار آنها بود امکان شناسایی آنها را فراهم میکرد.
این رزمنده دفاع مقدس با بیان اینکه آنچه باعث نیرو شجاعت بسیجیها میشد بیشتر علاقهای بود که به امام راحل داشتند و این علاقه تمام سختیها را آسان میکرد، افزود: این بسیجیها کم سن و سال بودند و وزن کمی هم داشتند اما مثلا برای آزادسازی خرمشهر به هر بسیجی 20 کیلو تیانتی داده بودند تا وسط پل بروند بعد بروند و آن را منفجر کنند.
وی عنوان کرد: شهید عبداللهی و شهید مرزبان از این جوانان بودند که در این هنگام در نقطهای که مرز میان ایران و عراق بود و یک نهر این مرز را مشخص میکرد بدون توجه به وضعیت بالای تانکهای عراقیها مشغول گرفتن عکس یادگاری بودند اما وقتی برمیگشتیم دیگر خبری از این رزمندهها نبود و به شهادت رسیده بودند.
امیرنیا متذکر شد: 20 کیلو بار برای نوجوان 17– 16 ساله زیاد بود اما یکی از رزمندهها که 45 سال سن میگفت بدهید به من که کار کردم و توانم زیاد است؛ شما راه بیایید اما با این حال وقتی عراق ضدهوایی زده بود و از کنار ما گذشت به قلب این رزمنده اصابت کرد و او را شهید ساخت.
وی با بیان اینکه امیدواریم یاد این شهدا برای همیشه در ایران زنده بماند، ابراز کرد: این همه جانفشانی و از خودگذشتگی صورت گرفت تا کشور باقی ماند و امروز مانند کشورهای عراق و افغانستان نباشیم و مطمئنیم این امنیت آسایش و امنیت در سایه این جانفشانیها صورت گرفته است.
امیرنیا با اشاره به اینکه یکی از کارهای عدم انعکاس شجاعت و رشادتهای این رزمندگان به جامعه و نسلهای سوم و چهارم از اهمالهای صورت گرفته در سالهای اخیر بود، اذعان کرد: نسل جدید باید این جانفشانیها را بداند و خود را مدیون نسلی بداند که از همه چیز خود گذاشتند تا انقلاب باقی بماند.فارس