در این دوره از انتخابات که دو مدعی قهرمان منحصر به فرد ملت!؟ را در پیش روی داریم نباید از این نکته غفلت کرد که هر یک از این مدعیان علت به میدان آمدن خویش را وجود دیگری بیان می‌دارد تا با استفاده از ضعف‌های دیگری خود را به اثبات رساند.

اکنون که بازی‌گردانان و بازیگران صحنه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با پایان ثبت‌نام‌ها مشخص‌شدند، جا دارد نگاهی عمیق‌تر به سناریو آن‌ها بیفکنیم.

آقای احمدی نژاد که به عنوان یکی از بازیگردانان پشت صحنه نزدیک به دو سال است از انجام وظایف مبرم خویش «مرخصی گرفته» تا در چارچوب به قدرت رساندن یکی از دستیارانش ،«خود» را استمرار  بخشد، در اقدامی عجیب و پرمسئله با بدیل در سایه‌اش برای اعلام نامزدی همراه شد.

هر چند از مدت‌ها قبل برای اهل نظر قرائن و شواهد بسیاری روشن ساخته بود که دغدغه‌های رئیس جمهور تغییر یافته و تمامی هم و غم خود را در بیراهه زیاده‌خواهی مصروف می‌دارد، اما هربار انتقادی دلسوزانه در این زمینه مطرح می‌شد با این جمله که دولت(یعنی همان آقای احمدی‌نژاد) هیچ برنامه‌ای برای انتخابات ندارد و آن‌چه به عنوان نگرانی مطرح می‌شود کذب محض است.

اکنون مشخص می‌شود نگرانی‌ها بی‌دلیل نبوده بلکه آقای رئیس جمهوری برای رها کردن ضروریات جامعه حجت شرعی؟! نیز داشته‌اند و لابد در ازای پرکاری‌های خویش در دولت نهم برای خود مرخصی طولانی مدت نیز قائلند( هر چند روشن نیست مرجع تایید مرخصی و احیانا استفاده‌های ناچیزی! که طی این مدت از امکانات عمومی صورت گرفته کیست؟) زمانی که از اصول و معیارها رسما عدول نموده و منویات خویش را به جای مبانی قطعی در اسلام و انقلاب اسلامی ، ترویج کردیم دیگر سخن از «مرخصی»‌به میان آوردن بیشتر به شوخی می ‌ماند.

زیرا صرفا با تطبیق اعمال و رفتارمان با اصول می‌توانیم به دوری و نزدیکی آن‌ها از مبانی پی ببریم.اما درصورتی‌که متوهم شده و تصمیماتمان را در ارتباط با مرجعی ماورائی دیدیم، «خود» جای اصول را می گیرد.

مقام معظم رهبری در اولین دیدار هیئت دولت با ایشان، آسیب‌شناسی از این دولت ارائه دادند که در صورت تامل در آن می‌توانستیم از ابتلاء آقای احمدی‌نژادی به آفت خودمحوری بازداریم:«….هیچ کس نباید بگوید وضع ما که روشن است و مثلا در خط صحیح و در خط دین و خدا داریم حرکت می ‌کنیم و منحرف نمی‌شویم،‌ نه،‌چنین چیزی نیست. امکان لغزش و انحراف از خط مستقیم برای همه هست و همه هم وسیله‌ی اجتناب از این انحراف را دارند،‌ یعنی این طور نیست که یک سرنوشت قطعی و حتمی وجود داشته باشد تا ما بگوییم هر کس در این راه حرکت می‌کند،‌ناگزیر باید لغزش پیدا کند،‌ نه، انسان می‌تواند بدون لغزش و انحراف راه را ادامه دهد.اما مصونیت از انحراف هم تضمینی نیست که انسان بگوید ما که دیگر منحرف نمی‌شویم، بنابراین خاطر جمع سر را روی بالش نرمی بگذارد و از حال خودش غافل شود.هیچ کدام از این دو طرف قضیه نباید مورد بی‌توجهی قرار بگیرد.

وسیله‌ی عدم انحراف و پرهیز از انحراف چیست؟ مراقبت از خود. باید مراقب بود. اگر از خود مراقبت کنیم، منحرف نمی‌شویم. اگر از خود مراقبت نکنیم، یا از ناحیه‌ی سستی و ضعف در پایه‌ها و مبانی عقیدتی انحراف به انسان روی ‌می‌آورد،‌یا از ناحیه‌ی شهوات به انسان روی می‌آورد. حتی کسانی که پایه‌ها و مبانی اعتقادی آن‌ها محکم است،‌شهوات نفسانی بر نگاه و بینش عقلی درست و عملی نسبت به خط و راه و هدف غلبه می‌یابد و انسان را منحرف می‌کند…”(سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در جمع هیئت دولت 84/7/17،‌پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبری)

دیگر بازیگردان پشت صحنه انتخابات در آخرین فرصت آن‌گونه که پیش‌بینی می‌شد به روی صحنه آمد. جناب آقای هاشمی رفسنجانی در سخنرانی و مصاحبه‌های مختلف در ماه‌های اخیر بزرگوارانه! می‌فرمودند جامعه ما دارای استعدادهای فراوانی است،‌لذا دلیلی ندارد در این شرایط سنی وی نامزد سکانداری امور اجرایی کشور شود. اما قرائنی دلالت از آن داشت که ایشان برنامه مشخص و مرحله‌بندی شده‌ای را برای استمرار قدرت خود پی می‌گرفت.

از زمانی که دولت آقای هاشمی رفسنجانی نتوانست با تغییر قانون اساسی تمایل به ماندگاری در قدرت را محقق سازد، همواره از هر فرصتی بهره گرفت تا با تکرار ادعای منجی بودن برای حل مشکلات کشور به صحنه قدرت بازگردد.

اما در این دوره از انتخابات که دو مدعی قهرمان منحصر به فرد ملت!؟ را در پیش روی داریم نباید از این نکته غفلت کرد که هر یک از این مدعیان علت به میدان آمدن خویش را وجود دیگری بیان می‌دارد تا با استفاده از ضعف‌های دیگری خود را به اثبات رساند.

در حالی که اگر در آقای احمدی‌نژاد دوری جستن از اصول و آقای هاشمی رفسنجانی که در خودمحوری و فراتر بینی خویش بردیگران مقدم است خوب بنگریم درمشرب و مشی امروز آنان تفاوت چندانی نخواهیم دید الا این که یکی بر دیگری در ابتلاء به این گونه آفات سابقه بیشتری دارد.

بنابراین قابل پذیرش نخواهد بود که این دو شخصیت با قطبی کردن فضای انتخاباتی علت پافشاری خود برای حضور در قدرت را تهدیدات طرف مقابل عنوان دارند. برای اثبات ادعایی خلاف واقع و نشان دادن عدم تمایل به قدرت بعد از ثبت‌نام آقای هاشمی یکی از متمایلین به ایشان گفته است که اگر بدیل آقای احمدی‌نژاد صلاحیتش احراز نشود هاشمی نیز کناره خواهد گرفت.

آیا تصور می‌شود جامعه در چارچوب یک «بازی سوخته» ضعف‌های آقای احمدی نژاد(به ویژه بعد از دوری جستن از اصول‌گرایی) را به حساب قوت‌های آقای هاشمی خواهد گذاشت و بالعکس؟ هدف این سناریو تامل برانگیز که امروز ادعا می‌شود آقای هاشمی بعد از اطلاع از حضور بدیل احمدی‌نژاد مصمم به ثبت نام شده و متقابلا این طرف نیز مدعی است که بعد از اطلاع از عزم آقای هاشمی برای ثبت‌نام به میدان آمده است، محدود کردن گزینه‌های در پیش روی جامعه است.

به عبارت دیگر این سناریو القاء این مطلب را پی می‌گیرد که افراد مهم در این انتخابات صرفا در این دو نفر خلاصه می‌شود در حالی که خوشبختانه گزینه های دیگری وجود دارند که نه تنها گامی به عقب محسوب نمی‌شوند بلکه می‌توانند با حفظ قوت‌های گذشته بر قابلیت‌های ملت به صورت چشمگیری بیفزایند.

*عباس سلیمی نمین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *