6 thoughts on “دوربین هراز نیوز در کانون بازنشستگان آمل (عکس)”
الان منظور از این عکس و خبر چیه
سلام به جای این چند تا عکس، می رفتید از پله های عجیب و غریب این ساختمان بدون آسانسور عکس می گرفتید و به اصطلاح خبری ها خبر رو می پروراندید! یارو آپاراتی باز کرده بود، بعد از مدتی ورشکست شد، گفتند برای چی!!؟ گفت نمیدونم، اتفاقا جای خوب و با کلاسی هم بود، طبقه سوم پاساژ…!!!! حکایت تغییر مکان “کانون بازنشستگان آمل” از روبروی هلال احمر(که آنجا هم در طبقه دوم بدون آسانسور مستقر بودند) به روبروی اداره تأمین اجتماعی نیز قوز بالای قوز و همانند آن “آپاراتی طبقه سوم” است با این تفاوت که بازنشستگان و عزیزان سالمند برای پیگیری کارهایشان بالاجبار و با هر بیماری و ناتوانی جسمی و خلاصه به هر زحمتی باید خود را به همین یک مکان برسانند و شعبه دیگری از این کانون در شهر وجود ندارد. خودم نیز بارها برای پیگیری کار یکی از نزدیکان بازنشسته به آنجا مراجعه کرده بودم که دغدغه بالارفتن از آن پله های عجیب و غریب، سختی پیگیری پرونده را بر من آسان کرده بود(!) حدود یک ماه قبل نیز در یک روز پنج شنبه، به سرعت کارهای عقب مانده اداری ام را در چند گوشه شهر انجام داده بودم تا به کانون بازنشستگان برسم امّا وقتی ساعت یازده و چهل دقیقه رسیدم دیدم درب کانون قفل است و کسی پاسخگو نیست امّا با توجّه به پایان نیافتن کار اداری و نشانه هایی دالّ بر حضور افراد در داخل آن واحد، حدود بیست دقیقه پشت در ماندم تا اینکه با اتمام کار یکی از بازنشستگان (که درون واحد بود و کارکنان کانون بالاجبار باید برای خروج آن فرد درب را باز می کردند) بنده وارد شدم و علّت این کار را از پرسنل کانون (که آن روز فقط خانمها حضور داشتند) پرسیدم امّا آنها خیلی راحت با عدم مسئولیت پذیری و در نهایت بی خیالی پاسخ دادند “آخه پنج شنبه است و ما می خواهیم زودتر تعطیل کنیم”!!! البته بنده نیز تآکید کردم حالا که به زعم خودتان(!) فکر می کنید پنج شنبه ها باید ساعت یازده و چهل دقیقه تعطیل کنید و یا درب اینجا را ببندید، پس لااقل نوشته ای را روی درب بچسبانید تا خلق الله به خصوص بازنشستگان محترم (ی که با هزار و یک بدبختی و با انواع و اقسام بیماری های جسمی) که برای رسیدن و پیگیری کارشان به این کانون مراجعه می کنند با مشکلی مواجه نشوند، امّا کو گوش شنوا!!!؟
این عکس اول یعنی چه؟
لطفاً جرأت درج نظرات را داشته باشید! نظرم را در مورد عکس مربوطه فرستادم اما منتشر نکردید. ممیزی شما در تأیید نظرات چیست!؟ بفرمایید تا زین پس طبق خواسته شما حضرات محترم نظر دهیم!!!
آقای نویسنده و نویسنده سابق با این همه مریضی و مشکلات حرص نخور برات خوب نیست درسته رفت و آمد سخته اما اونجا(روبروی هلال احمر) استیجاری و بود و الان به همت شما این مکان برای شماست و سرمایه شما و بعد اینکه اینهمه طورمار اعتراض نوشتی یه تشکر از خدماتی که مسئولین اونجا بی مزد و منت به شما میدن هم می کردی که مردم فکر نکنن همش میری اونجا شکنجه میشی و سوم انشاالله تو انتخابات بعدی شرکت کن رای بیار رئیس شو همه مشکلات و حل کن
پله های این کانون به پله های مرگ شباهت کاملی دارند . بعضی از مسئولین و … فقط شعار میدهند : علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد . آقایون مسئولی که این شعارها را جلوی دوربین و رسانه ها اعلام میدارید ، اگر پیرمرد یا پیرزن محترم بازنشسته ای که با هزار مشقت و در د پا و کمر ، با عصا و … برای پیگیری کار بیمه اش ازین پله های با شب تند بالا یا پایین می رود خدای ناکرده پایش همراهی لازم را نکند و سقوط کند چه کسی جوابگو ست؟ آیا آن موقع هم می گویید که علاج واقعه را قبل از وقوع با ید کرد ؟ اصلا” چه لزومی دارد این کانون در قلب شهر و در چنین جایی با این همه پله به افرادی که عمر و زندگیشان را برای خانواده و توسعه و تکامل آرمانهای نظام سپری کرده اند ، سرویس دهی کند ؟ایکاش یه دفتری ، مغازه ای در مسیرهای خ امامرضا ، بلوار بسیج ، طالب آملی و … همکف خیابان برای دفتر کانون اختصاص می دادید آقایون مسئول شما نیز روز ی پیر می شوید همانطور که …
الان منظور از این عکس و خبر چیه
سلام
به جای این چند تا عکس، می رفتید از پله های عجیب و غریب این ساختمان بدون آسانسور عکس می گرفتید و به اصطلاح خبری ها خبر رو می پروراندید!
یارو آپاراتی باز کرده بود، بعد از مدتی ورشکست شد، گفتند برای چی!!؟ گفت نمیدونم، اتفاقا جای خوب و با کلاسی هم بود، طبقه سوم پاساژ…!!!!
حکایت تغییر مکان “کانون بازنشستگان آمل” از روبروی هلال احمر(که آنجا هم در طبقه دوم بدون آسانسور مستقر بودند) به روبروی اداره تأمین اجتماعی نیز قوز بالای قوز و همانند آن “آپاراتی طبقه سوم” است با این تفاوت که بازنشستگان و عزیزان سالمند برای پیگیری کارهایشان بالاجبار و با هر بیماری و ناتوانی جسمی و خلاصه به هر زحمتی باید خود را به همین یک مکان برسانند و شعبه دیگری از این کانون در شهر وجود ندارد. خودم نیز بارها برای پیگیری کار یکی از نزدیکان بازنشسته به آنجا مراجعه کرده بودم که دغدغه بالارفتن از آن پله های عجیب و غریب، سختی پیگیری پرونده را بر من آسان کرده بود(!)
حدود یک ماه قبل نیز در یک روز پنج شنبه، به سرعت کارهای عقب مانده اداری ام را در چند گوشه شهر انجام داده بودم تا به کانون بازنشستگان برسم امّا وقتی ساعت یازده و چهل دقیقه رسیدم دیدم درب کانون قفل است و کسی پاسخگو نیست امّا با توجّه به پایان نیافتن کار اداری و نشانه هایی دالّ بر حضور افراد در داخل آن واحد، حدود بیست دقیقه پشت در ماندم تا اینکه با اتمام کار یکی از بازنشستگان (که درون واحد بود و کارکنان کانون بالاجبار باید برای خروج آن فرد درب را باز می کردند) بنده وارد شدم و علّت این کار را از پرسنل کانون (که آن روز فقط خانمها حضور داشتند) پرسیدم امّا آنها خیلی راحت با عدم مسئولیت پذیری و در نهایت بی خیالی پاسخ دادند “آخه پنج شنبه است و ما می خواهیم زودتر تعطیل کنیم”!!! البته بنده نیز تآکید کردم حالا که به زعم خودتان(!) فکر می کنید پنج شنبه ها باید ساعت یازده و چهل دقیقه تعطیل کنید و یا درب اینجا را ببندید، پس لااقل نوشته ای را روی درب بچسبانید تا خلق الله به خصوص بازنشستگان محترم (ی که با هزار و یک بدبختی و با انواع و اقسام بیماری های جسمی) که برای رسیدن و پیگیری کارشان به این کانون مراجعه می کنند با مشکلی مواجه نشوند، امّا کو گوش شنوا!!!؟
این عکس اول یعنی چه؟
لطفاً جرأت درج نظرات را داشته باشید!
نظرم را در مورد عکس مربوطه فرستادم اما منتشر نکردید. ممیزی شما در تأیید نظرات چیست!؟ بفرمایید تا زین پس طبق خواسته شما حضرات محترم نظر دهیم!!!
آقای نویسنده و نویسنده سابق با این همه مریضی و مشکلات حرص نخور برات خوب نیست درسته رفت و آمد سخته اما اونجا(روبروی هلال احمر) استیجاری و بود و الان به همت شما این مکان برای شماست و سرمایه شما و بعد اینکه اینهمه طورمار اعتراض نوشتی یه تشکر از خدماتی که مسئولین اونجا بی مزد و منت به شما میدن هم می کردی که مردم فکر نکنن همش میری اونجا شکنجه میشی و سوم انشاالله تو انتخابات بعدی شرکت کن رای بیار رئیس شو همه مشکلات و حل کن
پله های این کانون به پله های مرگ شباهت کاملی دارند .
بعضی از مسئولین و … فقط شعار میدهند : علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد .
آقایون مسئولی که این شعارها را جلوی دوربین و رسانه ها اعلام میدارید ، اگر پیرمرد یا پیرزن محترم بازنشسته ای که با هزار مشقت و در د پا و کمر ، با عصا و … برای پیگیری کار بیمه اش ازین پله های با شب تند بالا یا پایین می رود خدای ناکرده پایش همراهی لازم را نکند و سقوط کند چه کسی جوابگو ست؟ آیا آن موقع هم می گویید که علاج واقعه را قبل از وقوع با ید کرد ؟ اصلا” چه لزومی دارد این کانون در قلب شهر و در چنین جایی با این همه پله به افرادی که عمر و زندگیشان را برای خانواده و توسعه و تکامل آرمانهای نظام سپری کرده اند ، سرویس دهی کند ؟ایکاش یه دفتری ، مغازه ای در مسیرهای خ امامرضا ، بلوار بسیج ، طالب آملی و … همکف خیابان برای دفتر کانون اختصاص می دادید
آقایون مسئول شما نیز روز ی پیر می شوید همانطور که …