“ان الله بالغ امره”*

به نام تو که نوشتن بودی پیش از آغاز نوشتن.

ای کاش شاعر نبودم…

این حرف آخر من نیست!

از خود سرودن را نیاموخته ام.

– خیالم آسوده است؛ حالم خوب است!!! _

هیچ اتفاق خاصی هم نیفتاده؛

تنها در ابتدای تابستان ایستاده ام و بیزارم از تعطیلی!!!

حتی برای یک لحظه؛

و من که فرصت خوابهای بعدازظهرم! را مدتهاست

به فراموشی سپرده ام.

هنوز هم…

به شما که می رسم دستانم می لرزد و

باز هم قدم هایم استوارتر می شود؛

یادگار سنگرنشینان بی ادعای شهرم.

چه عیبی دارد ساده باشی!!!

این را با خودم تکرار می کنم…

دیگر بوی کافور آزارم نمی دهد!

از جنازه های مردم هم نمی ترسم…

آرامشم را در آرامستان یافتم و

آموختم مرگ پایان زندگی نیست؛

و مرده کسی ست که دل به عشق نسپارد.

– خیالم آسوده است؛ حالم خوب است!!!-

در میان همهمه ی آن همه مردهای منتظر آمدن!!!

ازهمه آماده تر بودم برای دویدن

از همه مشتاق تر بودم برای رسیدن

اما

نمیدانم نامم را درست نوشته بودی یا نه ؟

یکی از این اعداد را به خاطر آوردی یا نه؟

یک

پنج

دو

پنج.

غریبه نیستم؛ از اهالی همین شهرم

ساکن چند کوچه پایین تر از منزل شما.

– خیالم آسوده است؛ حالم خوب است!!!-

نه هراسی از شب نامه های دوستان دارم و

نه ترسی از روزنامه های دشمنان.

تنها به ترک های آسفالت کوچه ی مان می اندیشم

و دلتنگ حجم سبزکمرنگ! شهرم .

ای کاش شاعر نبودم…

“آیا آن چنان که باید! درد گفته های مرا در می یابی؟”

این را”آندره ژید” هم قبل از من پرسیده بود.

اکنون که شهر در آرامش نسبی به سر می برد

هرگز نمی توانم از خواسته های تو

جدا بمانم؛

…هرچند که ساده باشند!

هرچند که ناممکن!…

چرا که عشق این است؛

که همه چیز را باتو قسمت کنم.

نزدیک تر بیا…

خورشید ذوب شده در چشم مرا ببین!!!

انتظار شانه های مرا می کشد

امانت شهرم!

دل نوشته ی قاسم صالحی

با افتخار فراوان فرزند شهید

تیر ماه یک هزار و سیصد و نود و دو خورشیدی

*پی نوشت :

وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا

سوره : الطلاق آیه : 3

و از جايی که گمانش را ندارد روزی اش می دهد و هر که بر خدا توکل کند ،، خدا او را کافی است خدا کار خود را به اجرا می رساند و هر چيز رااندازه ای قرار داده است

56 thoughts on “دیگر بوی کافور آزارم نمی دهد!”
  1. و گفت: هرگز مکوش که کاری کنی برای حق، بکوش تا حق کند کاری برای تو….

    سربلند باشی

  2. سحرم هاتف میخانه بدولتخواهی

    گفت بازآی که دیرینه این درگاهی

    همچو جم جرعه ما کش که زسر دو جهان

    پرتو جام جهان بین دهدت آگاهی

    سر ما و در میخانه که طرف بامش

    بفلک بر شد و دیوار بدین کوتاهی

    قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن

    ظلمات است بترس از خطر گمراهی

    اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل

    کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی

    حافظ خام طمع شرم ازین قصه بدار

    عملت چیست که فردوس برین می خواهی؟

  3. با خواندن این مطلب مثل اینکه ذوق همه داره کشف میشه
    من هم ارادت خالصانه ی خودم را به این عزیز این گونه ابراز میدارم:

    هزارها هنر از عاشقان به عرصه رسد

    که کمترین همه ، جان خویش باختن است

    اشاره ، شیوه ی لبهای دوخته است! ار نه

    هزار نعره ی خونین به سینه ی سخن است

    فدای تو

  4. سلام مهندس جان بسیار دلنشین بود منتظر سروده های زیبا و دلنشین بعدی شما هستیم. موید باشید

  5. یکی از اعضای جوان این دوره مهندس صالحی می باشد که با وجود این عزیز نباید نگران چیزی بود چون با روحیه ای که از ایشون سراغ داریم ممکن نیست خطاهای گذشته ی اعضای سابق دوباره تکرار شود.

  6. داداش ! معلوم نیست این سوال رو از کی داری می پرسی ؟ از خودت ! از مردم ! از مسئولین !

    این طور پرسیدن یعنی اینکه خودت خوب میدونی ! یا اگه نمیدونی پس گوش کن….

    داداش ! این طور که شنیده می شود تنها اشتباهش آوردن پسر … معروف و کار چاق کن شهرداری میم جیم به عنوان راننده نعش کش بر سر کار است که نامبرده با دادن آمارهای ثانیه به ثانیه برای دوستان و عدم همکاری های مهندس صالحی با … بعد از ایشان به عنوان (کمک مدیرعامل) ببخشیدکارپرداز مشغول ادای وظیفه می باشد.

    از این نمونه افراد بسیارند که در شهرداری وسازمانهای تابعه بدون هیچ مجوزی تنها با سفارشات بستگان و با استفاده از نفوذ و قدرت اعضای سابق شورا و با فشار به مدیران سازمانهای تابعه تحمیل شده اند . افرادی که نه مدرک درست و حسابی دارند و نه کاری جز زیزآب زدن مدیران بلد هستند.

    هشدار!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    ان شاء الله در این دوره شاهد فروپاشی حکومت های این دسته آدمهای لاشخور و کفتار صفت باشیم و جوانان شایسته و تحصیلکرده و مرتبط بانیاز شهرداری مشغول به کار شوند نه بستگان دور و نزدیک اعضای شورای شهر…..

  7. داشی

    به اندازه جنایت هایی که شما و بستگان و فک و فامیل بر سر شهر ما آوردید و سالها طول می کشه تا مردم متوجه بشند نمی رسه .

    دارید می سوزیدا ! بوش همه ی شهرو گرفته. از خاله زنک بازیهاتون معلومه . دارم به حرف بعضی ها می رسم که میگن تو زیرآبشو زدی…
    به جای این کارا و وقت گزرونی ها یه زنگ به مهندس بزن یه تبریک و یه کم پاچه خاری کن میدونم که استادی . نگی نگفتی.

  8. خطا نداشت که عذرش رو خواستند اگه به حرفاشون گوش میداد که استعفاء نمیداد .
    فکرش رونمیکردن . حتی خوابشو هم نمیدیدن.تمام محاسباتشون رو به هم زد. ولی خدا خدایی کرد
    ان الله بالغ امره
    خدا کاری که خودش دوست داره میکنه و به هر کسی هم که دوست داره به اندازه ظرفیتش میده.

  9. تقدیمی به آنهایی که از کسی جز خدا نمی ترسند:

    شیخ مرید را پرسیدکه هرگز زهر خورده ای؟
    گفت: نی ، هر که زهر خورد بمیرد.
    گفت : پس تو هرگز حلال نخورده باشی، که هر که نان خورد و چنان نداند که زهر می خورد حلال نخورده باشد.

    و در آخر در جواب به داداش

    بهتر نیست به جای شک انداختن در دل مردم و خراب کردن بنده ای از بندگان خدا نسبت به اعمال خویش به اطمینان برسید. اگر مسلمان هستی کمی با خودت فکر کن . اگر هم دین نداری لا اقل آزاده باش. مرد باش و مردانه بجنگ.

  10. سلام داداش ،مطمئنم وبه شمااطمینان میدهم که پاکترین مدیرعامل درکل سازمانهابودواین پاکی اوبرهیج کسی پوشیده نبودونیست ،ونزاع بعضی ازرانت خوارهای شورای شهر،شهردارجوان مارابراین داشت تابااوبه خصومت افتد،اگرروزی آنهابامنت ازبالابه اومینگریستندامروزصداقت اودربین همکارن وشهروندان باعث شدکه افزایش نسبی اقبال عمومی به اخلاق مداری سیاسی واعتدال وی بارای خویش اوراراهی شورانمایندتاباصلابت وایمان راستین باهمکاران جوان ونودرمقابل خواسته های نابجای بعضی ازاعضائ .شورای شهرشهرداری وسازمانهاراازلوس وجودرانت خوارهاپاک نمایند.به امیدموفقیت همه اعضاءجدید

  11. به آنان که خود را به کوری زده اند!!!!!!!!!!!!!!

    بینایی چیزی جداست از ظلمت…

    تاریکی را هم باید به چشم دید…

    برای دیدن … روز کافی نیست؛

    چشم می خواهد.

  12. برای انسانهای بزرگ بن بستی وجود ندارد، زیرا آنها بر این باورند که یا راهی خواهند یافت یا راهی خواهند ساخت.

    با آرزوی موفقیت روزافزون برای مهندس صالحی و خانواده محترمشان. منتظر دلنوشته های بعدی شما هستیم…

  13. افرین خدا بر همسران عزیر شهدا/ افرین بر همسرانی که مثل شیر بر ارمان های همسران شهیدشان ایستادند/افرین بر مادر تو ، من،… زیرا که اگر همت والای مادرانه انها نبود ما اینجا نبودیم

  14. هزاران درود به شهدای گرانقدرمان و یادگاران پر افتخارشان.

    موید و پیروز باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *