جعفر محمدیسردیبر عصر ایران در مطلبی با عنوان قایم موشک بزرگان ؛ خوب دارند حواس ملت را پرت می کنند!نوشت
یاد دوران کودکی و بازی هایش بخیر! جمعه ها همه فامیل در باغ پدربزرگ جمع می شدیم و بچه ها که انگار به بهشت رفته باشند کل باغ را می گذاشتند روی سرشان. در آن باغ پر از درختان سیب و گلابی و آلبالو و تاک های انگور ، قایم موشک بدجوری حال می داد! (راستش هنوز هم نمی دانم قایم موشک بازی می کردیم یا قایم باشک؟ اما عجب هیجان کودکانه ای داشت!)
خوب یادم هست وقتی زیر بوته ای ، پشت درختی یا درون نهر بدون آبی پنهان می شدیم و گرگ (کسی که چشم گذاشته بود) با احتیاط و تردید به این سو و آن سو می نگریست و ما می دیدمش و او ما را نمی دید ، گاه سنگی ، کلوخی و یا تکه چوبی را برمی داشتیم و به سمتی دورتر از خودمان پرت می کردیم تا وقتی به زمین بخورد یا داخل آب بیفتد صدای تالاپ و شالاپ آن ، حواسش را پرت کند و به گمان این که یکی از ما آن سوییم ، سمت صدا برود و فرصتی پیدا شود تا با شیطنت و سرخوشی ، بدو بدو برویم و “سک سک” کنیم!
از آن روزهای خوش و تکرار ناشدنی ، سال ها می گذرد و امروز در هیاهوی روزهای سخت و جدی زندگی هر چند دیگر قایم موشک بازی نمی کنیم و سنگ و چوب داخل آب نمی اندازیم تا حواس طرف مقابل را پرت کنیم ، اما همان کاری که با گرگ بازی قایم موشک می کردیم ، اکنون با خود ما می شود ؛ مدام چوب و سنگ و کلوخ است که به این سو و آن سو انداخته می شود تا حواسمان را پرت نمایند و خودشان سک سک کنند!
نگاه کنید! یک روز سر و صدا راه می اندازند که ایها الناس مژده که به هر خانواده 1000 متر زمین مفت می دهیم برویم ویلا بسازید و حالش را ببرید … و بدین ترتیب چند روزی این موضوع و این که می شود یا نمی شود و اگر بشود جه شود(!) بحث داغ محافل می شود.
روز دیگر یکی پشت میکروفن می رود و می گوید فلان پیامبر مدیریتش خوب نبوده است تا کلی تیتر و حرف و حدیث و نقد و انتقاد در جامعه شکل بگیرد و ملت جمیعاً سرکار بروند.
زمانی دیگر یک سی دی به بازار می دهند که فلانی شعیب بن صالح است و فلانی سفیانی و … تا جنجالی دیگر شکل بگیرد و مدتی ملت مردم مشغول باشند.
یک مدت هم بر سر معرفی ساده یک وزیر آنقدر جنجال راه می اندازند که گویا جنگ جهانی سوم در راه است و … و همه این ها حکم آن سنگ و چوب هایی را دارند که به این سو و آن سو انداخته می شوند تا حواس مان از مسائل اصلی پرت شود و الا مگر می شود در کشوری این همه “موضوع ساختگی” وجود داشته باشد؟! چنین چیزی آیا طبیعی است؟ آیا این همه سخن ناپخته و طرح مضحک و غیرعملی ، محصول نابخردی برخی مسوولان است که نمی فهمند و می گویند یا برعکس ، از سر زیرکی و دانایی ، تعمداً چنین چیزهای را مطرح می کنند تا افکار عمومی را به مسائل عجیب و غریب و بی اهمیت مشغول کنند و خود به کار اصلی شان مشغول شوند.
در این میان مسأله نگران کننده تر آن است که ماجرای طرح مسائل انحرافی نه یک روز و دو روز و نه یک مورد و دو مورد که مساله ای دامنه دار شده و همچنان ادامه دارد و لذا این نگرانی تشدید می شود که مگر چه پروژه هایی در خفا توسط طراحان مسائل انحرافی دنبال می شود که این همه چوب و سنگ و کلوخ به این سو و ان سو پرت می کنند؟ قایم موشک بازی آنها تمامی ندارد؟
این مساله هنگامی جدی تر می شود که به یاد بیاوریم در همان ایامی که آقایان در حال طرح موضوعات جنجالی برای مشغول کردن جامعه بودند ، پروژه موسوم به اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در حال پیشرفت بود از رهگذر آن ، چه شرکت های معظم و بانک هایی که نصیب بعضی ها نشد! … و تازه این تنها بخش رسوا شده ماجراست!
باید اعتراف کنیم که خوب حواس مان را پرت کرده اند ؛ قایم موشک بازهای قهاری هستند و خیلی دوست دارند حالاحالاها ، چشم هایمان را ببنیدیم و مدام تا 100 بشماریم!
* سردبیر عصرایران