کیهان در ویژه های خود نوشت:

سنگ پاي اصل از جنس اصلاح‌طلبان تحريمي!

نامزد حذف شده اصلاح‌طلبان، طيف متبوع خود را به چالش کشيد.محمدرضا عارف در مصاحبه با ماهنامه مديريت ارتباطات، به ترور شخصيت انجام گرفته از سوي طيفي از اصلاح‌طلبان – از جمله مدعيان جنبش و حزب مشارکت و …- اشاره کرد و گفت: [پس از اعلام نامزدي] برچسب‌هايي به من زده شد، اصلا جواب ندادم از جمله اينکه گفتند عارف زود اعلام کانديداتوري کرده، جواب ندادم، گفتند اصلاح‌طلب بدلي است جواب ندادم. هرچه گفتند را با نگاهي که به آينده داشتم جواب ندادم. آگاهانه جواب ندادم. اول اينکه بدلي به من نمي‌چسبيد، من شخصيت دوم دولت اصلاح‌طلبان بودم. مسير خودمان را جلو رفتيم. رايزني‌هايي مي‌کرديم، مشورت‌هايي مي‌کرديم. خوشبختانه اولين گام را برداشتيم.

وي اضافه کرد: موفق شديم پرونده تحريم انتخابات رياست‌جمهوري را در ماه‌هاي آبان و آذر 91 ببنديم. گفتيم مسير خودمان را ادامه مي‌دهيم.وي مي‌افزايد: خط قرمز را از اول ترسيم کرديم. گفتيم خط قرمز ما ارزش‌ها، آرمان‌ها و قانون‌اساسي است. براي اينکه همه چيز روشن و شفاف باشد که چه کار مي‌کنيم.

معناي اظهارات عارف که واقعيت هم دارد اين است که شاکله اصلي جريان اصلاح طلبي برخلاف ادعاي امروز که به بهانه پيروزي آقاي روحاني، از دولت جديد سهم مي‌خواهد، اساسا هيچ سهمي در انتخابات نداشته و دنبال تحريم انتخابات بوده‌اند. آنها در اين راه آن‌قدر مصمم بودند که حتي معاون اول دولت خاتمي را اصلاح‌طلب قلابي و بدلي معرفي کردند چرا که خط تحريم را شکسته و نامزد انتخابات شده بود. با اين وصف خيلي وقاحت مي‌خواهد که حالا همان طيف،‌ مدعي سهم از انتخابات و پيروزي آقاي روحاني باشند.

4 سال جفا در حق يک ملت به خاطر کاميابي يا ناکامي انتخاباتي!

موضع غيرقابل توجيه هاشمي درباره دو انتخابات 88 و 92 صرفا به خاطر پيروزي يا ناکامي نامزد موردنظر وي، اعتراض‌ محافل رسانه‌اي را برانگيخته است.
هاشمي پس از اعلام نتيجه انتخابات به درستي اعلام کرد: «اگر دشمنان جمهوري اسلامي ايران ذره‌اي انصاف داشته باشند، بايد بپذيرند که ايران دموکرات‌ترين انتخابات دنيا را برگزار کرد و هيچ شبهه‌اي نمي‌توانند به آن وارد کنند.»

سايت جهان نيوز در اين باره نوشت: در حالي که افکار عمومي ميزان «شبهه آفريني»‌هاي هاشمي رفسنجاني در سلامت انتخابات 88 و نقش فرزندانش در آشوب‌هاي خياباني را فراموش نکرده است، وي بدون هيچ توضيحي درباره اينکه به چه علت در آن برهه در برابر راي مردم و رئيس‌جمهور منتخب تمکين نکرد، انتخابات اخير را دموکرات‌ترين انتخابات دنيا توصيف کرده است.

البته موضع اخير آقاي هاشمي نه تنها محل خدشه نيست بلکه اعتراف به حقيقتي ديرينه است که در سال 88 توسط وي و همفکرانش زير سؤال قرار گرفت. به عبارت ديگر هاشمي، همسرش، فرزندانش و ديگر حاميان وي بايد به اين سؤال اساسي پاسخ دهند که آيا روند برگزاري يا دولت برگزارکننده انتخابات سال 88 تفاوتي با سال 92 کرده يا آنها دموکراسي را «به شرط چاقو» قبول دارند و زماني که کانديداي موردنظرشان توسط ملت انتخاب شود، با ذوق‌زدگي هر چه تمام آن را «دموکرات‌ترين انتخابات دنيا» مي‌دانند و اگر فردي غير از آن کسي که موردنظر آنها باشد توسط مردم انتخاب شود، در آن انتخابات تقلب شده و بايد با حضور در کف خيابان‌ها به آشوب و کودتا عليه اراده ملت دست زد؟

اين تحليل مي‌افزايد: بايد توجه داشت که همان شوراي نگهبان و وزارت کشوري که 4 سال قبل در معرض اتهام تقلب 11 ميليوني قرار داشت، امروز حتي حاضر نيست يک درصد آراي حسن روحاني (تقريبا 270 هزار راي) را جابه‌جا کند تا بواسطه آن، انتخابات را به دور دوم بکشاند و در نهايت با استفاده از اين ظرفيت، فرصتي براي ناکامي او در انتخابات فراهم سازد؛ نکته‌اي که تامل در آن، اوج ميزان سلامت برگزاري انتخابات در ساز و کار جمهوري اسلامي را به خوبي به رخ جهانيان و تمامي کشورهاي مدعي دموکراسي و انتخابات آزاد مي‌کشاند.

جهان نيوز تصريح کرد: با آشکار شدن بيش از پيش ماهيت واقعي مدعيان دروغ تقلب در انتخابات، به نظر مي‌رسد بايد نسبت به محاکمه سران فتنه 88 به صورت جدي مبادرت شود. چرا که اين روزها خيانت بزرگ آنها به مردم و نظام در سال 88 حتي بر دشمنان و رسانه‌هاي بيگانه نيز آشکار شده است.

در همين حال وب سايت «تريبون مستضعفين» ضمن اشاره به رأي 7/50درصدي فرد منتخب انتخابات نوشت. اين 7/0درصدي که انتخاب را به دور دوم نکشاند و روحاني را يکسره به عنوان رئيس‌جمهور منتخب معرفي نمود، شاهد بزرگي بر حقانيت نظام جمهوري اسلامي ايران در فتنه سبز است.

فتنه‌سبز با ادعاي تقلبي بودن رأي مردم و به منظور وتو کردن جمهوريت نظام آغاز شد و فرصت‌هاي طلايي جمهوري اسلامي در عرصه داخلي و بين‌المللي را در آستانه بيداري اسلامي هدر داد. بدون ترديد نظامي که قابليت تقلب 24ميليوني را داشته باشد، امکان حذف 260هزار رأي براي او به سادگي آب خوردن است اما امانتداري نظام در حفظ اين 7/0درصد، تمام تهمت‌هاي چهار سال گذشته را نقش بر آب کرد.

اين رسانه مي‌افزايد: انفعال و سکوت نظام‌هاي سياسي و رسانه‌هاي غربي در تحليل سلامت انتخابات ايران قابل درک است و جز اين انتظار نمي‌رود اما اقرار به اشتباه از جانب بخشي از مسئولين سابق که در آتش فتنه به بهانه تقلب دميده بودند انتظار چندان زيادي نيست. به هر حال عمده ضرباتي که متوجه نظام شد ناشي از خطاي عمدي يا سهوي ايشان است و بر عاملان آن فرض است که نسبت به اين پارادوکس، موضع شفافي بگيرند.

اگر شما اعتمادي به جمهوري اسلامي نداريد، چگونه و با چه توجيهي در انتخابات شرکت و از کانديداي خاصي حمايت مي‌کنيد؟ مگر شما نبوديد که نظام را متهم به عدم صيانت از آراء مردم نموديد، حال چگونه است که با پيروزي کانديداي دلخواه بر سلامت انتخابات صحه مي‌گذاريد؟ ناخودآگاه ما را به ياد کودکاني مي‌اندازيد که چون در بازي پيروز مي‌شوند فرياد ظفرشان طنين‌انداز مي‌شود و چون مي‌بازند جر مي‌زنند و قواعد بازي را به هم مي‌ريزند. اين پيروزي با 7/0 درصد، پيروزي 100درصدي براي جمهوري اسلامي است.

پيروزي بزرگ حزب‌الله نفوذ منطقه‌اي ايران را وسعت بخشيد

ايران در حال تبديل شدن به طرف پيروز در جنگ سوريه است.روزنامه آمريکايي واشنگتن‌پست ضمن انتشار اين مطلب نوشت: با کمکي که نيروهاي حزب‌الله به ارتش سوريه کردند، ايران به عنوان حامي اصلي آنها، به عنوان بزرگ‌ترين پيروز اين مناقشه منطقه‌اي در خاورميانه ظهور کرده است.

اين روزنامه نوشت: پس از آنکه ارتش سوريه به کمک حزب‌الله شهر راهبردي القصير را از چنگ شورشيان خارج کرد، دوستان و هم دشمنان ايران به يک حقيقت جديد پي بردند و آن اينکه توازن قوا در منطقه به سمتي پيش مي‌رود که مطلوب تهران است و نيز اينکه تحولات سوريه ثابت کرده که خاورميانه هنوز با پيامدهاي «بهار عربي» (بيداري اسلامي) دست و پنجه نرم مي‌کند.

اين روزنامه مي‌افزايد: موفقيت ايران در سوريه مي‌تواند در ابعاد ديگري نيز خود را نشان دهد بطور مثال اين پيروزي بر برنامه هسته‌اي ايران، عراق و لبنان و حتي برخي موارد ديگر نيز موثر است. بدين ترتيب سياست‌هاي منطقه‌اي ايران گسترش يافته و حتي موجب افزايش اعتبار آن نيز مي‌شود.

واشنگتن‌پست معتقد است: اسد ثابت کرد به راحتي و به تنهايي نمي‌تواند در اين بحران دست برتر داشته باشد، از اين رو با ورود نيروهاي حزب‌الله به سوريه موفقيت ارتش در جنگ با شورشيان قطعي شد. از آنجا که حزب‌الله بخشي از راهبرد ايران به شمار مي‌آيد وضعيت اخير سوريه يک پيروزي براي بلوک ايران، سوريه، عراق و حزب‌الله در برابر بلوکي است که از سوي آمريکا حمايت مي‌شوند. شورشيان در حالي شکست مي‌خورند که از آغاز بحران سوريه تاکنون غرب با همراهي کشورهاي عرب حوزه خليج‌فارس و ترکيه تلاش گسترده‌اي را براي ساقط کردن حکومت اسد انجام دادند.

همزمان روزنامه لبناني الاخبار در تحليلي نوشت: جنگ القصير و آزادسازي اين منطقه استراتژيک اولين تمرين هجومي حزب‌الله بود. حزب‌الله تا پيش از نبرد القصير که در آن به ياري ارتش سوريه شتافت و در آزادسازي اين شهر نقش داشت، هيچگونه حمله تهاجمي نداشته و تنها به دفاع مي‌پرداخت.

الاخبار درخصوص اين مساله که لبناني‌هاي زيادي در روستاهاي مرزي با سوريه زندگي کرده و حزب‌الله به حمايت از آنها مي‌پردازد، نوشت: آزادسازي القصير نتايج زيادي داشت که از جمله آنها ممانعت از قاچاق سلاح و تردد عناصر مسلح بين دو کشور بود.
الاخبار درخصوص به راه افتادن جنگ سنگين در القصير نوشت: القصير، بخش جداناپذير از معرکه دمشق و اطراف آن بود و علاوه بر آن يکي از شهرهاي مهم استان حمص و از منظر راهبردي در منطقه‌اي بسيار مهم قرار دارد که برخي از شهرهاي مهم سوريه را به يکديگر مرتبط مي‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *