فرماندار آمل پاسخ دهد آیا واقعاً اهانت و بی ادبی به ایشان شده یا خیر؟

روز گذشته خبری بر روی چند پایگاه خبری محلی قرار گرفت به این عنوان :

اهانت و بی ادبی یکی از سایت های معلوم الحال را نسبت به فرماندار آمل محکوم می کنیم…  

در اقدامی مشکوک افرادی ناشناس پارچه نوشته هایی را بر روی نرده های فرمانداری آمل نسب کرده که در آن اهانت و بی ادبی یکی از سایت های معلوم الحال را نسبت به فرماندار آمل محکوم کرده است (اما به هیچ عنوان نامی از آن سایت ذکر نشد) ،این در صورتیست که شاید انتقاداتی در سایت های نظیر هراز نیوز یا 6 بهمن 60 و در وبلاگهای شخصی برخی از دوستان از جمله این اینحقیر به جناب آقای فرماندار آن هم انتقادات به حق و از زبان یک برادر و یک همشهری به ایشان نسبت داده شده بنده از انگیزه و هدف این عده که دست به چنین کاری زده اند خبری ندارم ولی مطمئنم این افراد نیت خوبی از چنین اقدامی نداشته اند و با این حرکت قصد گل آلود کردن فضای موجود بر شهر را دارند و گمان کنم این یک بازی بچگانه سیاسی از سوی یک جریان خاصی است که هدفشان در ابتدا آشکار شد و خیلی مبتدیانه و کودکانه این حرکت را کلید زدند .

رسانه های مجازی این شهر تا آنجا که بنده بیشتر سایت ها و وبلاگهای این شهر و استان را می خوانم و به شدت هم دنبال می کنم بیش از 75% از گل و بلبل و سنبل مدیریتی این شهر صحبت می کنند و بیشتر ثناگوی مدیران و مسئولان هستند و کمترین نگاه به فضای موجود در جامعه  را انعکاس می دهند ، بنده به این فضا به شدت مخالفم باید تمامی کسانی که دلشان به حال این شهر می سورد پای کار بیایند و جایی که نیاز به نقد است نقد کنند مسئولین هم بایستی این اجازه را به دیگر عزیزان بدهند همه در این شهر برابر و برادریم اگر نقدی می شود آن را کینه نکنیم به دل نگیریم دوستان را طرد نکنیم واقعاً فضای این شهر فضای بسیار مسمومیست چند وقت پیش برادر ارزشمند و گرامیمان حاج حسین جوادی در مراسم محرم هیئت آل طاها نسبت فضای شهر نقدی کرد و گفت شهر صاحب ندارد …فردای آن روز بیش از چند نفر به ایشان تماس گرفتند و گفتند ما هم هستیم و چرا تندروی می کنید ولی گمان نکنم کسی پیدا شده باشد ایشان را دعوت کند و به او بگوید حاج حسین معنی و مفهوم این فرمایشاتتان چیست؟ برادر ارزشمندمان مهندس سید مهدی کاظمی دینان هم همیشه این جمله رو به دوستان می گفت : آبادی میخانه ز ویرانی ماست…واقعاً حرف جالبی رو اشاره می کنند در این شهر به جای دست گرفتن و سوق دادن یکدیگر به جای بالاتر یادگرفتیم پای همدیگر را بچسبیم و بگیریم .

بیشتر خبرنگاران دنبال تهیه خبری بی حاشیه یا کم حاشیه هستند،انتظارم از فرماندار آمل این است پیرامون این ماجرا چند جمله ای با خبر نگاران و اصحاب رسانه سخن بگوید و اشاره ای داشته باشد واقعاً سایت معلوم الحالی به ایشان اهانت و بی ادبی روا داشته یا عده ای با انگیزه های سیاسی دست به چنین کاری زده اند .

ذکر خاطره ای کوچک اما خواندنی …

بنده یادم نمی رود چند سال پیش به اتفاق یکی از دوستان در محوطه آستانه امامزاده ابراهیم (ع) بر سر مزار شهدا مشغول قدم زدن و فاتحه گفتن بودیم که به یک برگه مشکوک روبرو شدیم بنده از سر کنجکاوی آن را برداشته و به اتفاق دوستمان  خواندیم ، بله در آن برگه به فرماندار وقت و یکی از بستگانشان حمله تندی شده بود و آنها را کوتوله های سیاسی مورد خطاب قرار دادند ، این حقیر چون قبلاً رفاقتی با جناب فرماندار وقت داشته بودم سریعاً تمامی برگه های موجود را در محوطه تا جایی که ممکن بود جمع آوری کردم و داخل سطل زباله انداخته و یک نسخه از آن را نزد خودم داشته و به یکی از دوستان که در فرمانداری مشغول به کار بودند دادم تا در جریان این شب نامه قرار گیرد و به فرماندار نشان دهند ولی متأسفانه فردای آن روز باخبر شدیم دوستمان به جرم نوشتن شب نامه توسط بچه های بالا به مهمانی و ضیافت دعوت شدند و بنده را هم به جرم توزیع شب نامه در شُرُفِ دعوت به این ضیافت قرار داده بودند !

ماجرای فردا اینچنین آغاز شد :

فردا آن روز دو نفر از دوستان عزیز دیگر به اتاق فرماندار وقت رفته و در برگه ای شهادت دادند که این شب نامه ها توسط بادپا و دوستشان در آمل توزیع شد و ادامه کار توسط بچه های بالا در مرحله اجرا قرار گرفت . 

خلاصه یکی از دوستان بالایی به ما رساند که موضوع چیست !

ایشان چون مطلع از این ماجرا بودند خدمت فرماندار رسیدند و به ایشان گفتند اگر بخواهید چنین کاری بکنید بنده اصل ماجرا را بازگو می کنم (اصل ماجرا این بود بنده خدایی دوست داشت بشود استاندار ! هر از چند گاهی سر کوچه محلشان را می بست و می گفت آقای رئیس جمهور می خواهد سرزده بیاید و خلاصه طوری عنوان می کردند که ان شاء الله مراسم خواستگاری می خواهد صورت بگیرد و پسر رئیس جمهور داماد ما آملی ها خواهد شد ، آن آقای دیگر هم خواب معاونت سیاسی و امنیتی و شاید پست بالاتری را در سر می پروراند و قصد قربانی کردن دوستانی که نردبان ترقی شان شده اند را داشت و خودشان را به نحوی در شهر مطرح کنند و فضای شهر را به نفع خودشان رغم بزنند و از این تنور داغ برای خود نانی به دست آورند … )

بنده آن زمان متوجه شدم سیاست عجب منجلاب کثیفیست ، یک فعالیت کوچکی هم در حزب داشتیم و استعفای خودمون رو نوشتیم و دیگر پشت سر خودمون رو هم نگاه نکردیم.

خط خودمان را از این جریان (مارس) به سرعت جدا کردم و بنده احتمال می دهم این حرکات مربوط به جریان(مارس) است و بس .