هراز نیوز :در ابتدای دیدار دست‌اندركاران برگزاری كنگره‌ى آقانجفى اصفهانى‌ با رهبر انقلاب دكتر موسى نجفى اهداف برگزارى و رئوس برنامه‌هاى كنگره‌ى آقانجفى اصفهانى‌ را – كه قرار است چهاردهم مهر ماه سال جارى در اصفهان گشايش يابد – به شرح زير توضيح داد:

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif شكستن انحصار شرق‌شناسان در روايت تاريخى دوره‌ى انتقالى تاريخ ايران (تقريباً دوره‌ى مشروطيت) و جلوگيرى از تحريف و سياه‌نمائى آنان از اين دوره‌ى تاريخى با بررسى زندگى و افكار شخصيتهائى كه در اين دوره ميزيسته‌اند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif رفع شبهاتى كه شرق‌شناسان و نويسندگان بابى و ازلى در مورد مرحوم آقانجفى مطرح كرده‌اند به منظور روشن شدن بخشى از تاريخ ايران و محسوب شدن شخصيتهاى اين دوره‌ى تاريخى بعنوان ريشه‌هاى بيدارى اسلامى.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif تبيين نقد نظريه‌ى انديشه‌ى ترقى و استبداد با استفاده از نظريه‌ى انديشه‌ى تعالى از سوى مرحوم آقانجفى.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif توجه مرحوم آقانجفى به استفاده‌ى درست از مدنيت شيعه و شروع نظام‌سازى در حركت ايشان به منظور مقابله با احساس تحقيرشدگى.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif مشخص شدن قسمتى از آسيبهاى دو قرن اخير استعمار به كشور ما با بررسى زندگى مرحوم آقانجفى (بعنوان مثال صدور لوح بهائيان و يا چاپ كتاب رؤياى صادقه عليه ايشان بعنوان يك روحانى شيعه).

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif اعتقاد مرحوم آقانجفى به استفاده از مردم و ظرفيت ايمانى آنها (بعنوان مثال در سركوب بابيه).

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif تلاش اين كنگره براى تقويت دشمن‌شناسى و غلبه‌ى تحليل تاريخى ما بر تحليل تاريخى دشمن با شناخت شخصيتهاى اين دوره از تاريخ، به منظور رسيدن به بصيرت تاريخى بعنوان مقدمه‌ى بصيرت سياسى.

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

اين بياناتى كه آقاى نجفى(1) كردند – كه واقعاً بسيار پرنكته و درست بود – اگر همين مطالب در مجموعه‌ى كار بزرگداشت و آثارى كه به دنبال او پخش خواهد شد رعايت بشود، به نظر من ما كار بزرگى انجام داده‌ايم؛ به همين نكات بايد توجّه بشود.

يك نكته‌ى اساسى اينجا وجود دارد كه به نظر من شايد مؤثّر است در همه‌ى اين نكاتى كه گفته شد، و آن حضور روحانيّت است. حضور روحانيّت – با خصوصيّاتى كه روحانيّت شيعه دارد، حالا آن كه ما در بين خودمان در تاريخ ديده‌ايم – در مسائل اجتماعى، به طور طبيعى معنا و هويّت خاصّى ميدهد به آن مسائل اجتماعى. وقتى كه عالم شيعى در حوادث بزرگ اجتماعى حضور دارد، اين طبعاً اسلاميّت درش هست، مقابله‌ى با هر دستگاه ظلم و استعمار و استكبار – اعمّ از استعمار خارجى يا استبداد داخلى – درش هست، مردمى بودن قهراً درش هست، امتداد داشتن در متن مردم و در خودِ روحانيّت درش هست. خب شما ملاحظه كنيد، همين كارى كه مرحوم آقاى آقانجفى اصفهانى و اخوى ايشان مرحوم حاج آقا نورالله انجام دادند، اين كار از قبل از مشروطه شروع شده – يعنى از زمان تحريم تنباكو – و تا زمان رضاخان ادامه پيدا كرده؛ در حالى كه در خلال اين مدّت چه حوادث تلخى براى اينها پيش آمده: هم براى خود مرحوم آقانجفى كه تبعيد شد، مورد تحقير قرار گرفت، به او اهانت شد، همين طور كه شما ميگوئيد مورد تهمت قرار گرفت و ابهاماتى در مورد ايشان به ذهنها القاء شد؛ مرحوم حاج آقا نورالله(2) هم كه معلوم است، بعد آمد و مسموم شد و به شهادت رسيد. بنابراين نفسِ حضور روحانى –  عالم برجسته‌ى دينى – خودش يك موضوعيّتى دارد.

بخصوص حالا اين خانواده. يكى از نكاتى كه غالباً در علماى اصفهان و در محيط دينى و علمى اصفهان نظر من را جلب ميكند، اين است كه خانواده‌هاى پرعالم در اصفهان زياد است؛ ما كمتر جاهاى ديگر اين را ديده‌ايم. مثلاً خود همين خانواده: مرحوم حاج شيخ محمّدتقىِ صاحب‌حاشيه(3) – حاشيه‌ى «هداية المسترشدين»(4) كه كتاب اصولىِ عميقِ قوىِّ ماندگارى است و داراى حرفهاى نو – كه شخصيّت معروفى است در حوزه‌هاى علميّه؛ بعد فرزند ايشان مرحوم حاج شيخ محمّدباقر؛ بعد پسرهاى مرحوم حاج شيخ محمّدباقر كه همين چهار پنج تا برادرند كه ظاهراً از همه بزرگتر مرحوم آقاى آقانجفى بوده، حاج شيخ محمّدعلى، حاج شيخ محمّدحسين؛ بعد پسر حاج شيخ محمّدحسين كه مرحوم حاج شيخ محمّدرضاى اصفهانى است – معروف به آقا رضاى اصفهانى – كه امام و ديگران در قم توانستند يك مدّت كوتاهى از درس او استفاده كنند و همين براى اينها يك نكته‌اى است، امام در بحث مكاسب محرّمه مطلب مرحوم آقا رضاى اصفهانى را حدود دو سه صفحه تلخيص ميكنند و نقل ميكنند، ايشان‌ از لحاظ ادبى شخصيّت معروفى است، حالا ايشان در اصفهان خيلى مردمى و بين مردم نبوده بلكه‌ بيشتر نجف و در حوزه‌هاى نجف و بخصوص در بين ادبا و اينها معروف است؛ بعد مرحوم حاج آقا نورالله است؛ بعد مرحوم حاج آقا جمال(5) است – برادر ديگرشان – كه سالها در تهران بودند؛ يك خانواده‌ى علمى. بقيّه‌ى خانواده‌هاى اصفهان هم همين جورند: خانواده‌ى كلباسى‌ها – كه خب عدّه‌شان هم زياد بوده – خانواده‌ى شفتى‌ها، خانواده‌ى درچه‌اى‌ها – همين آقايان درچه‌اى، مرحوم آ سيّد محمّدباقر درچه‌اى، آ سيّد مهدى درچه‌اى و بعضى از اولاد اينها – خانواده‌ى چهارسوقى‌ها –  كه اصلاً خوانسارى هستند و بعد آمدند اصفهان و چقدر عالم در بين اينها از علماى بزرگ و برجسته هست – هم‌ اين خصوصيّت علمى را دارند. حضور اينها خيلى مؤثّر بوده.

به هر حال كار بسيار خوبى است اين بزرگداشت صد سالگى رحلت ايشان. و ان‌شاءالله كه بتوانيد از آن استفاده كنيد در همين جهاتى كه ذكر كرديد؛ حرفهاى شما كامل و خيلى خوب بود. ان‌شاءالله موفّق باشيد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *