امیرالمؤمنین على علیهالسلام هنگامى که فلسفه فرائض و عبادات را مىشمرد درباره حج فرمود: «الحج تقویة للدّین؛ خداوند مراسم حج را براى تقویت آئین اسلام تشریع کرد.»
بامداد امروز نخستین گروه ایرانی زائرین خانه خدا به حج تمتع اعزام شدند. به همین مناسبت، به بخشهایی از فلسفه و اسرار حج اشاره میکنیم. آیتالله مکارم شیرازی در کتاب «یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ» در اینباره مینویسد: این مناسک بزرگ در حقیقت داراى چهار بعد است که هر یک از دیگرى ریشهدارتر و پرسودتر است:
بعد اخلاقی حج
1- بعد اخلاقى حج- مهمترین فلسفه حج همان دگرگونى اخلاقى است که در انسانها به وجود مىآورد. مراسم «احرام» انسان را به کلى از تعینات مادى و امتیازات ظاهرى و لباسهاى رنگارنگ وزروزیور بیرون مىبرد و با تحریم لذائذ و پرداختن به خودسازى که از وظائف محرم است او را از جهان ماده جدا کرده و در عالمى از نور و روحانیت و صفا فرو مىبرد، و آنها را که در حال عادى بار سنگین امتیازات موهوم و درجهها و مدالها را بر دوش خود احساس مىکنند یکمرتبه سبکبار و راحت و آسوده مىکند.
سپس مراسم دیگر حج، یکى پس از دیگرى انجام مىگیرد، مراسمى که علاقههاى معنوى انسان را لحظه به لحظه با خدایش محکمتر و رابطه او را نزدیکتر و قویتر مىسازد، او را از گذشته تاریک و گناه آلودش بریده و به آیندهاى روشن و پر از صفا و نور پیوند مىدهد.
مخصوصاً توجه به این حقیقت که مراسم حج در هر قدم یادآور خاطرات ابراهیم بتشکن، و اسماعیل ذبیحاللَّه، و مادرش هاجر است، و مجاهدتها و گذشتها و ایثارگرى آنها را لحظه به لحظه در برابر چشمان انسان مجسم مىکند، و نیز توجه به اینکه سرزمین مکه عموماً و مسجدالحرام و خانه کعبه و محل طواف خصوصاً یادآور خاطرات پیامبر اسلام و پیشوایان بزرگ و مجاهدتهاى مسلمانان صدر اول است این انقلاب اخلاقى عمیقتر مىگردد، به گونهاى که در هر گوشهاى از مسجدالحرام و سرزمین مکه، انسان، چهره پیامبر صلى الله علیه و آله و على علیه السلام و سایر پیشوایان بزرگ را مىبیند، و صداى آواى حماسههاى آنها را مىشنود.
آرى اینها همه دست به دست هم مىدهند و زمینه یک انقلاب اخلاقى را در دلهاى آماده فراهم مىسازد، به گونهاى توصیف ناشدنى ورق زندگانى انسان را بر مىگردانند و صفحه نوینى در حیات او آغاز مىکنند.
بى جهت نیست که در روایات اسلامى مىخوانیم: کسى که حج را به طور کامل انجام دهد «یخرج من ذنوبه کهیئته یوم ولدته امه!» از گناهان خود بیرون مىآید همانند روزى که از مادر متولد شده است»
آرى حج براى مسلمانان یک تولد ثانوى است، تولدى که آغازگر یک زندگى نوین انسانى است.
البته احتیاج به یادآورى ندارد که این برکات و آثار- و آنچه بعداً به آن اشاره خواهیم کرد- نه براى کسانى که از حج تنها به پوستهاى از آن قناعت کرده، و مغز آن را بدور افکندهاند و نه براى آنها که حج را وسیله تفریح و سیر و سیاحت و یا تظاهر و ریا و تهیه وسائل مادى شخصى قرار داده و هرگز به روح آن واقف نشدهاند سهم آنها همان است که به آن رسیدهاند!
بعد سیاسی حج
2- بعد سیاسى حج-: به گفته یکى از بزرگان فقهاى اسلام مراسم حج در عین اینکه خالصترین و عمیقترین عبادات را عرضه مىکند، مؤثرترین وسیله براى پیشبرد اهداف سیاسى اسلام است.
روح عبادت، توجه به خدا، و روح سیاست، توجه به خلق خدا است، این دو در حج آنچنان به هم آمیختهاند که تار و پود یکپارچه!
حج عامل مؤثرى براى وحدت صفوف مسلمانان است.
حج عامل مبارزه با تعصبات ملى و نژاد پرستى و محدود شدن در حصار مرزهاى جغرافیائى است.
حج وسیلهاى است براى شکستن سانسورها و از بین بردن خفقانهاى نظامهاى ظالمانهاى که در کشورهاى اسلامى حکمفرما مىشود.
حج وسیلهاى است براى انتقال اخبار سیاسى کشورهاى اسلامى از هر نقطه به نقطه دیگر، و بالاخره حج، عامل مؤثرى است براى شکستن زنجیرهاى اسارت و استعمار و آزاد ساختن مسلمین.
و به همین دلیل در آن ایام که حاکمان جبار همچون بنى امیه و بنى عباس بر سرزمینهاى مقدس اسلامى حکومت مىکردند و هرگونه تماس میان قشرهاى مسلمان را زیر نظر مىگرفتند تا هر حرکت آزادى بخش را سرکوب کنند، فرا رسیدن موسم حج دریچهاى بود به سوى آزادى و تماس قشرهاى جامعه بزرک اسلامى با یکدیگر و طرح مسائل مختلف سیاسى.
روى همین جهت امیرمؤمنان على علیهالسلام به هنگامى که فلسفه فرائض و عبادات را مىشمرد درباره حج مىگوید: «الحج تقویة للدین» خداوند مراسم حج را براى تقویت آئین اسلام تشریع کرد.
بى جهت نیست که یکى از سیاستمداران معروف بیگانه در گفتار پرمعنى خود مىگوید: «واى به حال مسلمانان اگر معنى حج را نفهمند، و واى به حال دشمنانشان اگر معنى حج را درک کنند»!
و حتى در روایات اسلامى، حج به عنوان جهاد افراد ضعیف شمرده شده، جهادى که حتى پیرمردان و پیرزنان ناتوان با حضور در صحنه آن مىتوانند شکوه و عظمت امت اسلامى را منعکس سازند، و با حلقههاى تو در توى نمازگزاران گرد خانه خدا و سردادن آواى وحدت و تکبیر، پشت دشمنان اسلام را بلرزانند.
بعد فرهنگی حج
3- بعد فرهنگى: ارتباط قشرهاى مسلمانان در ایام حج مىتواند به عنوان مؤثرترین عامل مبادله فرهنگى و انتقال فکرها در آید.
مخصوصاً با توجه به این نکته که اجتماع شکوهمند حج، نماینده طبیعى و واقعى همه قشرهاى مسلمانان جهان است (چرا که در انتخاب افراد براى رفتن به زیارت خانه خدا هیچ عامل مصنوعى مؤثر نیست و زوار کعبه از میان تمام گروهها، نژادها، زبانهائى که مسلمانان به آن تکلم مىکنند برخاسته و در آنجا جمع مىشوند).
لذا در روایات اسلامى مىخوانیم: یکى از فوائد حج نشر اخبار و آثار رسول اللَّه صلى الله علیه و آله به تمام جهان اسلام است.
«هشام بن حکم» که از دوستان دانشمند «امام صادق علیهالسلام» است مىگوید: از آنحضرت درباره فلسفه حج و طواف کعبه سؤال کردم، فرمود: «خداوند این بندگان را آفرید … وفرمانهائى در طریق مصلحت دین و دنیا به آنها داد، از جمله اجتماع مردم شرق و غرب را (در آئین حج) مقرر داشت تا مسلمانان به خوبى یکدیگر را بشناسند و از حال هم آگاه شوند، و هر گروهى سرمایههاى تجارى را از شهرى به شهر دیگر منتقل کنند … و براى اینکه آثار پیامبر صلى الله علیه و آله و اخبار او شناخته شود، مردم آنها را به خاطر آورند و هرگز فراموش نکنند»
به همین دلیل در دورانهاى خفقان بارى که خلفا و سلاطین جور اجازه نشر این احکام را به مسلمانان نمىدادند آنها با استفاده از این فرصت، مشکلات خود را حل مىکردند و با تماس گرفتن با ائمه هدى علیهمالسلام و علماى بزرگ دین پرده از چهره قوانین اسلام و سنت پیامبر صلى الله علیه و آله بر مىداشتند.
از سوى دیگر، حج مىتواند، مبدل به یک کنگره عظیم فرهنگى شود و اندیشمندان جهان اسلام در ایامى که در مکه هستند گرد هم آیند و افکار و ابتکارات خویش را به دیگران عرضه کنند.
اصولا یکى از بدبختیهاى بزرگ این است که مرزهاى کشورهاى اسلامى سبب جدائى فرهنگى آنها شود، مسلمانان هر کشور تنها به خود بیندیشند، که در این صورت جامعه واحد اسلامى پاره پاره و نابود مىگردد. آرى حج میتواند جلو این سرنوشت شوم را بگیرد.
و چه جالب مىفرماید امام صادق علیهالسلام در ذیل همان روایت هشام بن حکم: «اگر هر قوم و ملتى تنها از کشور و بلاد خویش سخن بگویند و تنها به مسائلى که در آن است بیندیشند همگى نابود مىگردند و کشورهایشان ویران مىشود، منافع آنها ساقط مىگردد و اخبار واقعى در پشت پرده قرار مىگیرد»
بعد اقتصادی حج
4- بعد اقتصادى حج- بر خلاف آنچه بعضى فکر مىکنند، استفاده از کنگره عظیم حج براى تقویت پایههاى اقتصادى کشورهاى اسلامى نه تنها با روح حج منافات ندارد بلکه طبق روایات اسلامى یکى از فلسفههاى آن را تشکیل مىدهد.
چه مانعى دارد مسلمانان در آن اجتماع بزرگ، پایه یک بازار مشترک اسلامى را بگذارند، و زمینههاى مبادلاتى و تجارى را در میان خود بگونهاى فراهم سازند که نه منافعشان به جیب دشمنانشان بریزد، و نه اقتصادشان وابسته به اجانب باشد، که این دنیا پرستى نیست، عین عبادت است و جهاد.
و لذا در همان روایت «هشام بن حکم» از «امام صادق» علیهالسلام ضمن بیان فلسفههاى حج صریحاً به این موضوع اشاره شده بود که یکى از اهداف حج، تقویت تجارت مسلمانان و تسهیل روابط اقتصادى است.
و در حدیث دیگرى از همان امام علیهالسلام در تفسیر آیه «لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلا من ربکم» (بقره- 198) مىخوانیم که فرمود: منظور از این آیه کسب روزى است فاذا احل الرجل من احرامه وقضى فلیشتر و لیبع فى الموسم: «هنگامى که انسان از احرام بیرون آید و مناسک حج را بجا آورد در همان موسم حج خرید و فروش کند (و این موضوع نه تنها گناه ندارد بلکه داراى ثواب است)
همین معنى در ذیل حدیثى که از «امام على بن موسى الرضا» علیهالسلام به طور مشروح در بیان فلسفههاى حج وارد شده است آمده و در پایان آن مىفرماید: «لیشهدوا منافع لهم»
اشاره به اینکه آیه «لیشهدوا منافع لهم» هم منافع معنوى را شامل مىشود و هم منافع مادى را که از یک نظر همه معنوى است.
کوتاه سخن اینکه این عبادت بزرگ اگر بطور صحیح و کامل مورد بهرهبردارى قرارگیرد و زوارخانه خدا در آن ایام که در آن سرزمین مقدس حضور فعال دارند و دلهایشان آماده است از این فرصت بزرگ براى حل مشکلات گوناگون جامعه اسلامى با تشکیل کنگرههاى مختلف سیاسى و فرهنگى و اقتصادى استفاده کنند، این عبادت مىتواند از هر نظر مشکل گشا باشد، و شاید به همین دلیل است که امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «لایزال الدین قائماً ما قامت الکعبة» مادام که خانه کعبه برپا است اسلام هم برپا است.
و نیز على علیهالسلام فرمود: خانه خدا را فراموش نکنید که اگر فراموش کنید هلاک خواهید شد. «الله الله فى بیت ربکم لاتخلوه ما بقیتم فانه ان ترک لم تناظروا» خدا را خدا را، در مورد خانه پروردگارتان، هرگز آنرا خالى نگذارید که اگر آنرا ترک گوئید مهلت الهى از شما برداشته مىشود!
و نیز به خاطر اهمیت این موضوع است که فصلى در روایات اسلامى تحت این عنوان گشوده شده است که اگر یکسال مسلمانان بخواهند حج را تعطیل کنند بر حکومت اسلامى واجب است که با زور آنها را به مکه بفرستد.
«حج» یک عبادت مهم انسانساز / اسرار قربانی، رمی جمرات و سعی بین صفا و مروه
سفر حج در حقیقت یک هجرت بزرگ است، یک سفر الهى است، یک میدان گسترده خودسازى و جهاد اکبر است.
مراسم حج در واقع عبادتى را نشان مىدهد که عمیقاً با خاطره مجاهدات ابراهیم و فرزندش اسماعیل و همسرش هاجر آمیخته است، و ما اگر در مطالعات در مورد اسرار حج از این نکته غفلت کنیم بسیارى از مراسم آن به صورت معما در مىآید، آرى کلید حل این معما توجه به این آمیختگى عمیق است.
هنگامى که در قربانگاه در سرزمین منى مىآئیم تعجب مىکنیم این همه قربانى براى چیست؟ اصولا مگر ذبح حیوان مىتواند حلقهاى از مجموعه یک عبادت باشد؟!
اما هنگامى که مسأله قربانى ابراهیم را به خاطر مىآوریم که عزیزترین عزیزانش و شیرینترین ثمره عمرش را در این میدان در راه خدا ایثار کرد، و بعداً سنتى به عنوان قربانى در منى به وجود آمد، به فلسفه این کار پى مىبریم.
قربانى کردن رمز گذشت از همه چیز در راه معبود است، قربانى کردن مظهرى است براى تهى نمودن قلب از غیر خدا، و هنگامى مىتوان از این مناسک بهره تربیتى کافى گرفت که تمام صحنه ذبح اسماعیل و روحیات این پدر و پسر به هنگام قربانى در نظر مجسم شود، و آن روحیات در وجود انسان پرتو افکن گردد.
هنگامى که به سراغ جمرات (سه ستون سنگى مخصوصى که حجاج در مراسم حج آنها را سنگباران مىکنند و در هر بار هفت سنگ با مراسم مخصوص به آنها مىزنند) مىرویم این معما در نظر ما خودنمائى مىکند که پرتاب اینهمه سنگ به یک ستون بىروح چه مفهومى مىتواند داشته باشد؟ و چه مشکلى را حل مىکند؟
اما هنگامى که به خاطر مىآوریم اینها یادآور خاطره مبارزه ابراهیم قهرمان توحید با وسوسههاى شیطان است که سه بار بر سر راه او ظاهر شد و تصمیم داشت او را در این میدان «جهاد اکبر» گرفتار سستى و تردید کند، اما هر زمان ابراهیم قهرمان، او را با سنگ از خود دور ساخت، محتواى این مراسم روشنتر مىشود.
مفهوم این مراسم این است که همه شما نیز در طول عمر در میدان جهاد اکبر با وسوسههاى شیاطین روبرو هستید، و تا آنها را سنگ سار نکنید و از خود نرانید پیروز نخواهید شد.
اگر انتظار دارید که خداوند بزرگ همانگونه که سلام بر ابراهیم فرستاده و مکتب و یاد او را جاودان نموده به شما نظر لطف و مرحمتى کند باید خط او را تداوم بخشید.
و یا هنگامى که به «صفا» و «مروه» مىآئیم و مىبینیم گروه گروه مردم از این کوه کوچک به آن کوه کوچکتر مىروند، و از آنجا به این باز مىگردند، و بى آنکه چیزى به دست آورده باشند این عمل را تکرار مىکنند، گاه مىدوند، و گاه راه مىروند، مسلماً تعجب مىکنیم که این دیگر چه کارى است، و چه مفهومى مىتواند داشته باشد؟!
اما هنگامى که به عقب بر مىگردیم، و داستان سعى و تلاش آن زن با ایمان «هاجر» را براى نجات جان فرزند شیر خوارش اسماعیل در آن بیابان خشک و سوزان به خاطر مىآوریم که چگونه بعد از این سعى و تلاش خداوند او را به مقصدش رسانید، چشمه زمزم از زیر پاى نوزادش جوشیدن گرفت، ناگهان چرخ زمان به عقب بر مىگردد، پردهها کنار مىرود، و خود را در آن لحظه در کنار «هاجر» مىبینیم، و با او در سعى و تلاشش همگام مىشویم که در راه خدا بىسعى و تلاش کسى به جائى نمىرسد!
و به آسانى مىتوان از آنچه گفتیم نتیجه گرفت که «حج» را باید با این رموز تعلیم داد، و خاطرات ابراهیم و فرزند و همسرش را گام به گام تجسم بخشید، تا هم فلسفه آن درک شود و هم اثرات عمیق اخلاقى حج در نفوس حجاج پرتو افکن گردد، که بدون آن آثار، قشرى بیش نیست.