همسایهها به سرعت خود را به طبقه دهم رساندند اما شعلههای آتش خانه را محاصره کرده بود و زن جوانی پسر 12سالهاش را در آغوش گرفته بود و با گریه و فریاد حبس شدن دخترش را در میان شعلههای آتش خبر میداد. آنها به سرعت با آتشنشانی تماس گرفتند تا امدادگران به کمک دختربچه بشتابند.
با اعلام این خبر تیمی از ماموران آتشنشانی ایستگاه 68 به محل حادثه رسیدند و وقتی خود را در برابر آتشسوزی بزرگی دیدند از ایستگاههای دیگر کمک خواستند اما جان دختر 8 ساله که در میان جهنمی از آتش قرار داشت، در خطر بود.
در گام نخست چند تن از ماموران برای تخلیه ساختمان اقدام کردند و سه آتشنشان دیگر مأموریت یافتند خود را به کانون آتش بزنند و ریحانه 8 ساله را از محاصره شعلهها نجات بدهند. مادر نگران از اضطراب و وحشت که قدرت حرف زدن نداشت در راهرو ساختمان انتظار میکشید و به امدادگری که میرسید با التماس خواستار نجات فرزندش میشد.
«امید عباسی» یکی از آتشنشانان با ماسکی که روی صورتش داشت خود را به آتش زد اما وقتی به اتاق و راهرو شعلهور راه یافت اثری از دختر کوچولو ندید. این آتشنشان ناچار از میان شعلههای سرکش بیرون آمد و از مادر نگران پرسید هنگام شروع آتشسوزی ریحانه در کدام قسمت از آپارتمان سرگرم بازی بود. مادر مضطرب که قدرت حرف زدن نداشت تنها خانه را نشان داد و از حال رفت. آتشنشان جوان دوباره خودش را به راهرو خانه شعلهور و پردود رساند، چند قدم جلوتر رفت و صدای ریحانه را از اتاق روبهرویش شنید که شعلههای آتش از چارچوب در ورودیاش به بیرون زبانه میکشید.
آتشنشان فداکار که در محاصره دود و آتش به دشواری نفس میکشید از چارچوب در گذشت و وارد اتاقی شد که آتش و دود فضا را فرا گرفته بود. یکی دو بار ریحانه را صدا زد تا این که فهمید دخترک در کنج اتاق در کنار یک کمد شعلهور پناه گرفته است و هر لحظه بیم آن میرفت خرمنی از آتش بر سرش فرو بریزد. آتشنشان فداکار خودش را به ریحانه رساند و احساس کرد دخترک هر لحظه ممکن است بهخاطر تنفس دود از پای دربیاید، امکان انتقال او به بیرون بدون استفاده از ماسک وجود نداشت و بیم مرگش میرفت. آتشنشان به سرعت ماسک تنفس را از چهره خود برداشت و به صورت دختربچه زد، بعد پتویی را که در دست داشت روی سر او کشید و تلاش کرد از میان آتش و دود بیرون بیاید. وقتی ریحانه را نجات داد، در راهرو ساختمان روی زمین افتاد و همکارانش از نیروهای اورژانس کمک خواستند.
عوامل اورژانس وقتی خود را به بالای سر این آتشنشان فداکار رساندند پی بردند که او به خاطر مسمومیت گاز و نرسیدن اکسیژن به حالت کما رفته است. آتشنشان جوان و دخترک نجات یافته به بیمارستان پیامبران انتقال داده شدند و در پی آن همکاران آتشنشان در ادامه تلاش به مهار آتش پرداختهاند.
بنا بر این گزارش، دو آتشنشان دیگر در این عملیات دچار مصدومیت شدند
کهپس از انتقال به بیمارستان تحت درمان قرار گرفتند اما امید عباسی آتشنشان فداکار در بخش «C.C.U» بیمارستان بستری شده و حالش رضایت بخش است.
مادر ریحانه کوچولو در رابطه با این حادثه به شوک گفت: هنوز ساختمان های ما به گاز شهری متصل نشده و از کپسولهای گاز استفاده میکنیم. در حال آشپزی بودم که ناگهان پرده آشپزخانه آتش گرفت و فریاد زنان از خانه همراه پسرم خارج شدیم و نگران دخترم بودیم. خواستم برگرم و وارد خانه شوم اما آتش همه جا را گرفته بود تا این که ماموران آتشنشانی وارد ساختمان شدند.
وی افزود: آتشنشان فداکار چند بار برای نجات جان دخترم وارد آتش شد اما هر بار که بیرون میآمد از زنده بودن ریحانه ناامید میشدم تا این که آخرین بار دخترم را درحالی که روی دستان آتشنشان جوان بود دیدم و خدا را شکر کردم.
وی ادامه داد: دخترم جان دوباره گرفت چون آتشنشان جوان ماسک خود را روی دهان دخترم گذاشته بود و زمانی که از حلقه آتش بیرون آمدند ریحانه به سمت من آمد اما در این میان آتشنشان جوان روی زمین افتاد و بیهوش شد و عوامل اورژانس از وضعیت به کما رفتن وی خبر دادند.
پدر ریحانه کوچولو با بیان اینکه زندگی دخترش را مدیون آتشنشانان است، گفت: زمان حادثه من سر کار بودم و وقتی از این ماجرا باخبر شدم با سرعت به خانه برگشتم و خانهام را در حالی که آتش از پنجره بیرون میزد دیدم اما نگران خانوادهام بودم تا این که آنها را جلوی ساختمان دیدم و به آرامش رسیدم. وی ادامه داد: وقتی دخترم از فداکاری آتشنشان جوان برایم تعریف کرد شوکه شدم و امیدواریم آتشنشان جوان در وضعیت خوبی قرار گیرد تا شرمنده خانوادهاش نشویم.
ایران
اينم يجور فداکاريه خدا رحمتش کنه روحش شاد.
امیدوارم خداوند عزوجل به این خانواده ی شریف و بزرگوار صبر و شکیبایی بدهد و امیدوارم غم اخرشان باشد.روح پر فتوحش شاد و یاد ش گرامی باد. آاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااامین.یا رب العالمین.راحت و بی غصه بخواب داداش گلم.
تنها ماسک نمیتونه نجات بده باید یه کپسول و فیس اضافه باشه…
تنها راحش کاری بود که امید انجام داد….روحت شاد
حلا بعضی از آدما کارشناس شدن میگن ماسک اضافه تو خونه جای گرم نشستید نمیفهمید چی میگید عرضشو داشتید شما انجام میداد عرضشو دارید شما هم برید آتش نشانی همچین شجاعتی به خرج بدید
داداشم خدا رحمتت کنه(اين رو بدون خيلي مردي ……)
جایگاهت بهشت باد
این دختر. واقعا باید درس بخونه دکتر بشه. ود ین خودشو ادا کنه
امید جان راحت بخواب خوشا به سعادتت به چندین نفر جان تازه بخشیدی
شوهر من هم آتش نشانه واقعا به خانوادش. خدا صبر بده
امین یا رب العالمین
بسیار متاثر ومتاسف شدم.خدا به خانواده این جوان عزیز صبر داده، روحش شاد باشد. ایکاش با این شجاعت ، انسانیت و نوع دوستی که داشت زنده می ماند وبیشتر به مردم جامعه اش خدمت می کرد.
خدا رحمت کنه اتش نشان فدا کار ریحانه خوب است خوب بخواب
سلام به همگى ، خدا بيامرزدش اين دلاور مرد ايرانى را ، قرار بود ميدانى به نامش بشه همراه با تنديس نيم تنه اى از ايشون كه شرح رشادتشونم نوشته باشه ، اگر كسى خبر از انجامش داره لطفا به من هم بگه تا از طريق اينجا بهم خبر بدهند
ممنونم
روحش شاد و دمش گرم .بهشت گوارای وجودش
زنده باد
مرد های واقعی به این افراد میگوند که جان خودشونو فدای دیگران میکنن من هم قراره در مورد این واقعه ناگوار داستانی درست کنم
روحش شاد باشد و بايد به اين كار آفرين گفت…