=======================
به همان اندازه و دلیلی که پاره ای از گفتمان و رفتارهای به دور از عقلانیت و اعتدال رییس جمهور احمدی نژاد و هم اندیشان  او در مدیریت کشور و جامعه با ایجاد برخی  نابسمانی ها در سیاست های داخلی و بین المللی و آسیب های تاشی از آن برای مصالح نظام و منافع ملی، موجی گسترده از نارضایتی از رویکردهای به دور از عقلانیت و اعتدال را در جامعه برانگیخته است، هرگونه امید به عبور از تنگناها و مشکلات موجود و کاهش آسیب های ناشی از آن تنگناها و مشکلات ، از راه مدیریت عقلانی و اعتدال در افکار و رفتار در مدیریت اجرایی کشور و جامعه می گذرد.
گفتمان عقلانیت و اعتدال به ما می آموزد که حفظ و تقویت اقتدار و عزت ملت و مصالح نظام و منافع ملی با هر نوع افراطی گری و خشونت طلبی مغایرت دارد.افراطی گری از هر نوع آن در سرشت خود قادر به حفظ مصالح نظام و منافع ملی نیست. بی پروا باید گفت به رغم شعارهای انقلابی رییس جمهور احمدی نژاد پاره ای از افکار و رفتارهای افراطی گرایانه او در سیاست داخلی و خارجی ، که به افزایش مشکلات داخلی و دشمن سازی های بلاوجه بین المللی انجامیده است به شدت مصالح نظام و منافع ملی را به خطر انداخته است. در چنین شرایطی حساس و در آستانه انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران، بدون تردید برای همه کسانی که داعیه ی علاقه و پایبندی به مصالح نظام و منافع ملی را دارند،باید این واقعیت جدی گرفته شود که جامعه ی ایران به ویژه در شرایط کنونی به شدت نیازمند رویکردهای عقلانی و اعتدالی است.
لاجرم و بدون اینکه بتوان پاره ای  انتقاد از عملکرد پیشین آیت الله هاشمی رانادیده گرفت ،توجه به واقعیت سوابق و کارنامه درخشان هاشمی از یک سو و پاره ای تحولات نواندیشانه آیت الله در درک شرایط و مطالبات جدید،از این ضرورت خبر می دهد که  در شرایط کنونی و برای عبور از مشکلات و تنگناهای موجود در جامعه ، ازهاشمی به مثابه بهترین ترجمه از عقلانیت و اعتدال در مدیریت اجرایی کشور نمی توان عبور کرد.

هاشمی به اعتبار سوابق و عملکرد خود نشان داده است که حتی در بحرانی ترین مقاطع و شرایط، از توانایی های فراوانی برای خویشتن داری و اتخاذ تصمیم و رفتار در چهارچوب عقلانیت و اعتدال برخوردار است. افزایش اعتبار بین المللی ایران از یک سو و کاهش مشکلات داخلی از سوی دیگر، حداقل دستاورد حضور هاشمی در مدیریت اجرایی کشور است.منزلت و اعتبار نسبی بالای هاشمی در عرصه های کنش و واکنش های بین المللی از یک سو و جایگاه نسبی بالای او در میان بسیاری از اعتدال گرایان جناح ها و طیف های مختلف اصلاح طلبان و اصولگرایان ،از آیت الله هاشمی به ویژه در شرایط کنونی و با توجه به پتانسیل بالای او به عنوان حلقه مفقوده وفاق بسیاری از اصلاح طلبان و اصولگرایان  معتقد به افکار و رفتارهای برخاسته از عقلانیت و اعتدال،چهره ی بی بدیلی ساخته است .به نظر می رسد هاشمی یک ضرورت و نیازدر شرایط کنونی برای حفظ و تقویت مصالح نظام و منافع ملی است. لاجرم جامعه ایرانی نباید و نمی تواند خود را از هاشمی و توانایی هایش برای برخورداری کشور و ملت از مواهب رویکرد متکی بر عقلانیت و اعتدال در مدیریت اجرایی،بی نیاز احساس کند.

لطف الله آجدانی،مورخ و مدرس دانشگاه

17 thoughts on “نظر آجدانی در خصوص اعتدال و عقلانیت آیت الله”
  1. 80 سال ههاشمی با 80 ساله ای که شما میگی فرق
    امام خمینی 87 سالش بود رهبر ایران بود…..
    مهم اقتدار و سیاست طرفه
    مهم ریش سفیدی طرفه (البته در این مورد شاید بگی هاشمی ریش نداره)
    مهم اینه که همه ازش حساب ببرن و وقتی اومد از اصلاح طلب گرفته تا اصول گرا حول این نقطه مشترک متحد بشن و کار انجام بدن
    مهم ینه که یه نفر باشه که فردا اگه نتونست کاری انجام بده تقصیرو نندازه گردن این و اون و بگه مثلا من میخواستم کار کنم ولی کارشکنی میکردن….
    خیلی عذر میخوام جنابعالی که در خوردت نمیدیدی بتونی از همه ظرفیت های موجود در کشور استفاده کنی و همه گروه ها رو پای کار بیاری غلط می کنی میای مسئولیت قبول می کنی….
    لذا یه آدمی لازم بود تا همه گروه ها رو بیاره پای کار و از همه ظرفیت ها استفاده کنه و شاید اصلا نیازی به کار کردن خودش در آن حد نبود بلکه فقط حضورش کافی بود تا دیگران کار کنن مثلا یک سرکارگر داشته باشی که خودش مشکل جسمی داشته باشه و نتونه در اون حد کار کنه ولی چون بین کارگرها محبوبیت داره همه کارگرا حرفشو گوش میدن و کار میکنن ولی یه دفه بیای یه سرکارگر بیاری که خودش کاری باشی ولی دیگر کارگرها ازش حساب نبرن ….
    حالا نشده و یکی از ستون های نظام رد صلاحیت شده و نشده و خواسته نشده که یک حماسه سیاسی دیگری خلق بشته متاسفانه و هاشمی ستون اصلی نظام رد صلاحیت شد!!!! شاید راضی شدید ….

  2. علی بمون نمون جان
    ۸۰ ساله هاشمی با ۸۰ ساله ای که شما میگی فرق داره
    امام خمینی ۸۷ سالش بود رهبر ایران بود…..
    مهم اقتدار و سیاست طرفه
    مهم ریش سفیدی طرفه (البته در این مورد شاید بگی هاشمی ریش نداره)
    مهم اینه که همه ازش حساب ببرن و وقتی اومد از اصلاح طلب گرفته تا اصول گرا حول این نقطه مشترک متحد بشن و کار انجام بدن
    مهم ینه که یه نفر باشه که فردا اگه نتونست کاری انجام بده تقصیرو نندازه گردن این و اون و بگه مثلا من میخواستم کار کنم ولی کارشکنی میکردن….
    خیلی عذر میخوام جنابعالی که در خوردت نمیدیدی بتونی از همه ظرفیت های موجود در کشور استفاده کنی و همه گروه ها رو پای کار بیاری غلط می کنی میای مسئولیت قبول می کنی…. (منظورم به آقای خاص بود)
    لذا یه آدمی لازم بود تا همه گروه ها رو بیاره پای کار و از همه ظرفیت ها استفاده کنه و شاید اصلا نیازی به کار کردن خودش در آن حد نبود بلکه فقط حضورش کافی بود تا دیگران کار کنن مثلا یک سرکارگر داشته باشی که خودش مشکل جسمی داشته باشه و نتونه در اون حد کار کنه ولی چون بین کارگرها محبوبیت داره همه کارگرها حرفشو گوش میدن و کار میکنن ولی یه دفه بیای یه سرکارگر بیاری که خودش کاری باشی ولی دیگر کارگرها ازش حساب نبرن ….
    مهم مشاورین و اعضای کابینه ای هستن که یک رییس جمهور انتخاب میکنه و ازشون حمایت میکنه و مهم اینه که طرف کی باشه….
    مثلا شما در یه مورد شاید بگی در فلان جا اگر فلانی باشد من کار می کنم و اگر آقای ایکس باشد ازش خوشم نمیاد و باهاش کار نمی کنم، مهم اینه که یه موجی راه افتاد که اتفاق نظر زیادی رو هاشمی بود.
    حالا نشده و یکی از ستون های نظام رد صلاحیت شده و نشده و خواسته نشده که یک حماسه سیاسی دیگری خلق بشه متاسفانه و هاشمی ستون اصلی نظام رد صلاحیت شد!!!! شاید افرادی امثال تو اینگونه راضی شدند ….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *