آنچه امروز بیش از هر چیزی در فضای انتخاباتی کشور طنین افکنده و تقریبا همه اهالی سیاست را درگیر نوعی سردرگمی کرده است ورود تعداد زیادی کاندیدا؛ اعم از اصول گرا، اصلاح طلب و مستقل؛ و گمانه زنی در خصوص برخی چهره های سرشناس و نسبتا سرشناس از جمله اسفندیار رحیم مشایی در صحنه انتخابات ریلست جمهوری است.

رییس جمهور محترم از سال 1388 تلاش مضاعفی را برای مطرح کردن نام اسفندیار رحیم مشایی در صحنه سیاسی ایران نموده و با دادن نشان فرهنگ، پست معاون اولی ریاست جمهور، ریاست دفتر رییس جمهوری، دبیری جنبش عدم تعهد و دفاع جانانه و تمام عیار از وی در برابر منقدین، در این امر از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است.

لکن با توجه به موج مخالفتها با مشایی و فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر برکناری وی از سمت معاون اولی رییس جمهور تا حدی موجب به حاشیه راندن مشایی برای مدت طولانی شد. اما این امر با داغ شدن تنور انتخابات از سال گذشته رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و گمانها در خصوص قصد دکتر احمدی نژاد بر پیاده سازی مدل پوتین-مدودف در ایران به یقین نزدیک شد.اما در این بین چند موضوع جدی و قابل تامل وجود دارد.

نخست اینکه طرح نام مشایی بین کاندیداهای احتمالی نظیر دکتر قالیباف،دکتر ولایتی، دکتر حداد عادل و … در نگاه اول توفیق چندانی را برای نامبرده در اذهان تحلیل گران سیاسی متبادر نمی کند.اما برخی معتقدند طیف وابسته به رییس جمهور با تاکتیکی نظیر آنچه در انتخابات88 اتفاق افتاد و عینی سازی انتفاع ملت(نظیر سود سهام عدالت،افزایش یارانه ها، افزایش حقوق کارمندان و …)موفق به کسب آراء خاکستری شده و در نهایت برنده انتخابات شوند.البته این در شرایطی است که مشایی از طرف شورای محترم نگهبان تایید صلاحیت شود، که تایید نشدنش هم احتمالا سناریوهایی را در پی خواهد داشت که در این مقال نمی گنجد.

موضوع دیگری که حائز اهمیت است تکثر کاندیداهای اصولگرا در صحنه انتخابات است. واضح است که اصلاح طلبان به دلیل تشتت در صف بندی و نرسیدن به یک نامزد واحد ، رقیبی جدی برای نامزدهای اصولگرا به شمار نمی آیند. لکن تعدد این نامزدها باعث جدال انتخاباتی بین خود اصول گراها شده و چنانچه به یک یا دو گزینه برای کاندیداتوری نرسند، احتمال توفیق آنان نیز به همان نسبت کاهش خواهد یافت.

وجه دیگر این موضوع، شخصیت های احتمالی حضور در صحنه انتخابات هستند که حضور یا عدم حضور هر کدام از آنها می تواند در سرنوشت انتخابات تعیین کننده باشد.حضور سیدمحمد خاتمی رییس جمهوری سابق جمهوری اسلامی ایران از مدتها قبل بر سر زبانها بوده است. اما خود ایشان ابتدا به شدت از قبول کاندیداتوری امتناع نموده، اما اخیرا در حال مذاکره با بعضی از شخصیتها در این خصوص می باشد.

مدت هاست که کش و قوسهای زیادی از آمدن و یا نیامدن آقای هاشمی رفسنجانی به صحنه انتخابات ایجاد شده است.خود ایشان به انحاء مختلف از اظهار نظر صریح در این خصوص خودداری نموده و مثل همیشه با همان مشی سیاستمدارانه خود همه را تا دقیقه نود منتظر اعلام نظر خود نموده است.با چینش فعلی پازل انتخابات و حضور افراد و شخصیتهای مختلف، حضور یکی از دو گزینه ی هاشمی یا خاتمی محتمل تر شده است.

تحلیل نویسنده بر این است که با توجه به عدم اقبال مناسب مشایی از ناحیه مردم و عملکرد نه چندان موفق دولت در یک ساله گذشته بخصوص در زمینه اقتصادی، همچنین تکثر کاندیداهای اصولگرا و رای آور نبودن کاندیداهای اصلاح طلب فعلی، اصل مطرح نمودن مشایی، بعنوان تاکتیکی برای ایجاد یک قطب کاذب در انتخابات بوده و در نهایت کاندیدایی به نام مشایی در صحنه حضور نخواهد یافت و دکتر احمدی نژاد با علم به عدم اقبال مشایی با نیت تقابل با جمعیت اصول گرا که در چند سال گذشته بیشترین مواجهه را با دولت داشته اند، در پی کمک به کاندیداهای چراغ خاموش فوق ، در واپسین روزهای ریاست جمهوری است. موضوعی که شاید بیش از همه به نفع آقای هاشمی رفسنجانی باشد.

البته در روزهای آتی و پدید آمدن آرایش های جدید شرایط جدیدی را نیز شاهد خواهیم بود.

واضح است آنچه در مرقومه فوق گذشت، تحلیل نویسنده بوده و خوانندگان محترم می توانند با نظرات خود تکمیل کننده این تحلیل باشند.

با آرزوی سربلندی برای ایران اسلامی عزیز

12 thoughts on “دشمنان دیروز، دوستان امروز؟”
  1. دايي مهدي عزيز سلام . من كاملا با تحليل شما موافقم . اميدوارم كه رئيس دولت دهم دست به حركت انتحاري نزنه . ارادتمند هميشگي شما

  2. با احترام به نویسنده، تحلیل مفهوم و مولفه های دقیقی دارد. هر توصیف بر اساس احتمالات مختلف را تحلیل نمی گویتد. تحلیل یا آنالیز متکی بر یک بیس و استراکچر و سیر منطقی از مبدایی به نام مجهول به مقصدی به نام معلوم است. روح کلمات را اینقدر ساده نگیریم .عقاید شما را در این نوشتار خواندم. برایش احترام هم قایل هستم اما اینکه تحلیلی در این نوشتار باشد خیلی با شما هم عقیده نیستم. تحلیل مبتنی بر عقیده نیست بلکه متکی بر نطریه هاست. میان عقیده و نظریه تفاوت جدی وجود دارد. در هر حال خسته نباشید.

  3. به رغم برخی انتقادات وارد به مدیر محترم هراز نیوز در تایید هر کامنت بی ارتباط با موضوع و گاه پر از خالی- خالی از جهت مشتمل بر یاوه گویی و هزل و هجو و توهین و شایعه و اکاذیب و توهمات بیمارگونه- انصافا تا حدود زیادی بی طرفی خود را حفظ و زمینه های مناسبی برای طرح دیدگاههای متفاوت را فراهم آورده است که جای تقدیر است. با آرزوی روز به روز بهتر شدن هراز نیوز

  4. از آنجا که هنوز هم کسوتان ایشان در این موضوع ان قلت دارند ما وارد این دعوا نمیشیم و کلمه ای رو که اشکالی در اون نباشه استفاده کردیم.
    اگرچه ایشان نقش ارزشمندی در انقلاب اسلامی داشته و دارند.
    متشکرم.

  5. تشکر می کنم از اینکه معلمی فرمودید و تذکر دادید.
    اینم هم از عاقبت واگذاری کار تایپ به دیگران!
    از دقت نظرتون متشکرم
    لطف کردید

  6. شاید در معنی تحت اللفظی و لغت نامه ای حق با شما باشه.اما تحلیل سیاسی Political Analysis به معنای « تجزیه پدیده به اجزای تشکیل دهنده، شناخت اجزا و ارتباط آنها با یکدیگر و شناسایی کلیت پدیده مورد بررسی » است. که من هم سعی در رعایت این اسلوب نمودم.ضمن اینکه تحلیل سیاسی الزاما متکی به یک چارچوب نظری نیست و در مقام بررسی جزء به جزء و پدیده های مختلف، چشم اندازی به وضعیت آینده هم دارد.
    ضمن اینکه تبدیل یک مقاله علمی 15صفحه ای به یک صفحه قطعا ظرفیت انتقال مطالب رو پایین میاره و از چارچوب مورد نظر شاید خارج بشه.
    باز هم از اینکه با این دقت مطالعه فرمودید متشکرم

  7. سلام. از لطفت ممنون. ان شاالله همینطور بشه که فرمودید.
    موفق باشید

  8. سلام
    1. آنچه نویسنده محترم بیان کردند، صورت خلاصه شده تحلیلی است که فرهاد جعفری در نامه اسفند ماه 1389 خطاب به رهبر انقلاب نوشته بود. او آن زمان که هنوز برخی عزیزان ذوب در اصول گرایی و ولایتمداری احمدی نِاد بودند، گفته بود روزی خواهد آمد که احمدی نژاد و هاشمی برای شکستن دژ قدرت با یکدیگر متحد شوند.

    2. اگر عده ای از عزیزان ارزش مدار به خود حق می دهند که دوستان دیروز و دشمنان امروز احمدی نژاد باشند، چرا احمدی نژاد این حق را نداشته باشد که با دشمنان دیروز خود دوست شود؟

    3. این نوشته بیشتر شبیه به یک پیش بینی است تا یک تحلیل. البته به نظر می رسد علت آن تلخیص بیش از حد توسط مدیریت سایت باشد.

    4. نظام با قبول کاندیداتوری خاتمی در سال 76 و پخش مناظرات در سال 84 نشان داد که برای جلب مشارکت حداکثری در انتخابات، به اقداماتی خلاف میل خود نیز تن در دهد. در انتخابات حاضر که اولین انتخابات ریاست جمهوری پس از انتخابات 85 درصدی سال 88 و آن وقایع تاسف بار است، نظام بیش از هر زمانی به مشارکت بالای مردمی به عنوان مهر تایید نظام نیاز دارد. لذا اگر حضور مشایی یا حمایت هاشمی و احمدی نژاد از یک کاندیدای مشترک یا هر سناریوی دیگری به این مشارکت کمک کند، چراغ سیز نظام برای وقوع آن دور از انتظار نخواهد بود.

  9. سلام بر شما.
    1-بنده نامه فوق الذکر رو رویت نکردم.اگرچه شرایط سال هشتاد ونه با الان بسیار متفاوته.اونوقت این موضوع پیش بینی بود.اما الان که با قراردادن بسیاری از پازلها در کنار هم دیگه نمیشه اسم پیش بینی روش گذاشت.براوردی که از وضعیت موجود میگیریم به این نتیجه خواهیم رسید.
    2-هدف بنده بیان اشکال در صورت نزدیک شدن احمدی نژاد و هاشمی نبود بلکه صرفا بررسی وضع موجود بوده.
    3-چیزی که از این متن بر میاد نه یک تحلیل علمی بلکه بیشتر یک تحلیل ذهنی است و بدلیل خلاصه شدن 15صفحه مطلب در یک صفحه مخاطب به این نتیجه میرسه.ضمن اینکه مطالب طولانی در حوصله مخاطبین محترم نخواهد بود.قابل ذکر اینکه تخلیص از ناحیه بنده بوده و مدیریت محترم بزرگواری نموده و عین متن را درج کرده اند.
    4-در مورد چهارم من هم با شما هم عقیده هستم.
    از اینکه دقت نظر به خرج دادید سپاسگزارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *