حجت الاسلام والمسلمين دکتر حسن روحاني رييس جمهوري اسلامي ايران در سخنان مهمي در شصت و هشتمين مجمع عمومي سازمان ملل متحد، ضمن تبيين دقيق شرايط و اوضاع کنوني منطقه و نظام بين الملل، پيشنهادات و راهکارهايي از سوي جمهوري اسلامي ايران در راستاي برون رفت از اوضاع پيش روي جامعه جهاني ارائه کرد.
این در حالی است که بهرغم حضور دکتر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در هنگام سخنرانی باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا؛ “جان کری” همتای آمریکایی ظریف، در اقدامی خلاف آداب دیپلماتیک، هنگام سخنرانی روحانی از حضور در مجمع عمومی خودداری کرد.
همچنین هیئت اعزامی رژیم صهیونیستی نیز پیش از آغاز سخنرانی روحانی، تالار محل برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل را ترک کرد.
روحانی در سخنان خود، موضع جالبی را اتخاذ کرد که از دید رسانههای تیزبین غربی نیز مخفی نماند. وی بدون اشاره صریح به لحن ملتمسانه نامههای مکرر اوباما به مقامات ایرانی که در سخنان رئیسجمهور آمریکا نیز بهصراحت از آنها یاد شد، تأکید کرد که “انتظار جمهوری اسلامی ایران، شنیدن صدای واحد از سوی واشنگتن است.” روحانی با بیان این عبارت کنایهآمیز، این حقیقت را مطرح کرد که موضع طرحشده از سوی اوباما که توسط نویسندگان نطق وی به او دیکته شده است با موضع شخصی وی تفاوت دارد.
متن کامل سخنان رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به شرح زير است:
«الحمد لله رب العالمين و الصلوه و السلام علي سيدنا و نبينا محمد و اله الطاهرين و صحبه المنتجبين»
آقاي رئيس، آقاي دبيرکل، عاليجنابان، خانمها و آقايان
در آغاز مايلم تبريکات صميمانه خود را به مناسبت انتخاب شايسته جنابعالي به رياست مجمع عمومي ابراز نمايم و از تلاش هاي جناب آقاي بان کي مون نيز تقدير نمايم.
آقاي رييس
جهان ما جهاني پر از بيم و اميد است: بيم جنگ و مناسبات خصومتآميز منطقهاي و جهاني، بيم رويارويي هويتهاي مرگبار مذهبي، قومي و ملي، بيم نهادينه شدن خشونت و افراطيگري، بيم فقر و تبعيض خُرد کننده، بيم تباهي و نابودي منابع حياتي، بيم بيتوجهي به کرامت و حقوق انسان و بيم غفلت از اخلاق.
در برابر همه اين بيمها، اميدهاي جديدي نيز وجود دارد: اميد اقبال مردم و نخبگان در سراسر جهان به “آري براي صلح و نه براي جنگ”، و اميد به ترجيح گفت و گو بر ستيز، و اعتدال بر افراط.
يک نمونه زنده، گزينش هوشيارانه اميد و تدبير، و اعتدال توسط مردم بزرگ ايران در انتخابات اخير است؛که با تبلور مردم سالاري ديني و انتقال آرام قدرت اجرائي نشان داد که ايران لنگرگاه ثبات در درياي ناآرامي هاي منطقه اي است. اعتقاد راسخ حکومت و مردم ما به صلح پايدار، ثبات، آرامش، حل مسالمت آميز مناقشات و تکيه بر آراء عمومي به عنوان پشتوانه قدرت، مقبوليت و مشروعيت، نقشي والا در فراهم کردن چنين محيط امني داشته است.
آقاي رئيس،خانم ها و آقايان
دوران حساس انتقالي کنوني در روابط بين الملل مشحون از خطرات، و البته توأم با فرصت هاي کم نظيري است. هرگونه محاسبه نادرست از وضعيت خود و ديگران، آسيب هاي تاريخي را در بر دارد تا جايي که خطاي يک بازيگر، اثرات منفي بر همگان خواهد داشت. آسيب پذيري، پديده اي جهاني و فراگير شده است.
در اين گذر حساس در تاريخ مناسبات جهاني، عصر بازي هاي با حاصل جمع صفر پايان يافته است؛ولي هنوز معدودي از بازيگران روش ها و ابزارهاي کهنه شده، و عميقاً ناکارآمد را بکار مي گيرند تا برتري و سلطه پيشين خود را حفظ کنند. نظامي گري و استفاده از ابزارهاي نظامي و خشن براي انقياد ديگران، نمونه ناکارآمدي از تداوم کنش هاي کهنه در شرايط نوين است.
اقدامات زورمدارانه اقتصادي و نظامي براي حفظ و تداوم سلطه و برتري گذشته، با مجموعه اي از قالب هاي مفهومي همراه شده که همگي ضد صلح، ضد امنيت، ضد کرامت انساني و ضد آرمان هاي بشري مي باشند. از جمله اين قالب هاي مفهومي، يکسان سازي جوامع و تعميم ارزش هاي غربي بعنوان ارزش هاي جهاني است. قالب ديگر، حفظ فرهنگ جنگ سرد و تقسيم دو اردوگاهي جهان به “ماي برتر” و “ديگران دون تر” مي باشد. قالب ديگر مفهومي، ايجاد ترس و تهديد، از برآمدن بازيگران نوظهور در جامعه جهاني است.
در چنين فضائي، خشونت هاي دولتي و غيردولتي، مذهبي و فرقه اي و حتي نژادي افزايش يافته و هيچ تضميني وجود ندارد که دوران آرامش بين قدرت هاي بزرگ نيز در دام گفتمان ها، رفتارها و کردارهاي خشن گرفتار نيايد. تاثير فاجعه بار روايت هاي افراطي و خشن را نبايد دست کم گرفت.
در اين ميان، خشونتِ راهبردي که در تلاش براي حذف بازيگران منطقه اي از فضاي عمل طبيعي آنها، سياست هاي موسوم به مهار، تغيير نظام هاي سياسي از بيرون مرزها، و تلاشي که براي بر هم زدن حدود و ثغور سياسي متبلور مي شود، بسيار خطرناک و تنش آفرين است.
در گفتمان متعارف سياسي بينالمللي، يک مرکز متمدّن با حاشيههاي غيرمتمدن به تصوير در آمده است. در اين تصوير نسبتِ کانون قدرت جهاني و حاشيهها، نسبتي آمرانه قلمداد شده است. گفتمان مرکزگرايي شمال و حاشيهگرايي جنوب سبب استقرار نوعي نظم تکگويي و مونولوگ در سطح روابط بينالمللي شده است. ايجاد مرزهاي نادرست هويتي و بيگانه ستيزيهاي خشن رايج نتيجة قهرماني اين گفتمان است.گفتمان هاي تبليغاتي و بي اساس دين ستيزانه، اسلام هراسانه، شيعه هراسانه و ايران هراسانه به واقع تهديدي جدي عليه ثبات جهاني و امنيت انساني است.
اين گفتمان تبليغاتي، با طرح و القاي تهديدات فرضي و خيالي شکل خطرناکي به خود گرفته است. يکي از اين تهديدات خيالي، خطر موهوم ايران است. به بهانه اين تهديد موهوم، چه اقدامات ناهنجار و چه جنايت ها در سه دهه گذشته صورت نگرفته است؟ تسليح صدام حسين به سلاح هاي شيميايي و حمايت طالبان تنها نمونه اي از اين جنايت هاست. صريحاً و با قاطعيت تمام و با استناد به مدارک و شواهد متقن اعلام مي دارم که آنهائي که دم از تهديد ايران مي زنند، يا خود تهديد عليه صلح و امنيت بين المللي اند يا به تهديد دامن مي زنند. ايران نه فقط تهديد نيست، بلکه در آرمان و عمل، پيوسته منادي صلحِ عادلانه و امنيت همه جانبه بوده است.
آقاي رئيس ؛خانم ها؛آقايان
درکمتر نقطه اي از جهان، خشونت مانند غرب آسيا و شمال آفريقا خانمان سوز بوده است. مداخله نظامي در افغانستان، جنگ تحميلي صدام حسين عليه ايران، اشغال کويت، مداخله نظامي عليه عراق و رفتار خشن سرکوبگرانه عليه مردم فلسطين، ترور شخصيت هاي سياسي و مردم عادي در ايران و بمب گذاري در کشورهاي منطقه نظير عراق ، افغانستان و لبنان نمونه هايي از خشونت در سه دهه گذشته در اين منطقه اند.
آنچه بر مردم مظلوم فلسطين مي رود، چيزي جز يک خشونت ساختاري نيست. سرزمين فلسطين در اشغال است. حقوق اوليه فلسطينيان به طور فاجعه باري نقض مي شود و آنها از بازگشت به خانه، محل تولد و دسترسي به سرزمين مادري محرومند. جناياتي که بر مردم بي گناه فلسطين مي رود، خشونت نهادينه اي را به نمايش مي گذارد که براي توصيف آن، آپارتايد مفهوم و واژه کم وزني بنظر مي آيد.
فاجعه انساني در سوريه نمونه دردناکي از گسترش فاجعه آميز خشونت و افراط در منطقه ماست. از ابتداي بحران و از زماني که برخي از بازيگران منطقه اي و بين المللي با سرازير کردن منابع تسليحاتي و اطلاعاتي و تقويت گروه هاي افراطي، سعي در نظامي کردن اين بحران داشتند، ما تأکيد کرديم که بحران سوريه راه حل نظامي ندارد. نمي توان اهداف استراتژيک و توسعه طلبانه و بهم ريختن توازن و تعادل هاي منطقه اي را با پنهان شدن پشت کلمات بشردوستانه، تحقق بخشيد. هدف مشترك جامعه بين المللي بايد خاتمه سريع به کشتار مردم بي گناه باشد. ما ضمن محکوم کردن هرگونه استفاده از سلاح هاي شيميايي، از پذيرش کنوانسيون منع سلاح هاي شيميايي توسط سوريه استقبال مي کنيم و بر اين باوريم که دستيابي گروه هاي افراطي و تروريست به اين سلاح ها بزرگترين خطر فراروي منطقه است که بايد مدنظر قرار گيرد. همزمان استفاده غير قانوني و غيرکارآمد از تهديد يا استفاده از زور ، تنها به گسترش خشونت و بحران در منطقه دامن خواهد زد.
تروريزم و کشتن انسان هاي بي گناه، اوج افراط و خشونت است. تروريزم، بلائي خشن، فراگير و فرامرزي است. اما خشونت ها و افراط هائي که تحت عنوان مبارزه با تروريزم و از جمله استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين عليه مردم بي گناه صورت مي گيرد نيز محکوم است. در اينجا بايد از ترور دانشمندان هسته اي ايران توسط جنايتکاران نيز سخن بگويم. آنها به چه جرمي ترور شدند؟ سوالي که از ملل متحد و شوراي امنيت بايد پرسيد اين است که آيا ترورکنندگان محکوم شدند؟
تحريم هاي غيرعادلانه، به عنوان جلوه ديگري از خشونت، ذاتاًضد صلح و ضد بشري هستند که برخلاف تبليغات تحريم گران، دولت ها و نخبگان سياسي را هدف قرار نمي دهند، بلکه بيش از همه، مردمان عادي را قرباني دعواهاي سياسي خود مي کنند. ميليون ها عراقي را فراموش نکنيم که در اثر تحريم هائي که با زَروَرق هاي حقوقي در نهادهاي بين المللي پيچيده شده بودند، آسيب ديدند؛ جان باختند؛و هنوز عده قابل توجهي از آنها در سرتاسر زندگي بايد زجر بکشند. اين تحريم ها خشونت آميزند. هوشمند و غير هوشمند و يکجانبه و چندجانبه ندارند. اين تحريم ها ناقض حقوق مسلم بشري، از جمله حق صلح، حق توسعه، حق دسترسي به بهداشت، حق آموزش و فراتر از همه حق حيات مي باشند. نتيجه تحريم ها، عليرغم هرگونه لفاظي و بازي با واژه ها، همان آتش افروزي و جنگ طلبي و نابودي انسان هاست. اين آتش فقط دامن قربانيان تحريم را نمي گيرد، بلکه به اقتصاد وزندگي مردمِ جوامع تحريم کننده نيز، لطمه وارد مي کند.
آقاي رئيس، خانم ها و آقايان
خشونت و افراط امروز نه تنها ابعاد مادّي، بلکه ابعاد معنوي زندگي انسان و جامعة امروز را در بر گرفته است. خشونت و افراط جايي براي مدارا و تفاهم که لازمة زندگي انسان و جامعة مدرن است نميگذارد. نابردباري مسئلة امروز جهان ماست؛ بايد بردباري را در پرتو انديشههاي ديني، رويکردهاي فرهنگي و رهيافتهاي سياسي تقويت کرد. جامعه انساني را بايد از مرحلة بردباري منفي به مرحلة تعاون مشترک ارتقا داد. ديگران را نبايد فقط تحمّل کرد بلکه بايد با ديگران کار کرد.
مردم جهان از جنگ، خشونت و افراط خسته اند و اين فرصتي بي نظير است. آنها اميد به تغيير وضعيت کنوني دارند. جمهوري اسلامي ايران باور دارد که با ترکيب هوشمندانه اي از اميد و اعتدال مي توان همه چالش ها را مديريت کرد. جنگ افروزان مي خواهند اميدها را بخشکانند. در حالي که اميد به تغيير مثبت، مفهومي فطري، ديني، فراگير و جهاني است.
زيربناي اميد، باور به اراده عمومي مردم جهان براي مبارزه با خشونت و افراط، تغيير پذيري، مخالفت با ساختارهاي تحميلي، بها دادن به گزينش و عمل مسئولانه انساني است. اميد، بي ترديد يکي از بزرگترين نعمت هاي خداوند مهربان به همه انسان هاست. اعتدال نيز به معناي حرکت خردمندانه، هوشمندانه، زمان مند و مکان مند در تلفيق آرمان هاي والا، گزينش راهبردهاي اثرگذار و در نظر گرفتن واقعيت هاست.
مردم ايران در انتخابات اخير درحرکتي هوشمندانه به گفتمان اميد و تدبير و اعتدال راي دادند.ترکيب اميد و تدبير و اعتدال در سياست خارجي به آن معناست که جمهوري اسلامي ايران به عنوان يک قدرت منطقه اي نسبت به امنيت منطقه و جهان، مسئولانه برخورد مي کند و آمادگي همکاري چند جانبه و همه جانبه با ساير بازيگران مسئول در اين عرصه ها را دارد. ما از صلح مبتني بر دموکراسي و صندوق رأي در همه جاي جهان از جمله در سوريه و بحرين و ديگر کشورهاي منطقه دفاع ميکنيم و معتقديم راههاي خشونتآميز براي بحرانهاي جهاني وجود ندارد و تنها به کمک خرد انساني و با تعامل و اعتدال ميتوان بر واقعيتهاي تلخ جامعه بشري غلبه کرد. لذا تضمين صلح و دموکراسي، و تأمين منافع مشروع همه کشورها در جهان، و از جمله در منطقه خاورميانه، با نظاميگري محقق نميشود.
ايران بدنبال راه حل مسايل و نه توليد مشکلات است. هيچ پرونده و موضوعي نيست که با اميد و اعتدال، با احترام متقابل و با نفي خشونت و افراط قابل حل نباشد. اجازه دهيد به پرونده هسته اي ايران اشاره کنم. پذيرش حق طبيعي، قانوني و مسلم ايران، بفرموده رهبر فرزانه انقلاب اسلامي، ساده ترين راه حل اين موضوع است. اين يك شعار سياسي نيست. بلكه بر اساس شناخت عميق وضعيت فن آوري در ايران، شرايط بين المللي و پايان بازي ها با حاصل جمع صفر و ضرورت يافتن اهداف و منافع مشترك براي رسيدن به تفاهم و امنيت مشترك است. به عبارت ديگر، ايران و ديگر كنشگران بايد دو هدف مشترك را به عنوان دو قسمت غيرقابل تفكيكِ راه حل سياسي پرونده هسته اي ايران دنبال نمايند.
