روايت بي بي سي از آرامش و خشم نويسنده متعهد انقلاب
شبكه دولتي انگليس عليه نويسنده متعهد و پيش كسوت انقلاب مرحوم اميرحسين فردي(ره) عقده گشايي كرد.
بي بي سي مرحوم فردي را به سانسورگري متهم كرد و در عين حال درباره وي نوشت: اميرحسين فردي كه در سن 64 سالگي درگذشت، يكي از نويسندگان و روزنامه نگاراني بود كه در ساختار قدرت حاكم بر ايران پس از انقلاب، نفوذ داشت. او از سوي برخي از نزديكانش به چهره اي آرام و مهربان در عرصه ادبيات توصيف مي شود، اما هستند كساني كه معتقدند در پشت اين آرامش، خشمي نسبت به نويسندگان و شاعران منتقد حكومت نهفته بود. بي شك، اميرحسين فردي را مي توان مروج ادبيات مسجد و هيات هاي مذهبي در ايران دانست. او قبل از انقلاب، در سال 1354، در يكي از مسجدهاي تهران به نام جوادالائمه با تأسيس كتابخانه اي، عده اي از همفكرانش، نظير بهزاد بهزادپور و فرج الله سلحشور را گرد هم آورد.
بي بي سي با اذعان به اينكه «فردي در آثارش مدافع جمهوري اسلامي به شمار مي رفت» نوشت: رمان اسماعيل مهم ترين نوشته او بود كه از سوي نويسنده به «انقلاب اسلامي» تقديم شد. او مرد پشت پرده مميزي كتاب بود [!] و حتي گفته مي شد وزارت ارشاد كتاب هاي رسيده را براي بررسي به دفتر فردي در موسسه كيهان مي فرستد.
بي بي سي آنگاه راز ناخرسندي خود از اين نويسنده متعهد را بروز داده و مي نويسد: اميرحسين فردي درباره آيت الله خامنه اي گفته بود «حضرت آقا نه تنها نسبت به مقوله هنر توجه خاصي دارند، بلكه در ادبيات اعم از شعر و داستان صاحب نظر هستند و اين نعمت بزرگي است كه نصيب جامعه ايران شده است.» اما آن سوي دفاع او از جمهوري اسلامي، اظهارنظرهاي تند وي نسبت به مخالفان نظام قرار دارد. او در يادداشت شديداللحني خطاب به محسن مخملباف نوشت؛ «خوب است اين را بشنوي كه هنوز هم بوي گند آن كفش هاي پت و پهن كهنه و جوراب هاي پاره پوره و كثيفت كه ماه به ماه نمي شستي، توي خانه ما مانده است. مثل اين كه اصلا مشرب تو اين است كه پشت سر ميزبان بروي حرف بزني و لودگي كني؛ كاري كه الان داري با ملت ايران مي كني و تصويري وارونه از اين ملت رشيد و نجيب به چپاولگران و آدم كشان غربي مي دهي.» فردي حوادث پس از انتخابات سال 1388 را «فصل پوست اندازي جمهوري اسلامي» توصيف كرد و گفت «دشمن خواست براندازي كند اما خدا تقدير ديگري براي مان نوشته بود». او همچنين درباره كنار گذاشتن ميرحسين موسوي از فرهنگستان هنر، گفت؛ «موسوي ديگر وجاهت و لياقت نشستن بر كرسي رياست فرهنگستان هنر را نداشت و بايد عوض مي شد.»
حالا كه هاشمي و خاتمي نمي آيند آمدن من جدي تر شده
عضو حزب كارگزاران گفت با توجه به اينكه هاشمي و خاتمي جواب قطعي نداده اند احتمال حضور بنده در انتخابات جدي تر شده است.
اسحاق جهانگيري گفت: گزينه اول اصلاحات خاتمي است و گزينه بعدي آنها هاشمي است اما هيچكدام براي حضور در انتخابات جواب قطعي نداده اند.
وي در حاشيه مراسم ختم پدر علي تاجرنيا، اضافه كرد: بنابراين احتمال حضور بنده در انتخابات جدي تر شده اما هنوز هيچ چيز مشخص نيست.
در همين حال علي محمد نمازي نايب رئيس مجمع نمايندگان ادوار با اشاره به ملاقات اخير اين گروه با هاشمي رفسنجاني گفته است جلسه ديدار اصلاح طلبان با آيت الله هاشمي رفسنجاني را مهم، مثبت و خوب ارزيابي مي كنم.
نمازي درباره اخبار درج شده در مورد اينكه «تا سه روز ديگر تكليف حضور يك نفر از بين خاتمي و هاشمي براي حضور در انتخابات مشخص مي شود» گفت: تاييد نمي كنم كه تا سه روز ديگر حضور آن ها مشخص شود و يا حتي خاتمي و هاشمي بخواهند در عرصه انتخابات ورود پيدا كنند.
در حالي كه برخي محافل رسانه اي از تمايل هاشمي به نامزدي خاتمي خبر مي دهند، برخي ديگر هاشمي را مخالف اين امر مي خوانند. در ديدار ماه گذشته خاتمي و هاشمي تعارفاتي ميان طرفين براي نامزدي ديگري و محذوريت هر يك از آنان مطرح شده بود. بخش فارسي العربيه اخيرا نوشت: «گزارش هاي رسيده حاكي از آن است كه هاشمي رفسنجاني روز يكشنبه با اعضاي كمپين حمايت از خود تشكيل جلسه خواهد داد و تصميم خود درباره نامزدي در انتخابات رياست جمهوري را اعلام خواهد كرد. او تصميم به حضور در اين جلسه را پس از جلسه شامگاه سه شنبه گذشته با اعضاي شوراي هماهنگي اصلاحات گرفته است. گفته مي شود هاشمي رفسنجاني در اين جلسه، درباره دلايل نامزد شدن خاتمي در انتخابات سخن خواهد گفت».
يادآور مي شود هاشمي در ديدار با گروهي از اصلاح طلبان گفته بود اگر فردي با وجهه داخلي و بين المللي و مشاركت بالاي مردم رئيس جمهور شود مي توان مشكلات را رفع كرد.
در همين حال سيدمحمد خاتمي در ديدار با گروه موسوم به جوانان اصلاح طلب گفته است: در انتخابات دوره قبل گفتم كه دلمان مي خواهد جمع كثيري، بخصوص از جوانان كه گرد هم آمده اند آزادانه دور هم جمع باشند و بحث و گفت وگو كنيم و ساز و كار فعاليت هاي مسئولانه اجتماعي و سياسي را پيدا كنيم، ولي نتيجه كار اين شد كه بسياري از همين بچه ها الان يا در زندان هستند و يا گرفتار مشكلات متعدد!. آقايان كروبي و موسوي و خانم رهنورد همچنان در حصر به سر مي برند؟ بايد همه تلاش ما اين باشد كه شرايط مزبور ادامه پيدا نكند و دوباره تكرار نشود الان قصد ندارم در باب نامزدي خود براي رياست جمهوري اعلام نظر كنم ولي فقط سوال مي كنم كه اگر حاكميت به هر دليل فردي مانند من را نخواهد و به هر قيمتي نگذارد كه علي رغم خواست شما بيايد، آن روز آنان كه اميدوار بودند چه حالي پيدا مي كنند؟ آيا كينه ها و دلخوري ها بيشتر نمي شود؟ بعضي مي گويند بياييد، همه چيز روشن مي شود، آنها جلوي شما مي ايستند و ما هم پشت شما مي ايستيم؛ من ابدا نمي خواهم اين اتفاق بيفتد. اگر چنين وضعي پيش آيد اوضاع از اين هم بدتر مي شود كه كدورت ها بيشتر شود و رويارويي ها افزون گردد و اميدها بار ديگر به يأس مبدل شود و حتي دشمن هم از اين وضع سوءاستفاده كند. آيا مي توان اين انتخابات را تبديل به فضايي كرد كه دشمني ها بيشتر نشود و زمينه ايجاد ديالوگ فراهم آيد و گفت كه اين راهي كه تاكنون انتخاب شده به ناكجا آباد منتهي مي شود. بايد رويه ها عوض شود تا فضاي امنيتي و حصرها و حبس ها برچيده شود. من خودم را كسي يا سرمايه اي نمي دانم، ولي از نظر اجتماعي و بين المللي وجهه و پتانسيل هايي ايجاد شده است. سوزاندن سرمايه هنر نيست، اگر سرمايه اي هست بايد آن را به نحوي به كار برد كه مشكلاتمان را اندك اندك حل كند و اين امر نه راحت طلبي است، نه شانه از زيربار مسئوليت خالي كردن، ولي در هر حال باز هم مي انديشم و اميدوارم همه ما درست بيانديشيم.
نامزد انتخابات بايد اهل تنش باشد وگرنه نيايد!
يك عضو متواري گروهك ملي-مذهبي مي گويد نامزد انتخابات بايد مرد تقابل با ساختار جمهوري اسلامي باشد و اگر چنين مردي وجود ندارد، بايد از مسير ديگري غير از انتخابات سياست ورزي كرد.
«مرتضي-ك» مقيم پاريس كه 3 سال پيش از كشور خارج شده، در پايگاه اينترنتي روز نت نوشت انتخابات تنها راه سياست ورزي نيست. سياست از انتخابات رنگ مي گيرد، اما تمام راه سياست ورزي به انتخابات منتهي نمي شود. «همه و هيچ» سازي از امكاني به نام انتخابات و فرجام آن در رويداد خرداد 92، بي اعتنايي به سياست در سپهر عمومي است. به ويژه آن هنگام كه انتخابات نمايشي و فرمايشي برگزار شود، و حداكثر مهندسي براي برپايي «حماسه سياسي» صورت گيرد. البته اگر «مرد ميدان»ي وجود دارد كه پا به عرصه انتخابات نهد و خواسته هاي سركوب شده شهروندان را نمايندگي كند و به اتكاي نيروي اجتماعي، مطالبات اساسي ايرانيان را مطرح و تعقيب نمايد، «بستر انتخابات» مجالي است كه نبايد از آن صرف نظر كرد.
وي در عين حال نوشت: اگر با اين مفروض هم عقيده باشيم كه انتخابات 88 با «تقلب معنادار» و «كودتا» توام شد، پس دليلي وجود ندارد كه حاكميت از تداوم وضع موجود، گامي پس گذارد؛ مگر آن كه ياران و همراهان جنبش سبز، به مثابه مهم ترين و اصلي ترين جنبش اجتماعي امروز ايران، پشت يك نامزد خواسته هاي خود را مجدانه فرياد و تعقيب كنند. اما اگر چنين نامزد «سبز»ي در ميدان انتخابات نيست، انتخابات خرداد 92 پايان سياست ورزي نخواهد بود. ادامه حبس سران جنبش و فعالان سياسي و فراهم نكردن حداقل بسترهاي لازم حقوق اساسي شهروندي، يعني راه سياست ورزي محدود به كريدور انتخابات نيست.
با خيالبافي اين يكي كارت را هم مي سوزانيم
ارگان اتاق فكر فتنه سبز در لندن معتقد است خاتمي مرد رانندگي فولكس واگني است و در صورت نامزدي او سبزها (فتنه گران) خيلي چيزها را از دست مي دهند.
جرس كه اكنون توسط كديور و برخي عناصر همسو اداره مي شود، در مطلبي با عنوان «خاتمي را بسيار دوست مي دارم اما» نوشت: دعوت ها از يك سو و فشارها از سويي ديگر خاتمي «سيد خندان» ما را در برگرفته است. از هر سو نامه ها و مكتوب ها و سخن ها و فدايت شوم ها به سويش روان است و او را تنها راه نجات مي خوانند. اغراق ها و شخصيت پرستي تاريخي ما دوباره آرام آرام اوج گرفتن آغاز كرده است و همچون گذشته چشم را بر تمام واقعيت ها بسته و لجاجت افراطي خويش را به مسابقه گذاشته ايم.
نويسنده مي افزايد: فعالان سياسي و اجتماعي بايستي به يك گزاره اساسي باور داشته و پايبند باشند و آن گزاره اين است كه «پايي در واقعيت داشته باشند و پايي فراتر از آن، و در اين وقت است كه مي توان گام برداشت و حركت كرد». اگر دو پا در وادي سهمناك واقعيت باشد، فلج كننده خواهد بود و مانع حركت، و اگر دو پا خارج و برون از واقعيت، توهمات ناشي از آن سرنگون كننده. مشكلي كه در زمان و مكان كنوني دامنگير طيف ما اصلاح طلبان گشته است (اصلاح طلبي و اصلاح طلبان در معناي وسيع آن) است كه دو پاي حركت خود را برون از واقعيت نهاده ايم و خيال هاي زيبايمان را رنگ واقعيت داده ايم. مي پنداريم آنچه كه مي گوييم و باور داريم عين واقعيت است و انطباق بسياري با فاكت هاي بيروني دارد، اما به راستي چنين است؟
جرس مي نويسد: آيا با كارت خاتمي در زميني كه رقيبهاي مريي و نامريي، تمام زمين را قبضه كرده اند و هر حركتي را به شدت سركوب مي كنند، بازي كردن حركتي انديشمندانه است؟ خاتمي را همه بخوبي مي شناسيم، خاتمي در شرايط كنوني قدرت چانه زني با ساختار قدرت را هم ندارد، او را وارد بازي اي نكنيم كه سرمايه و وجاهتش را نيز قرباني آن كند، خاتمي مرد رانندگي فولكس واگني است، بگذاريم فردي ديگر در اين چهار سال بيايد و اوضاع را اندكي آرامش بخشد و آنگاه نوبت را به خاتمي بسپاريم. اكنون زمان آمدن خاتمي نيست.
نويسنده جرس در ادامه نوشت: يك پايمان را بر زمين سخت واقعيت ها برگردانيم و شرايط فعلي را با دقت و نكته بيني بي رحمانه اي! مرور كنيم، با آمدن خاتمي، خيلي چيزها را بدست مي آوريم اما خيلي چيزها را هم از دست مي دهيم كه مهمترين آنها فرصت براي تشكل سازي اصلاح طلبانه در سراسر كشور است. خاتمي را براي آينده نگه داريم و او را قرباني دو پاي مانده در خيالات و فرا واقعيت هاي خويش و جرياناتمان ننماييم، خاتمي را به شخصه بسيار دوست مي دارم و نمي خواهم به سادگي او و سرمايه عظيم خود و پيرامونش را از دست دهيم، به همين خاطر است كه به تمامي گروهها و افراد و جريانات حداقلي و حداكثري اصلاح طلب پيشنهاد كردم به خاطر مصلحت هاي سياسي گرد هاشمي آييم و او را به كرسي رياست جمهوري برسانيم تا در چهار سال با تكيه بر توانايي هاي فردي و اجتماعي و درون ساختار قدرتش اوضاع را آرامشي دوباره بخشد تا نوبت اصلاح طلبان رسد. اگر خاتمي برخلاف اين تحليل هاي شخصي من خود به اين نتيجه رسد كه وارد گود شود، جز اولين نفراتي خواهم بود كه به او خواهم پيوست، اما باورم آن است كه كنون زمان آمدن سيد خندان دوستدار صبح نيست.
در همين حال پايگاه اينترنتي سحام نيوز كه مدعي حمايت از كروبي است و قبلاً به اسم حزب اعتماد ملي فعاليت مي كرد، ضمن گزارش يكي از ديدارهاي اخير خاتمي، نوشت: يكي از ملاقات كنندگان كه به عنوان مخالف با آقاي خاتمي سخن مي گفت، ضمن طرح انتقاداتي، او را به پرهيز از حضور در انتخابات دعوت نمود و پرسيد كه «آيا در سال 84 شما به عنوان رئيس جمهور و مسئول برگزاري انتخابات، توانستيد از آراي مردم حفاظت كنيد؟ شما در حال حاضر چه امكاناتي در اختيار داريد كه بتوانيد مانع تكرار وقايع انتخابات هاي 84 و 88 شويد؟» به گزارش سحام نيوز اين اصلاح طلب مخالف نامزدي خاتمي با اشاره به مناظره مهدي كروبي و ميرحسين موسوي در سال 88، گفته است: «وقتي آقاي كروبي از آقاي موسوي در مناظره سؤال كرد كه آيا تا آخر اين راه ايستادگي مي كنيد؟ ما در ابتدا منظور ايشان را نفهميديم؛ ليكن پس از انتخابات و آن اتفاقاتي كه همگان شاهد آن بودند، فهميديم كه اين پرسش چه معنايي داشته است. ليكن شناختي كه ما از سوابق شما داريم، اين توانايي ايستادگي را به هيچ عنوان در شما نمي بينيم. نمونه اش شركت شما در انتخابات مجلس در سال گذشته در يكي از روستاهاي دماوند بود! شركت شما در انتخابات، در حالي كه آقاي كروبي و موسوي و خانم رهنورد در حبس هستند، اقدامي ناجوانمردانه است و با اين فضا، شركت شما در انتخابات، هيچ نتيجه مثبتي در وضعيت آنها و ديگر زندانيان نخواهد داشت.
وي در توضيح دلايل خود براي اين اظهارات افزود: «مگر حضور شما در انتخابات مجلس سال گذشته چه تغييري را در شرايط اين عزيزان ايجاد نمود كه با شركت در انتخابات بعدي بايد منتظر ظهور آن باشيم؟»
رد پاي القاعده را ميان متحدان آمريكا جست وجو كنيد
برخلاف ادعاي پليس كانادا، متهمان عمليات تروريستي در اين كشور با قطر و عربستان در ارتباط بوده اند و نه ايران.
يك روزنامه چاپ لندن با انتشار اين مطلب نوشت: افرادي كه پليس كانادا دستگير كرده و هويتشان را اعلام نكرده است، كانادايي نيستند. به گفته يك منبع آگاه يكي از اين افراد تونسي و ديگري فلسطيني الاصل است. به گفته منابعي موثق از كشورهاي عربي خليج فارس برخلاف آن چه در برخي رسانه ها آمده يكي از اين دو متهم حتي گذرنامه اماراتي نداشته و اصلا در اين كشور نبوده است.
به گفته اين منابع رائد جاسر ابراهيم عموري، اردني الاصل است كه در 26 فوريه 1967 در طولكرم به دنيا آمده و گذرنامه اي به شماره 382701 دارد كه در دوم فوريه 2012 صادر شده است. وي قبل از اين بارها به امارات متحده عربي سفر كرده بوده و اخيرا از قطر به كانادا وارد شده است. بنا به اظهارات اين منابع اين فرد در تاريخ 17 سپتامبر 2011 وارد قطر شده و در تاريخ بيستم همان ماه از اين كشور به مقصد كانادا خارج شده و در همان جا اقامت گزيده است.
روزنامه العرب مي نويسد: به استناد اين منابع جاسر به كشورهاي مختلف عربي حوزه خليج فارس به ويژه عربستان و امارات بارها سفر كرده است اما ارتباطات اصلي او با افرادي در داخل قطر بوده است. وي ارتباطات بسيار گسترده اي با تندروهاي ساكن در قطر داشته و خود نيز از انديشه هاي افراطي تبعيت مي كرده است. اين منابع همچنين مي گويند كه سازمان امنيت آمريكا گروهي را مامور زير نظر گرفتن او كرده بود تا به فعال اسلام گراي متهم دوم رسيده است. بنا به اطلاعاتي كه كشورهاي عربي حوزه خليج فارس داده اند جاسر با افرادي به شدت افراطي در عربستان كه از القاعده دستور مي گرفته اند، ارتباطات نزديك داشته و از آنها دستور مي گرفته است. به رغم اين كه پليس كانادا از تمامي اين جزئيات و اطلاعات خبر دارد اما در نشست مطبوعاتي خود مدعي شد كه اين افراد مورد حمايت عناصر القاعده ايران بوده اند و از آنها دستور و توصيه مي گرفته اند. اگرچه دولت كانادا تاكيد كرد، هيچ اطلاعاتي كه ثابت كند اين افراد از سوي دولت ايران براي انجام حملاتي در داخل كانادا حمايت مي شده اند، در اختيار ندارد.
به گزارش ديپلماسي ايراني، العرب تصريح كرد:كارشناسان معتقدند كه هم دولت كانادا و هم دولت آمريكا به خوبي مي دانند كه اين افراد هيچ ارتباطي با ايران ندارند و تنها به دنبال بهانه اي سياسي براي تحت فشار قرار دادن تهران هستند.