باشگاه خبرنگاران قصد دارد در سري گزارشهايي به غارت ثروت ملي ايران توسط خاندان منحوس پهلوي پرداخته تا چهره دزد و فاسد اين خاندان بيش از پيش براي همگان آشکار گردد.
باشگاه خبرنگاران در اولين گزارش خود فساد مالي رضا پهلوي را مورد بررسي قرار ميدهد که وي سر سلسله غارتگران ثروت ملت ايران بود و به واسطه اقدامات او غارتگريهاي اين خانواده منحوس تا کنون به چند صد ميليارد دلار رسيده است.
“خاندان منحوس پهلوی” به دلیل فقر خانوادگی، عقدهای سیرناشدنی در جمع ثروت داشتند.
“رضاخان” به عنوان سرکرده اين خاندان منحوس، با رسیدن به قدرت اقدامات چپاولگرايانه خود عليه مردم را آغاز کرد. او که به رضا قلدر معروف بود ثروت خود را با زور و قلدری به دست آورد و در اين راه و در يکي از موارد دزدي و زور گيري از مردم املاک آنها را در مقابل بهای اندکی تملک میکرد.
“سليمان بهبودي” یکی از مهرههای مهمی که واسطه رضاخان با انگلیسیها بود و از محرمانهترین اسرار رضاخان اطلاع داشت (هیچکس دیگر به اندازه او درباره وقایع پشتپرده حکومت رضا خان مطلع نبود)، در خاطراتش در خصوص ثروت دزدي رضاخان مينويسد:
“یک شب عید که حقوق و پاداش اهل دربار داده میشد در حضور رضاشاه بوديم و صحبت شیرینی اضافه حقوق و عیدی شب عید از طرح من مطرح شد. بهبودی میگوید وقتی که رضاشاه را سر کیف دیدم عرض کردم: قربان بین ما ایرانیان مثالی هست. گفت مثلا؟
عرض کردم میگویند از دریاچه یک جام آب برداری و چه یک جام آب بریزی فرقی نمیکند، خداوند به اعلیحضرت همایونی همه چیز داده و به اندازه یک مملکت بلژیک شاید بیشتر ملک و نقدینه داده است.
به محض اظهار این مطلب چنان تغییر حال دادند که واقعا رنگ صورت برافروخته شد و سفیدی چشم به کلی تغییر کرد و از پشت میز تحریر بلند شدند و آمدند وسط اتاق و چند بار نفس عمیق کشیدند، دستهای خود را به هم مالیدند و طوری تغییر حال دادند که حال سکته به بنده دست داد… ساکت و بی حرکت ایستادم.
با توجه به گفته بهبودي، رضاخان به حدي از مردم زور گيري کرده بود و املاک آنها را به بهاي اندکي به تصرف در آورده بود که در زمان حکومتش به اندازه کشور بلژيک ملک و زمين داشت. چيزي که در اين ميان جلب توجه ميکند اين است که مساحت کنوني کشور بلژيک حدود 39.528 کيلومتر مربع است و رضاخان به اندازه اين کشور از مردم ايران دزدي کرده و املاک آنها را به تملک خود در آورده است.
سران حکومت منفور پهلوی میزان ثروت واقعی خود را همواره از مردم پنهان کردهاند زیرا انباشت ثروت آنان بر مبنای دزدیدن ثروت مردم ایران و در نتیجه خیانت به مردم و کشور بوده است.
رضاشاه و پسر مخلوع او در مدت نيمقرن سلطنت خود میلیاردها دلار از ثروت متعلق به مردم ایران را که به گفته نوکران خودشان به اندازه مساحت کشور بلژيک بود دزدیدند و بخش بزرگی از آن را به صورت حسابهای سپرده در بانکهای خارجی گذاشتند.
پس از مرگ رضاخان، تمامی ثروت هنگفت به يغما برده شده از مردم ايران به خانوادهاش رسید. از همان زمان تاکنون خرج کلان زندگی اشرافی این خاندان، عیش و عشرت و دم و دستگاه عریض و طویلشان از محل دزديهاي اين خاندان پرداخت شده است.
چگونه رضا چلغوز به ثروتي هنگفت دست يافت؟
آگاهی کامل و دقیقی از تبار و نیاکان رضاخان در دست نیست. مادرش “نوشآفرین”، اهل تهران و تا مرگ “داداش بیک”، ساکن “آلاشت” بود.مرگ پدرش در چهل روزگی وی، موجب شد که نوشآفرین تصمیم به عزیمت به تهران بگیرد. به این خاطر پس از مدتی نوزاد شش ماهه را برداشت و راه تهران را در پیش گرفت. در این سفر رضا نوزاد در راه سخت میان مازندران و تهران به شدت بیمار شد و با رسیدن به گردنه و “کاروانسرای گدوک”، نوزاد یخ زد و مادر و سایر همسفران وی را مرده پنداشتند.
بنابراین او را از مادر جدا نموده و برای دفن در روز بعد، او را در کنار چارپایانشان گذاشتند. گرمای محیط موجب شد تا کودک مجددا جانی بگیرد و اطرافیان را متوجه خود کند.
مخارج زندگی آنان تا هفت سالگی رضا بر عهده “سرهنگ ابوالقاسم آیرملو” بود. او در آن زمان بنام “ابوالقاسم بیک”، “خیاط قزاقخانه” بود. پس از مرگ وی “سرتیپ نصراللهخان آیرم” زندگی آنان را اداره میکرد.
رضا خان قزاق، پس از تکيه زدن بر تخت منحوس پادشاهي، حدود چهل و چهار هزار سند را به زور از دست مردم گرفت و املاک، زمینهای روستاییان اهالی دو استان “گیلان”، و “مازندران” و شهرستانهاي “تنکابن” و “نور” و بسیاری جاهای دیگر را با قلدري مالک شد.
رضا خان که در سوم اسفند 1299 روی کار آمد، خانه کوچکی به ارزش بسیار کم در جنوب تهران داشت. هنگامی که وی پس از برکناری از سلطنت در تاریخ دهم شهریور 1320 به امر و خواسته دولت انگلیس، ایران را ترک میکرد، به گفته خودش و اظهارات “دکتر سجادی” وزیر دارایی وقت، شصت و هشت میلیون تومان در حساب شخصی خود، در بانک ملی داشت و تمام اموال منقول و غیر منقول را به پسرش محمّد رضا بخشیده بود.
برای آن که بتوان ارزش واقعی مبلغ 68 میلیون تومان در حساب رضا خان را در سال 1320 هنگام رفتن وی از ایران تخمين زد، باید گفت که ارزش خانه در آن زمان در تهران بین 3 تا 15 هزار تومان بود. حال اگر ارزش میانگین یک خانه را در تهران در آن زمان 9 هزارتومان برآورد کنیم، رضا چلغوز در حساب بانک ملی خود، به ارزش بیش از ۷ هزار خانه پس انداز داشته است. البته اين تازه اول ماجراست.
ثروت «رضا خان» چقدر بود و چه شد؟
در مورد ثروت رضا شاه روایتهای زیادی وجود داشت که بسیاری ثروت این موسس سلسله پهلوی را افسانهای میدانستند و معتقد بودند داراییهای وی سر به فلک میسپارد و بعد از پایان دوران سلطنتش بسیاری علاقه داشتند که ببینند چه بلایی سر این همه ثروت دزدي آمده است.
رسانههای غربی این موضوع را مورد بررسی قرار دادند و به هنگام مسافرت محمد رضا پهلوی در تیرماه 1327 به انگلیس، خبر زیر درباره سرنوشت داراییهای رضاخان در جراید آن زمان منتشر گردید :
“تریبون دوناسیون” در اين خصوص نوشته است: “در لندن هم راجع به دارایی رضاخان که در بانک انگلیس توقیف شده است بحث ميشد. انگلیسیها موافقت کردند که مخفیانه قسمتی از این دارایی هنگفت از توقیف خارج شود و در عوض امتیاز بانک شاهنشاهی در ایران تجدید گردد.
زیرا برای شرکت نفت ایران و انگلیس مشکل است که بدون وجود یک بانک انگلیسی که از آنها حمایت کند به کار خود ادامه دهد. از طرف دیگر انگلیسیها موافق بودند که به شاه کمک کنند به وسیله ثروتش بتواند دوباره رژیم گذشته را برقرار کند و برای این هدف، انتقال تدریجی دارایی پدرش به او بهترین وسیله است.
روستاها، املاک و مستغلاتی که رضاخان به زور تصاحب کرده بود، فقط بخشی از ثروتهای شخصی وی محسوب میشد، بخش دیگر درآمد رضاخان از وجوه نقدی بود که از شرکتها، موسسات اقتصادی، ثروتمندان شهری و… به زور اخذ میکرد.
علاوه بر این، رضا خان شرايط را طوري فراهم کرده بود که از شرکت نفت جنوب ایران که در اختیار اربابش (انگلیس) قرار داشت نیز سهمی دریافت کند.
درآمد سالانه رضاخان از املاک و مستغلات تصاحب شده بسیار حیرت انگیز است. او سالانه 700 میلیون تومان درآمد داشت، زیرا بهترین و پرمنفعتترین املاک، روستاها و مراکز اقتصادی کشور را غصب کرده بود و آن چه باقی مانده بود، چیز قابل استفاده و درآمدزایی نبود.
اگر مبلغ 700 میلیون تومان را در فضای کنونی محاسبه نسبتسنجی نماییم، یقینا گمان خواهیم کرد که این مبلغ چندان هم زیاد نیست، ولی اگر درآمد مذکور را در فضای سالهای حاکمیت رضاخان محاسبه و نسبت سنجی کنيم، به میزان درآمد نامشروع او بهتر پی خواهيم برد، مثلا اگر بودجه وزارتخانهها را در سال ۱۳۰۷ و ۱۳۰۸ و … بدانیم و ارقام آن را با درآمد سالانه رضاخان بسنجیم، با ابعاد چپاول گری او آشنا خواهیم شد.
در سال 1307 هـ.ش که حدود سه سال از قدرت گرفتن رضاخان میگذشت و به زور انگلیس بر مسند قدرت نشسته بود، بودجه وزارت صنایع و معادن، تجارت، راه و ترابری و بهداری مجموعا سیصدهزار تومان بود. بودجه وزارت خارجه نیز نهصد هزار تومان بود، یعنی این که مجموع بودجه چند وزارتخانه، نزديک به یک میلیون و دويست هزار تومان بود. با مقايسه رقم بودجه 5 وزارتخانه با ۷۰۰ میلیون تومان درآمد سالانه رضاخان، متوجه میشویم که این عامل مزدور انگلیس در سال چه درآمد هنگفتی داشته و چه مقدار از اموال مردم را چپاول کرده است.
رضاخان بخش بزرگی از این درآمد نامشروع و حیرت انگیز را مرتبا به خارج از کشور منتقل میکرد تا اگر روزی از ایران فراری شد، از آن اموال بیحساب استفاده کند. هنگامی که رضاخان از ایران فرار کرد، هفت میلیارد تومان ثروت نامشروع داشت که اگر این مبلغ را در ظرف زمانی خود در سال 1320 بسنجیم واقعا حیرت آور و غیرقابل باور خواهد بود.
در زمان خروج رضاخان از کشور در شهریور 1320 در اصفهان “ابراهیم قوام” به رضاخان میگوید: “شما که ایران را ترک میکنید، تکلیف مایملکتان چه میشود؟ لازم است که تکلیف آنها را روشن کنید”. رضاخان با قوام صحبتهایی میکند و میگوید که بنویسید.
محضرداری را خبر میکنند و رضاخان دیکته میکند که آنچه دارم، اعم از منقول و غیرمنقول را به ولیعهد واگذار میکنم. قوام هم تصحیحاتی انجام میدهد و رضا خان امضا میکند. سپس رضاخان به سمت کرمان حرکت میکند و قوامالملک به سوی تهران، قوام نامه را به فروغی داد و او هم در روزهای بعد در مجلس قرائت کرد.
رادیو بیبیسی در آن هنگام، سه روز متوالی درباره املاک رضاخان صحبت میکرد و میگفت که بزرگترین خدمتی که رضاخان به مملکتش کرده غصب کلیه اموال مردم شمال است! حال این سؤال مطرح میشود که کسی که پول تهیه بلیط تماشای یک نمایش را نداشته است چگونه این ثروت را بدست آورده بود؟
در زير به بخشي از املاک رضاقلدرخان که به زور از مردم گرفته بود، اشاره خواهيم کرد:
املاک رضاخان
اصل اموال و داراییهای خاندان پهلوی به املاک و زمینهای مغصوبه توسط رضاخان بر میگردد، املاکی که رضاخان با تهدید و به زور از مردم میگرفت و با این روش او که در ابتدای کودتای خود و بر سر حکومت آمدنش در سال 1304 نه ملکی داشت و نه دارایی و یا کارخانهای در سال 1320 یعنی طی حدود 17 سال اموال و دارایی او حدود 2000 ملک شش دانگ برآورده شد. تنها تاج سلطنتی که رضاخان به جای تاج کیانی قبلی سفارش داده بود و بعدها هم محمد رضا از آن استفاده کرد تاجی بود که شمار گوهرهای نشانده شده بر آن3380 قطعه الماس به وزن 1144 قیراط، 5 قطعه زمرد و 2 قطعه یاقوت کبود و 368 حبه مروارید غلطان جور بوده است که وزن آن در حدود دو کیلو و هشتاد گرم است.
فريدون هويدا نوشته است: رضاخان به كسب ثروت خيلي علاقهمند بود و در طول سلطنت خود املاك گستردهاي را از مردم گرفت و به مالكيت خويش درآورد. ولي درباره اينكه محمدرضا چقدر ثروت داشت بايد بگويم كه درباره ثروت او ارقام نجومي در مطبوعات انتشار يافته است.
“دکتر محمدقلی مجد” تاریخ نویس، بر اساس اسناد دولتی آمریکا اعتقاد دارد که رضاشاه در زمان کناره گیری از سلطنت (1941) فقط حدود 200 میلیون دلار در حسابهای بانکیاش در لندن و نیویورک و تورنتو ذخیره پولی داشته است. اگر دلار را به قيمت امروزي و حدود 2500 تومان حساب کنيم ثروت رضا خان در هنگان ترک ايران 50000000000 ميليارد تومان بوده است.
بنابر این ادعا این رقم به غیر از معادل 50 میلیون دلاری است که در بانک ملی تهران و حدود 7000 روستای ششدانگ و کارخانههایی است که وی در ایران داشته است. رضاشاه در زمان خود جزو 5 مرد ثروتمند جهان بوده است.
ماجرای “هدیه رضاشاه به هیتلر” به روایت “تاجالملوک” همسر رضاشاه
“تاجالملوک” “مادر محمدرضا پهلوي” در يکي از خاطرات خود درباره ديدار با هيتلر مينويسد:
“اگر اشتباه نکنم، این مرد جوان، جمالزاده، پسر “سید جمال واعظ اصفهانی” بود که بعدها نویسنده معروفی شد.
ما برای هیتلر، چند هدیه برده بودیم که عبارت بود از دو قطعه قالی نفیس ایرانی و مقداری پسته رفسنجان. حاج محتشم السلطنه اسفندیاری، قالیها را در جلوی پای هیتلر باز کرد و شروع به توضیح کرد.
مادر محمدرضا پهلوي ميافزايد: “هیتلر، خیلی از نقش قالیها و بافت و رنگ آنها خوشش آمد. روی یک قالی که در تبریز بافته شده بود عکس خود هیتلر بود. روی قالی دیگر هم علامت آلمان را که عبارت از صلیب شکسته بود نقش کرده بودند. از مطالب هیتلر، دستگیرمان شد که باورش نمیشود این تصاویر ظریف را با دست بافته باشند”.
هیتلر هم متقابلاً سه قطعه عکس خود را امضا کرد و به من و دخترانم داد. دیلماج سفارت گفت: آقای هیتلر میگویند متأسفانه، پیشوای آلمان، مثل شاه ایران، ثروتمند نیست و نمیتواند متقابلاً هدیه گران قیمت به ما بدهد و از این بابت، معذرت میخواهند!
دزديهاي رضا قلدر در دوره دوم حکومت افزايش يافت
رضا شاه پس از رسیدن به سلطنت، تمایل نداشت مانند شاهان دوره قاجاریهدر کاخهای گلستانو صاحبقرانیه، زندگی کند.لذا کاخ مرمررا در شهر برای خود بنا کرد وبرای ییلاق شمیراننیز منطقه و باغات سعدآباد را به تدریج از دست مردم درآورد و کاخ سعدآبادرا در آن بنیان نهاد. او همچنین برای تاجگذاری از تاج کیانی(تاج شاهان قاجار) استفاده نکرد و از تاج پهلوی کهبطور اختصاصی برای وی ساخته شده بود استفاده کرد.
در دوره دوم حکومت رضا شاه بر کشور، او زمینهای بسیاری را تا پایان پادشاهی خود در سراسر ایران، به ویژه در شمال ایران دزديد و با زور به نام خویش کرد. در اواخر سلطنت، حدود ۷۰۰۰ روستا به نام او ثبت شده بود. مجموع زمینهای وی بالغ بر 10% از کل زمینهای کشاورزی ایران آن روز میشد. همچنین در آن سالها رضا خان چندین کارخانه در ایران را بعد از تهديد صاحبان آنها بنام خود به ثبت رسانده بود.
ديگر داراييهاي رضاخان
* بالغ بر 44000 سند مالکیت املاک حاصلخیز “گیلان”، “مازندران”، “گرگان”، “گنبد”، “آذربایجان شرقى” و دیگر نقاط کشور (“لرستان”، “شمال خوزستان”، “کرمانشاه”، “کرمان”، “مناطق جنوبی تهران” بویژه “ورامین”، تمامی هتلهای شمال ایران و نیز مناطق پهناوری در تهران و شمیران) که با ارعاب، تهدید و حبس و تبعید مالکان آنها، به تصرف رضاخان در آمده بود. به این ترتیب، رضا شاه نه تنها بزرگترین زمین دار قاره آسیا بلکه بزرگترین زمین دار در سراسر جهان بود.
* ساختمان کاخ شهرى، ساختمان دو کاخ بزرگ “شمس” و “اشرف پهلوى” در شهر تهران، ساختمان “کاخ ییلاقى ولایتعهد”، “کاخ ییلاقى شمس پهلوى”، “کاخ ییلاقى اشرف پهلوى”، دو کاخ ییلاقى شاهپورها، مهمانخانههاى جدید “آبعلى” و “دربند” و “مبارکآباد” و “گچسر” و کلیه لوازم و اثاث آنها همگی از بودجه شهردارى تهران تامين شده و به تصرف رضاخان درآمده بود.
* تعدادی کارخانه قند و شکر، ابریشم و نساجی که با حقه و کلک به تصرف رضاچلغوز در آمده بودند. تمامي هزینههاي احداث اين کارخانهها به وسیله دولت وقت پرداخت شده بود و پس از آن به تصرف رضاخان در آمده بود.
* سالى 70 میلیون تومان عواید املاک و مستغلات و دریافت سالی 12000 لیره(24000000 تومان ارزش امروزي) اجاره بهای اراضى نفت و خطوط لوله مربوط به آن از شرکت نفت انگلیس و ایران به حساب مستقيم رضا شاه واريز ميشد.
* مبلغ 236.924.791 ریال (معادل 50 میلیون دلار به ارزش آن زمان و حدود 125 ميليارد تومان به ارزش امروز) موجودی تنها یکی از دفاتر حساب جاری رضاخان در داخل کشور نگاهدارى ميشد.
* رضا چلغوز در سالهاي حکومت خود با فرستادن ماموران دربار به برخي ادارات و بنگاهها ضمن تهديد صاحبان مشاغل به گونهاي برخورد کرده بود که بالغ بر 144 منبع درآمد مالی از معاملات متفرقه همچون: درآمد صادرات تریاک ایران به هنگ کنگ و چین، درآمد صادرات گلههای گوسفند و چوبهای منطقه دریای خزر به روسیه، عوائد حاصله از سرشاخههاى درختان بید دماوند، عوائد حاصله از مالیات حقوق مستخدمین، عوائد حاصله از جرایم دریافتى از کارگران و کارمندان کارخانه حریربافى مستقيم به حسابش واريز ميشد.
به قول یکى از نمایندگان مجلس عوام انگليس که در اوج قدرت رضاخان به ایران سفر کرده بود: “رضاشاه دزدان و راهزنان را از سر راههاى ایران برداشت و به افراد ملت خود فهماند که ازین پس در سراسر ایران باید فقط یک راهزن [رضاشاه] وجود داشته باشد.
رضا شاه ثروتمندترین «پناهنده» جهان؛
روزنامه واشنگتنپست، 72 سال پيش(1941)، اندکي پس از فرار راضا قلدرخان از ايران، در گزارشي به قلم دانيل دلوس، رضاخان را ثروتمندترين شاه فراري جهان ناميد. واشنگتنپست در اين گزارش به گوشهاي از داراييهاي رضاخان در زمان فرار از کشور پرداخته است.
دانيل دلوس گزارش خود را با شرح حال زمان فرار رضاخان از ايران آغاز ميکند؛ “هنگامی که کشتی کوچک انگلیسی “باندرا”، “خلیج خلوت” ایران را ترک میکرد، مهمترین مسافرش شاه سابق ایران (رضا شاه) بود. او میتوانست به سلطنت از دست رفته خود فکر کند که یک شبه و تنها در اثر یک برداشت اشتباه از دست رفته بود و یا به آیندهای خیره شود که دوران تبعید خود را در جهان جدید و با میلیونها دلار ثروت اندوخته سپری میکند. ثروتی که با آن میتواند تقریبا به هر خواستهای -البته به جز داشتن کشوری دیگر برای سلطنت – دست یابد.
بنا بر نوشته اين روزنامه در میان خانوادههای سلطنتی پناهنده شده و تبعید شده قرن بیستم، احتمالا رضا شاه با بزرگترین سرمایه فرار کرد. برآوردها از موجودی حسابهای بانکی او در ایالات متحده آمریکا، انگليس، اتحادیه اروپا و بانکهای آمریکای جنوبی از رقمی بین 20 تا 300 میلیون دلار در آن زمان حکايت دارد که محاسبه ارزش دلار در آن سال با امروز تقريبا غير ممکن است. شايد با ضريب 18 بتوان تا حدي آن را به روز کرد. در صورت محاسبه 300 ميليون دلار با ضريب 18، رقم امروز سرمايه هنگفتي که رضاخان با قلدري و دزدي از مردم چپاول کرده بود چيزي حدود 14400000000000 ميليارد دلار خواهد شد.
در ادامه اين گزارش، دانيل دلوس ميافزايد؛ پیش از فرار از ایران، رضا تحت فشار روانی مجبور شد نامهای را امضاء کند و داراییهایش را به شاه جدید یعنی پسرش ببخشد که قول داده است همه اموال او را به حکومت برگرداند. اگرچه نمایندگان مجلس ایران اعلام کردهاند که سند امضا شده در صورتی که دولت بخواهد داراییهای رضا شاه در خارج از ایران را به ایران بازگرداند، بی اعتبار است.
هنگامی که نمایندگان جناحهای مختلف در پارلمان ایران در حال مطرح کردن تقاضا برای بررسی اتهامها درباره سوء استفاده رضا شاه از قدرت برای دستیابی به ثروت نامشروع بودند و اینکه او طلا و جواهرات سلطنتی را تصاحب کرده بوده است، رضا سوار بر یک دستگاه لیموزین از راه اصفهان به بندر شرجی عباس در جنوب ایران فرار کرده بود تا خیلی راحت و بی دغدغه سوار بر یک کشتی انگلیسی شود و از ایران خارج شود. سفارت انگليس در ایران که یکی از اصلیترین عوامل سقوط رضا خان بود، ترتیب جزییات فرار و خروج او از ایران را در آن زمان داده بود.
واشنگتنپست درباره رضاخان اشاره ميکند؛ شاه سابق عاشق اسبهای مسابقه، متخصص بازار سهام، میزبانی پولدار و سخاوتمند و البته اندکی معتاد به تریاک بود و نزدیکان سابق او انتظار دارند که خارج از ایران خیلی زود سرگرمیهای جدیدی برای پرکردن اوقات فراغت خود پیدا کند. اوقات فراغتی که زمانی با اداره امور شرکت عظیم تک نفریاش- یعنی امپراتوری ایران، اشغال شده بود.
بنابر گزارش اين روزنامه آمريکايي، یکی از اتهامهای اصلی مخالفین شاه سابق به او همواره این موضوع بوده است که او به شدت حریص و پولدوست بوده است. رضا در ابتدای سلطنتش براي عوام فريبي، جلوی عموم اعلام کرد که «فقیر بودن بهتر از پولداربودن است، بهتر است که انسان هرچه دارد به حکومت بدهد تا اینکه برای خودش نگه دارد». این اصول مغفول مانده در پی درخواست دولت، توسط شاه جدید بار دیگر مطرح شده است. شاه جدید [برای نشان دادن حسن نیت] حدود 6 میلیون دلار از ثروت به ارث دزديده شده از مردم ايران را به خیریهها بخشید تا بخش اندکي از پول مردم که از جيب آنها دزديده شده بود دوباره به آنها باز گردد. اگرچه طبق مدارک ارائه شده از سوی پارلمان ایران، او نزدیک به 32 میلیون دلار تنها از حسابهای بانکی پدرش در تهران به ارث برده است. اگر 32 ميليون دلار را با رقم امروز و ضريب 18 حاسب کنيم با رقمي معادل 1140000000000 ميليارد تومان موجه خواهيم شد.
در هنگام فرار، اگرچه صدها دشمن شاه سابق سوگند خورده بودند که از او انتقام خواهند گرفت اما رضا سوار بر لیموزین خیلی راحت همچون کسی که در روز تعطیل به پیک نیک رفته است، از میان بیابانهایی که حوزه نفوذ قبایلی بود که روسای آنها توسط رضا کشته شده بودند، عبور کرد و هیچ تلاش جدی برای متوقف کردن وی صورت نگرفت.
همانطور که در این مقاله آمده، پولهاي رضا شاه در کل جهان بین ۲۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار برآورد شده است. این رقم با توجه به حدودا 18 برابر شدن اندکس قیمت مصرف کننده در آمریکا در بازه زمانی سالهای 1940 تا 2012 (یعنی اینکه ارزش هر دلار 70 سال پیش حداقل 18برابر الان بوده است که بسياري از کارشناسان ضريب 100 درصد را براي آن موجه ميدانند)، رقم بسیار بزرگی میشود. برای رسیدن به عدد واقعی در زمان حال باید آن اعداد را در عدد 18 ضرب کرد.
همانطور که در مقاله واشنگتن پست آمده است، صرفنظر از حسابهای بانکی رضا شاه در خارج از ایران، طبق گزارش ارائه شده از سوی پارلمان ایران، حدودا 32 میلیون دلار تنها در حسابهای بانکی رضا شاه در تهران موجود بوده است.
دکتر “محمد قلی مجد” در یکی از کتابهای خود (با نام مقاومت در برابر شاه) عدد مشابهی را ذکر میکند و مینویسد در حالیکه کل درآمد غیر نفتی ایران در سال 1317-1316، حدودا 80 میلیون دلار بوده است، تنها در حسابهای بانکی رضا شاه در تهران ۴۲ میلیون دلار (105000000000 دلار به پول امروز) وجود داشت، یعنی حدودا 50 درصد کل درآمد غیر نفتی ایران در حسابهای رضا شاه در تهران بوده است.
اینکه چگونه فردی بی سواد (رضا شاه تا سن 30 سالگی سواد خواندن و نوشتن هم نداشته است)، از خانوادهای کشاورز، در مدت 20 سال از قشو کردن و نگهداری اسبها، به چنین ثروت هنگفتی رسیده است، خود حکایت از فساد بسیار زیاد رضاخان و حرص زیاد او برای مال اندوزی دارد. شکی نیست که قسمت عمده این پولها از درآمد نفتی ایران و تصرف مالميک مردم بوده است.
در پايان به گوشهاي از سخنان بنيانگذار انقلاب اسلامي درباره غارتگري و چپاولهاي رضاخان پرداخته خواهد شد:
امام خميني(ره) در سخنان به فرار رضاخان از ايران اشاره کرده و درباره کلاه بزرگ انگليسيها سر رضاقلدر، ميفرمايند:
“از اول اینها شروع کردند به بردن، رضاشاه جواهرات ایران را آن وقتی که میخواستند بیرونش کنند آن طوری که برای من نقل کردند از یک صاحب منصبی (یکی از آقایان نقل کرد از یک صاحب منصبی که همراه بوده است) وقتی رضاشاه را متفقین آمدند و بیرونش کردند، در این خلالی که میخواست برود چمدانهای جواهر را پر کرد. چمدانها را پر کردند از جواهرات ایران و راه افتادند که ببرند، منتها بین دریا (همان صاحب منصب نقل کرده بود) که با کشتی این آدم را میبردند یک جایی نگه داشتند و یک کشتی که آن شخص گفته بود مخصوص حمل حیوانات بوده است، آنها آوردند متصل کردند به این کشتی و به او گفتند تو برو توی آن کشتی لکن همانجا چمدانها را برداشتند و انگلیسها بردند، تمام شد. آن زمان او این کار را کردند غیر از آنهایی که دزدیده بود و برده بود.
“چه مامور مالیه بود چه مامور حکومت بود، مامورین هم وقتی میرفتند مردم را عذاب میکردند“
امام خميني(ره) در ادامه سخنانشان؛ به ظلم گماردگان رضاچلغوز و دريافت مبالغ غيرمنصفانه به عنوان ماليات پرداخته و ميافزايند:
“حتی روسای مالیه وقتی که در آن وقت که من بچه بودم و در آن طرف ها بودم رئیس مالیهاش هم حراص بود نسبت به مردم و (را) چه میکرد و از ژاندارمری مثلا چه میکرد تا از مردم به زور چیز میگرفت، به زور نه اینکه همان مالیات را مالیات و غلق باصطلاح آن وقت که مالیات میگرفت و مامور هم غلق میخواهد و آنجا هم باید برود وقتی که وارد میشود باید آن کسی که به او وارد شد کدخدای ده چه بکند و چی برایش بیاورد. چه مصیبت هایی مردم داشتند از دست همین کسانی که به عنوان ماموریت، چه مامور مالیه بود چه مامور حکومت بود، مامورین هم وقتی میرفتند مردم را عذاب میکردند”.
من که از اول مسائل یادم هست حدود پنجاه و هشت سال، شماها هم که در بین راه ها ملحق شدید، زمان این شاه را درک کردهاید، از آن وقت که چشمتان را باز کردید، اختناق بود، زحمت بوده، گرفتاری بوده، توی حبس بوده، تبعید بوده، از این مسائل بوده، گرفتاری های دیگری که چپاول بوده، همه چیز شما را بردهاند اینها، جواهرات که پشتوانه این مملکت بوده، یک مقداریش را رضاشاه برد و انگلیسی ها در بین راه از دستش گرفتند و بردند و یک مقداریش (را) ایشان حمل کرد و برد.
بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي با اشاره به فقر شديد رضاخان قبل از رسيدن به حکومت، داستان ثروتمند شدن رضاقلدر را اينگونه بيان ميکنند:
“پدر ایشان وقتی که کودتا کرد هیچ نداشت، یک سرباز بود صفرالید. وقتی که سلطه پیدا کرد بر این مملکت شروع کرد املاک مردم را به زور از آنها گرفتن. شمال مملکت ما، مازندران، بهترین املاک سرسبز ما با فشارهای او و عمال او به قباله او به زور در آمدهاند و بسیاری از کسانی که مالک بودند یا از روحانیتی که در این امر یک نظری میدادند اینها را میگرفتند و به حبس میبردند و گاهی میکشتند”.
“رضاخان که آمد در این اراک بوده، رضاخان و یک سربازی، یک همچو چیزی بوده، آنجا شرح حال خودش را برای اینها نقل کرد، خودش نقل کرده است که من در اراک بودم و ماهی نمیدانم چقدر داشتیم و ما، هی دنبال این بودیم که اول ماه این را دست ما بدهند ما زندگیمان را بکنیم، ماهی هفت تومان، چقدر، چیز کمی بوده، این در آن گفتگویش که در آن وقت با وزرای خودش صحبت میکرده این را، قصه گفته این را، پس رضاخان خودش گفته که ما هیچ نداشتیم. همه ما میدانیم که یک آدم مجهولی بود و نه مالک بود و نه عرض میکنم کاسب بود و نه تاجر بود”.
اگر یک آدمی که هیچ ندارد حالا اینها را دارد، خوب، از او میپرسیم از کجا آورده بود.
“هیچ اینها نبود، این در این حال آمد اینجا و بسیاری از شما شاید یادتان باشد و اکثرتان یادتان نیست که وقتی رضاشاه آمد اینجا هیچ نداشت، مازندران یا شمال را هر جایی که توانست این املاک را گرفت، خوب البته بعدش دیگر نتوانستند نگه دارند، آنها بعدش، بعدَ ایشان نتوانست نگه دارد، ایشان هم وارث یک آدمی است که هیچ چیز نداشته، حقوق سلطنتی هم که به زور، بیخود میبرده است، برای اینکه سلطان قانونی نبوده است”.
“من مکررا این را ارشادش کردم، این قانونی نبوده است، آن حقوق سلطنتی هم ببینید چقدر بوده است، خرج ایشان چقدر بوده، حقوقش چقدر بوده حساب کنید ببینید که این اموال که الان در خارج دارد، اینکه در بانک های همه جا، تقریبا در بانک ها دارد، در سوئیس دارد، در جاهای دیگر دارد، اگر طلب دارد واقعا، خوب، به او بدهند و اگر یک آدمی که هیچ ندارد حالا اینها را دارد، خوب، از او میپرسیم از کجا آورده بود”.
(برگرفته از تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (ره)
در گزارشهاي بعدي به غارت و چپاول ديگر اعضاي خانواده منحوس پهلوي پرداخته خواهد شد.
اینکه در این نبشتار آمده است: “خاندان منحوس پهلوی” به دلیل فقر خانوادگی، عقدهای سیرناشدنی در جمع ثروت داشتند.
چند نکته ی اساسی قابل توجه است. اما مهمترین نکته ی این متن بر می گردد به فکر کوتاه این نویسنده که عقده ی ثروت اندوزی و خوردن بیت المال را ناشی از فقر افراد در زندگی خود می داند..
جناب نویسنده که به تعقل و منطق و بینش شما باید شک کرد.. لطف کنید بیایید و در پرونده های اقتصادی فعلی کشور یه سرکی بکشید و ببینید چند نفر از مفسدان واقعی اقتصادی در دهه های اخیر از خانواده های فقیر برخاسته اند؟ با یک نگاه کلی متوجه می شویم اکثر به اتفاق آنها از خانواده های بانفوذ و ثروتمند و به قولی آقازاده ها هستند.
من به عنوان شهروندی که با افتخار رده ی حداکثری فقیر جامعه ایرانی می باشم از این نویسنده می خواهم عذرخواهی کند بخاطر این جمله. وگرنه کوته فکری و بی دانشی خود را ثابت نموده است.
——————-
هرازنیوز هم لطف کند مقالاتی و نبشتارهایی که ماهیت نویسنده ی آن مشخص نیست رایا نگذارد. یا اگر میگذارد آدرس منبع و مأخذی که آن مقالات را کپی پیست می کند بگذارد.