1- برنامه هسته اي ايران و همه كشورهاي ديگر مي بايد تنها در جهت اهداف صلح آميز باشد. من اينجا به صراحت اعلام مي كنم كه اين هدف،صرف نظر از مواضع ديگر بازيگران، هدف جمهوري اسلامي ايران بوده و خواهد بود. سلاح هسته اي و كشتار جمعي هيچ جايگاهي در دكترين دفاعي ايران نداشته و با باورهاي بنيادين مذهبي و اخلاقي ما در تعارض است. منافع ملي ما ايجاب مي كند كه هر گونه نگراني منطقي پيرامون برنامه هسته اي ايران را مرتفع نماييم.
2- هدف دوم يعني پذيرش اعمال حق غني سازي و ساير حقوق هسته اي در خاك ايران تنها راه تامين هدف اول است. دانش هسته اي در ايران بومي شده و فن آوري هسته اي از جمله غني سازي به مرحله توليد انبوه رسيده است. لذا تصور اينكه با مانع شدن ازبرنامه هسته اي ايران از طريق اعمال فشارهاي غيرقانوني مي توان صلح آميز بودن چنين برنامه اي را تضمين كرد موهوم و به غايت غير واقع بينانه است.
لذا جمهوري اسلامي ايران ضمن پافشاري بر اعمال حقوق خود و ضرورت احترام و همكاري بين المللي در اعمال اين حقوق، آماده گفتگوهاي بدون تأخير براي اعتمادسازي متقابل ورفع دوسويه ابهامات از طريق شفافيت کامل مي باشد.
ايران به دنبال تعامل سازنده بر اساس احترام متقابل و منافع مشترك با ديگر كشورهاست و در اين چارچوب در پي افزايش تنش با ايالات متحده آمريکا نيز نيست. من سخنان امروز پرزيدنت اوباما را با دقت دنبال کردم ؛ در صورت عزم سياسي رهبران آمريکا و خودداري از دنبال کردن منافع گروه هاي فشار جنگ طلب، مي توان به چارچوبي براي مديريت اختلافات رسيد. در اين چارچوب موضع برابر، احترام متقابل و اصول مسلم شناخته شده بين المللي بايد مبنا باشد؛البته در اين زمينه انتظار ما از واشنگتن شنيدن صداي واحد است.
آقاي رئيس، خانم ها و آقايان
در اين سالها، يک صداي مسلط پياپي شنيده شده است که “گزينه جنگ روي ميز است” ، اما امروز بگذاريد در برابر اين سخن ناکارآمد وغيرقانوني بگويم “صلح در دسترس است.” پس به نام جمهوري اسلامي ايران در گام نخست پيشنهاد ميکنم طرح “جهان عليه خشونت و افراطيگري” در دستور کار سازمان ملل متحد قرار گيرد و همه دولتها و سازمانهاي بينالمللي و نهاد مدني تلاشهاي جديدي را براي سوق دادن جهان به اين سو سامان دهند. بايد به جاي گزينة ناکارآمد “ائتلاف براي جنگ” در مناطق مختلف جهان به “ائتلاف براي صلح پايدار” در سراسر جهان انديشيد. امروز جمهوري اسلامي ايران شما و همه جامعة جهاني را به برداشتن گامي فراپيش ميخواند؛ دعوتِ “جهان عليه خشونت و افراطيگري”؛ ما بايد بپذيريم و بتوانيم در اينجا افقي را بگشاييم که درآن به جاي جنگ، صلح،به جاي خشونت، مدارا، به جاي خونريزيف پيشرفت،به جاي تبعيض، عدالت،به جاي فقر، برخورداري و به جاي استبداد، آزادي درسراسرجهان بهترديده شود.به گفته فردوسي، شاعر بلند آوازه ايران؛
عليرغم همه مشکلات، من عميقاً به آينده اميدوارم. با همبستگي جهاني عليه خشونت و افراط، ترديدي ندارم که آينده روشن است. اعتدال، آينده جهان را درخشان خواهد کرد. اميد من، علاوه بر تجارب شخصي و ملي، از اين باور مشترک همه اديان آسماني نشأت مي گيرد که جهان را سرانجامي نيکوست و روشن که : «و لقد کتبنا في الزبور من بعد الذکر ان الارض يرثها عبادي الصالحون».
آقاي رئيس متشکرم