محمد نصیری قهرمانی است که از پرورشگاه به پا خاست و به بالاترین افتخارات در ورزش جهان و المپیک رسید. او با افتخار می گوید که بچه پرورشگاهی است؛ پرورشگاهی که از او یک مرد ساخت.

هرکول ایرانی، سامسون، مرد آهنین، مرد طلایی، اولین طلایی تاریخ وزنه‌برداری ایران در المپیک… اینها همه‌ القابی هستند که به قهرمان روزهای دور ورزش ایران داده بودند. “محمد نصیری”. وزنه بردار سبک وزنی که هنوز هم خیلی از رکوردهای ورزش ایران دست اوست. دارای بیشترین مدال جهان و المپیک در ایران ( 6 طلا، 2 نقره و 4 برنز)، 5 مدال بازیهای آسیایی (4 طلا و یک نقره) و دو طلای قهرمانی آسیا. او اولین وزنه بردار در جهان بود که سه برابر وزن خودش وزنه زد، قهرمانی که 16 سال در صحنه‌های جهانی و آسیایی درخشید.

 

نصیری قهرمانی است که از پرورشگاه به پا خاست و به بالاترین افتخارات در ورزش جهان و المپیک رسید. او با افتخار می گوید که بچه پرورشگاهی است؛ پرورشگاهی که از او یک مرد ساخت.

 

خبرگزاری ایسنا ساعتی میزبان بزرگمرد خنده‌رو و متواضع ورزش ایران بود. نصیری حرفهای شنیدنی زیادی داشت که این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

 

 

* به پرورشگاهی بودنم افتخار می‌کنم

 

چون کسی را نداشتم در پرورشگاه خانمی به نام بهار ( در حال حاضر ساکن آمریکا است) من را بزرگ کرد. خانم بهار در شکل‌گیری شخصیت من خیلی تاثیرگذار بود، حتی وزنه‌برداری را او دست من داد. خودم هم عاشق ورزش‌های سنگین بودم اما نمی‌دانستم کدام ورزش را انتخاب کنم. ناخودآگاه وارد وزنه‌برداری شدم البته حدود 65 سال پیش یعنی زمانی که 13 – 14 ساله بودم در پرورشگاه مربی به نام آقای رفعتی مربی پیش‌آهنگی، ژیمناستیک و آکروبات من بود. در همان سال‌ها در رشته ژیمناستیک قهرمان آموزشگاه‌های ایران شدم. اما توام با ژیمناستیک، با همکاری بچه‌های پرورشگاه چوب درخت‌ها را می‌بریدیم، پس از بریدن شاخ و برگ‌شان آن‌ها را به آجرهای سوراخ شده وارد می‌کردیم و وزنه می‌زدیم. شاید پرورشگاه در دید ملت ایران جای ناجوری باشد. اما من افتخار می‌کنم که پرورشگاهی بودم. سخت‌گیری آنجا خداییش ما را مرد بار آورد. کار می‌کردند که وقتی وارد اجتماع می‌شویم روی پای خود بایستیم و دست‌مان را جلوی کسی دراز نکنیم. از همان پرورشگاه بهترین دکترهای ایران، ورزشکاران بزرگ و … بیرون آمدند. از همان پرورشگاه موزیسینی داریم که وقتی می‌خواند تمام شیشه‌ها می‌لرزید در حالی که خیلی‌ها با پدر و مادرشان زندگی می‌کنند اما آدم‌های موفقی نمی‌شوند.

 

 

 

* در 16 سال، 25 مرتبه رکورد دنیا را زدم

 

زمانی که از پرورشگاه بیرون آمدم، به باشگاه کیان پیش رسول ملک نیا که برادرخوانده من است و در حال حاضر در انگلیس زندگی می‌کند رفتم. در باشگاه کیان هم کار می‌کردم، هم ورزش. حقوقم نیز در حد دو تومان بود. دو تا تک تومانی نه دو هزار تومان! اصلا دو هزار تومان به ما نمی‌خورد(با خنده). در کنار آن به ورزشکاران هم کمک می‌کردم که در هفته یک دستخوشی به من می‌دادند. در واقع بعد از پرورشگاه تمام زندگی‌ام در باشگاه کیان بود. سال‌ها در این باشگاه بودم که از همین جا نیز کم کم در مسابقه‌های قهرمانی باشگاه‌های ایران و قهرمانی کشور شرکت کردم تا اینکه به تیم ملی رسیدم. خوشبختانه آن قدر عشق به ورزش من را کشته بود که در 16 سالگی وارد تیم ملی وزنه‌برداری شدم و در مسابقه‌های 1967 توکیو شرکت کردم. البته مقامی نیاوردم اما دست‌شان درد نکند که من را به آن مسابقه‌ها بردند.

 

در آن مسابقه‌ها چون کمتر از 50 کیلوگرم وزن داشتم به هیچ دسته‌ای نمی‌خوردم. بنابراین مجبور شدم در دسته‌ی 56 کیلوگرم شرکت کنم. در آن مسابقه‌ها همه مانده بودند که من با چهل و خرده‌ای وزن چطوری 310 کیلوگرم رکورد زدم. البته بعدا وزن 52 کیلوگرم به وزن‌های مسابقه‌ها اضافه شد که اگر این وزن در سال 1967 وجود داشت آن جا هم مدال طلا می‌گرفتم. از آن زمان به بعد یعنی 16 سال پشت سر هم در مسابقه‌های جهانی، المپیک، آسیایی و تورنمنت‌های مختلف شرکت کردم و در این 16 سال، 25 مرتبه رکورد دنیا را زدم. در سه المپیک 1966 ، 1970 و 1974 پشت سر هم شرکت کردم که در هر سه تای آن‌ها مدال طلا گرفتم. در طول دوران ورزشی‌ام در دو وزن 52 و 56 کیلوگرم شرکت داشتم که در هر دو وزن قهرمان دنیا و المپیک و رکورددار هستم که از این بابت خدا را شکر می‌کنم.

 

* در دنیا اولین کسی هستم که سه برابر وزنم، وزنه بلند کردم

 

از سال 2000 نیز دیگر در ورزش نبودم و خارج از کشور در کانادا زندگی می‌کردم با این حال در همان سال از طرف کمیته بین‌المللی المپیک به عنوان قهرمان قرن از قاره آسیا و اقیانوسیه انتخاب شدم که در تاریخ ایران چنین چیزی نداریم، نمی‌خواهم از خودم تعریف کنم اما دوست دارم از این به بعد بگویم چه کسی هستم. شاید خیلی‌ها نمی‌دانند چه مقام‌هایی به دست آورده‌ام. من تا الان که پیش شما نشسته‌ام پرافتخارترین قهرمان تاریخ ورزش ایران هستم. در حال حاضر با 22 مدال طلا قهرمان چهارم وزنه برداری جهان محسوب می‌شوم. البته باید در جایگاه سومی باشم چرا که با دیوید ریگرت روسی خیلی اختلاف دارم. او قهرمان بزرگی است اما اندازه من مدال ندارد. در واقع ریگرت بعد از من وارد ورزش شد و زمانی که من هنوز در مسابقه‌ها شرکت می‌کردم او ورزش را کنار گذاشت بنابراین نمی‌دانم چرا چهارم جهان هستم؟

 

 

 

همچنین در دنیا اولین کسی هستم که سه برابر وزنم، وزنه بلند کردم. من آنقدر جهشم زیاد بود که با نفر دوم خودم 30 – 40 کیلوگرم اختلاف داشتم، هنوز رکورد دو ضرب من را در ایران کسی نتوانسته بزند. اولین کسی هم که در وزنه برداری ایران مدال طلای المپیک گرفت من بودم، نفر دوم حسین توکلی، نفر سوم حسین رضازاده و نفر چهارم بهداد سلیمی است.

 

* به خاطر پول وررش نمی‌کردم

 

نمی‌خواهم از خودم تعریف کنم اما به خاطر پول در مسابقه‌ها شرکت نمی‌کردم، فقط برای کسب افتخار خودم و کشورم می‌رفتم. چون به نظرم آدم یا برای مردم به مسابقه‌ها می‌رود یا اگر به خاطر آن‌ها در مسابقه‌ها شرکت نمی‌کند همان بهتر که اصلا نرود. از طرفی یک مهندس وقتی درس بخواند و مهندس شود بعد از آن پول هم سراغش می‌آید. ما نیز در ابتدا به خاطر قهرمانی می‌رفتیم و می‌دانستیم در جوار آن خونه، پول و ماشین هم وجود دارد. البته الان هیچ کدام از آن مدال‌ها و قالیچه‌هایم را ندارم همه را دزدیدند. اما برایم مهم نیست چون تاریخ از بین نمی‌رود و کسی نمی‌تواند آن را بدزدد. الان دست‌شان درد نکند به بچه‌ها خیلی خوب پول می‌دهند. قدیم به این صورت نبود.

 

 

* رختخوابم را کنار هالتر پهن می‌کردم

 

من واقعا وزنه‌برداری را دوست داشتم اما گاهی یک مسائلی در زندگی پیش می‌آید که گفتنش جالب نیست اما باعث می‌شود از ورزش تنفر پیدا کنی. با این حال الان هم روزی سه ساعت تمرین را برای خودم دارم. طوری ورزش می‌کنم که یکی از این جوان‌ها نمی‌تواند با من ورزش کند چون من عاشق ورزش هستم و زندگی‌ام ورزشی است. اگر ورزشکار نبودم الان چه کاره بودم؟ حتما حمال یا چیز دیگری می‌شدم! البته در زمان خودم درس هم خواندم. خیلی قشنگ هم این کار را انجام دادم. اما دنبال آن نبودم. تنها پشت ورزش را گرفتم که به همه چیز نیز رسیدم. من آنقدر عاشق ورزش بودم که فکر می‌کنم من ورزش را موفق کرده‌ام! من برای ورزش از خیلی از لحظه‌های زندگی‌ام می‌زدم. بعضی مواقع در اردوها رختخوابم را کنار هالتر پهن می‌کردم. به نظرم این کار یک قدرتی به آدم می‌داد. البته از اردوها هم فرار می‌کردیم اما وقتی مربی می‌گفت صبح و بعدازظهر تمرین داریم سر ساعت در تمرین‌ها حاضر می‌شدم، نشده حتی یک ثانیه سر تمرین‌ها دیر بروم. می‌توانید از مربیانم بپرسید، همشون زنده هستند و خدا نگهشون دارد. دست همه آن‌ها را می‌بوسم چون خیلی برای من زحمت کشیدند و خداییش باید قدردان زحمت‌های بی‌حدشان باشم.

 

* لقب سامسون را فیدل کاسترو به من داد

 

سامسون یک شخصیت داستانی است که هر موقع موهایش بلند می‌شد، قدرتش نیز بیشتر می‌شد و بدون موی سر، قدرتی نداشت. در سال 1973 و در مسابقه‌های جهانی به خاطر اینکه سر وزن برسم موهایم را از ته تراشیدم و بعد در عرض 10 دقیقه 4 مدال طلا گرفتم، با هر وزنه‌ای که می‌زدم 2 تا 5 کیلوگرم رکورد دنیا را می‌شکستم. همان جا نیز فیدل کاسترو به من لقب سامسون داد و گفت، نصیری ثابت کرد که حتی اگر موی سر را کوتاه کنیم باز هم می‌شود زور آدم زیاد شود. حتی نوشته‌ی آن را دارم.

 

 

 

 

لقب‌های دیگری مثل هرکول ایرانی، مرد آهنین و مرد طلایی دارم که نمی‌دانم از کجا در آمد. فکر کنم رسانه‌ها آن‌ها را گذاشتند، چون هر کجا می‌رفتم طلا می‌گرفتم اگر مدالم نقره می‌شد همه ناراحت می‌شدند. (با خنده)

 

وزنه‌بردارها الان وجود وزن کم کردن ندارند

 

متاسفانه امروزه در وزنه‌برداری جهان از دوپینگ استفاده می‌کنند و تند تند مقدار وزنه‌ها را بالا می‌برند. الان همه مدال‌ها برای سنگین وزن‌ها شده چون از بس می‌خورند و دوپینگ می‌کنند. جرات وزن کم کردن هم ندارند چون اگر وزن کم کنند دیگر هیچی تو وجودشون نیست. در حالی که من با این قد و وزنم همیشه 10 کیلو وزن کم می‌کردم. زجر می‌کشیدم چرا؟ برای این که نام و پرچم ایران بالا برود. الان ورزشکاران یک کیلوگرم می‌خواهند وزن کم کنند وجودش را ندارند و می‌ترسند. دوست دارم بدانم اگر دوپینگ را کنار بگذارند باز هم می‌توانند وزنه بزنند؟ البته شاید فدراسیون و مربی هم نفهمند که ورزشکار چه کار می‌کند. اما ورزشکار فقط می‌خواهد قهرمان شود و پول بگیرد. بعد وقتی قضیه برملا شد آبروی خودش، مربی و کشورش می‌رود. مگر زمان ما چی بود؟

 

 

 

موقع مصدومیت می‌ترسیدیم حتی یک قرص بخوریم اما الان ماشاءالله، هزار ماشاءالله خدا بیشتر بدهد دستگاه‌های پزشکی مختلفی دارند. ما یک دستگاه داشتیم که اشعه پخش می‌کرد. کتف، سر، دست و پا درد می‌گرفت با همان کار را راه می‌انداختند. الان تکنولوژی جلو رفته. دست‌شان درد نکند ورزشکار دیگر عقب نمی‌ماند. با این حال ورزشکاران اگر یک شکستگی پیدا کنند دیگر ورزش برایشان تمام می‌شود اما ما پررو بودیم که تا آخر ایستادیم. حتی می‌شد خود من یک ماه تا چهل روز در بیمارستان می‌خوابیدم. همین الان دست‌هایم قلابی هستند! در مسابقه‌های جهانی کوبا وزنه رو دستم افتاد و دستم شکست اما فقط آن را باندپیچی کردم. بعد بلافاصله رفتیم فرانسه از آنجا بدون این که از فرودگاه خارج شویم رفتیم فیلیپین برای مسابقه‌های قهرمانی آسیا. با همان دست باز هم قهرمان شدم. بعد از مسابقه‌ها زدم تو گوش نفر دوم وزنم و گفتم من با دست شکسته وزنه زدم باز هم نتوانستی به من برسی. (با خنده).

 

* خداوند انتقام علی حسینی را می‌گیرد

 

سعید علی حسینی استعدادی بود که فکر نمی‌کنم در تاریخ دیگر چنین کسی پیدا شود. علی حسینی مثل سهراب پسر رستم بود. هم خوش‌چهره بود، هم خوش‌هیکل. چنین هیکلی تا به حال ایران به خودش ندیده، در حالی که بقیه وزنه‌بردارها شکم‌های بزرگی دارند. اما دیگر این استعداد تمام شد، مرد، رفت. مگر می‌شود 12 سال یک نفر را محروم کرد؟ مگر پول کسی را خورده یا آدم کشته اصلا کجای دنیا را دیده‌اید به یک نفر بگویند “اگر وزنه بزنی می‌گوییم دوپینگ کردی.” خداوند انتقام او را می‌گیرد. خیلی دوست دارم آن زمان را ببینم. خدایا خودت انتقام بگیر. الان هم نمی‌دانم این پسر که مثل مجسمه ونوس می‌ماند کجاست و چه کار می‌کند.

 

* یک روزی همه چیز را افشا می‌کنم

 

 

 

وزنه‌برداری ایران را به نام من و نامجو می‌شناختند. اصلا اسم وزنه‌برداری می‌آمد می‌گفتند محمد نصیری. اما خوشبختانه الان در این ورزش نیستم که خدا را شکر می‌کنم. بگذارید وزنه‌برداری برای افراد دیگری باشد. البته آنها باید به فکر خودشان باشند. حداقل به مردم ایران دروغ نگویند که چطوری قهرمان شدند. یک روز ماه از زیر ابر بیرون می‌آید و یک روزی دهان من باز می‌شود. همه چیز را می‌گویم که اگر پول نبود آنها قهرمان نمی‌شدند. یک روزی همه چیز را افشا می‌کنم که داخل فدراسیون فقط سه نفر هستند که تصمیم می‌گیرند. یک نفر برای آن یکی می‌دوزد و آن یکی هم برای دیگری می‌بافد و بزرگ‌تری را به فدراسیون راه نمی‌دهند.

 

* آنهایی که مربی تیم ملی هستند فکر می‌کنند خودشان همه کاره هستند

 

نمی‌دانم مشکل میان وزنه‌برداران المپیکی و سرمربی تیم ملی چه‌جوری حل می‌شود. حتی یک پیشکسوت در فدراسیون وجود ندارد. من نمی‌دانم در کمیته فنی چه کسانی هستند و چه‌طوری تصمیم می‌گیرند. هیچ‌کس نیست حرف بزند که چرا قهرمانان المپیک که افتخار ایران هستند را به مسابقات جهانی نمی‌برید. مگر می‌شود کار آنها را نادیده گرفت. اگر آنها یک بار به مسابقات جهانی نروند زندگی‌شان از بین می‌رود. حالا خدا را شکر که حداقل چیزهایی بهشان داده‌اند که زندگی‌شان تامین شود ولی آخرش چی؟

آنهایی که مربی تیم ملی‌اند فکر می‌کنند خودشان همه کاره هستند و اصلا به مربیان شهرستان‌ها بها نمی‌دهند. با این حال دلیل نمی‌شود که بخواهند این بچه‌ها را بیرون بیندازند.

 

* به المپیکی‌ها گفتم اگر قول الکی بدهم به شما نامردی کرده ام!

 

 

 

این بچه‌ها می‌خواهند یک روزی حرف بزنند. الان هم که اسپانسر گرفته‌اند خودشان تمرین می‌کنند. البته به من گفتند آقای نصیری بیا مسائل را حل کن اما گفتم اصلا دیگر به من مربوط نمی‌شود چون آنها به حرف من گوش نمی‌دهند من هم الکی به شما قول بدهم نامردی کرده ام! برای این‌که آنها آن‌قدر غرور دارند که حرف گوش نمی‌کنند و فکر می‌کنند چه‌کاره هستند؟ این افراد را باید بفرستند شهرستان های خودشان 20 میلیون تومان هم به آنها بدهند بعد ببینند چی می‌سازند.

 

 

 

خیال می‌کنند با وزنه‌برداری که آ‌مپول می‌زند و بعد 200 کیلوگرم وزنه را بلند می‌کند قهرمان تحویل داده‌اند. ان‌شاءالله به حق فاطمه زهرا این بچه‌ها موفق شوند. من تا الان ندیدم اردوی خصوصی وجود داشته باشد. آدم دلش می‌سوزد. البته دست اسپانسر هم درد نکند؛ چون عاشق کشورش است و برای آبروی ایران کار می‌کند. با این حال خداییش نمی‌دانم این مشکلات چه‌جور حل می‌شود و نمی‌خواهم بدانم.

 

 


* به خاطر گرفتن گچی که به دست می زنند فدراسیون از من امضا گرفت

 

در حال حاضر صبح تا ظهر بیکارم، عصرها هم می‌ گردم (با خنده). چند وقتی مربی نونهالان بودم اما بعد کنار رفتم؛ چون نمی‌خواستم کار کنم. البته پدر و مادرهای بچه‌ها خیلی گفتند برگرد. این بچه‌ها پدر، مادر، خواهر و برادرشان شده محمد نصیری. دست آقای افشارزاده هم درد نکند. او مرد بزرگ ورزش ایران است. زمانی که مربی نونهالان بودم هرچی می‌خواستم جلوی دستم می‌گذاشت اما یک بار از فدراسیون گچی که به دست می‌زنند خواستم بگیرم اما ریاحی از من امضا گرفت.

 

* صالحی امیری فرد شیرین زبانی است

 

آقای صالحی امیری در اردوی تیم ملی کشتی با زبان ورزش‌دوستانه و قشنگی صحبت کرد. علاوه بر آن راجع به دوپینگ هم صحبت کرد. این مرد خیلی به دلم نشست. البته اول که سلام علیک کرد او را نشناختم یکی گفت “نصیری، این صالحی امیری است.” به او گفتم “آقای وزیر،” گفت “من هنوز وزیر نشده‌ام” من گفتم “مطمئنم می‌شوی.” خیلی دوستش دارم (با اشاره به قندان قند) به این شیرین کام به خاطر خودم نمی‌گویم. او خیلی شیرین بیان بود و وظیفه من است موفقیت کشتی را هم به او و هم به مردم تبریک بگویم.

 

مهم‌ترین افتخارات نصیری:

 

المپیک 1968 مکزیکو سیتی (طلا)

المپیک 1972 مونیخ (نقره)

المپیک 1976 مونترال (برنز)

مسابقات جهانی 1968 (طلا)

مسابقات جهانی 1969 (طلا)

مسابقات جهانی 1970 (طلا)

مسابقات جهانی 1973 (طلا)

مسابقات جهانی 1974 (طلا)

مسابقات جهانی 1972 (نقره)

مسابقات جهانی 1966 (برنز)

مسابقات جهانی 1971 (برنز)

مسابقات جهانی 1976 (برنز)

بازیهای آسیایی 1966 بانکوک (طلا)

بازیهای آسیایی 1970 بانکوک (طلا)

بازیهای آسیایی 1974 تهران (طلا-مجموع)

بازیهای آسیایی 1974 تهران(طلا-دوضرب)

بازیهای آسیایی 1974 تهران (نقره- یک ضرب)

قهرمانی آسیا 1971 مانیل (طلا)

قهرمانی آسیا 1977 بغداد(طلا)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *