علی داداشی در مصاحبه با همشهری سرنخ از ناگفته ها درباره اینکه چرا قاتل را نبخشیدند، می گوید:
آیا در بین اعضای خانواده، کسی بود که نظرش چیزی جز قصاص باشد.
نه. البته در اینجا باید به یک نکته مهم اشاره کنم. من و اعضای خانوادهام تنها مدعیان این پرونده نیستیم. ما تنها بخشی از هزاران نفر بودیم که خواهان قصاص قاتل بودیم. برای من هیچ اهمیتی نداشت که او زنده می ماند یا حکمش اجرا می شد، چون حتی با قصاصش هم، برادر من زنده نمیشد. من فقط خواسته مردم را اجرا کردم.
*چطور شما از خواسته مردم باخبر شدید؟
من هر وقت از خیابانی عبور میکردم و مردم مرا میدیدند، میگفتند که نباید قاتل روحالله را ببخشیم. همه آنها ماجرای این جنایت هولناک را دنبال کردهاند و در جریان جزئیات آن بودند و برای همین همیشه می گفتند که علیرضا، یک قهرمان و سرمایه یک مملکت را به قتل رساند و باید برای درس عبرت هم که شده به مجازات عملش برسد.
*دلیل شما و اعضای خانوادهتان برای قصاص چه بود؟
علیرضا نه فقط برادرم را که همه خانوادهام را کشت. خواهرهای من بعد از جنایت حال و روز بدی دارند و تنها زمانی که میتوانند داغ روحالله را فراموش کنند، زمانی است که قرصهای مسکن مصرف میکنند تا بتواند بخوابند. آنها هنوز مرگ برادرم را باور ندارند. نه روزشان معلوم است و نه شبشان . چون زندگی برایشان بدون برادرم معنا ندارد. قصاص یک جوان دردی را از اندوه بزرگ ما دوا نمی کند.ما با قصاص هیچ کس خوشحال نمی شویم حتی قاتل برادرم اما اگر حکم اجرا نشود و این مراحل قانونی طی نشود، آن وقت ممکن است این مسئله تبعات منفی به دنبال داشته باشد. شما از من پرسیدید دلایل تان برای قصاص چیست؟ من هم این دلایل را میگویم و خود مردم باید قضاوت کنند که دلایل من منطقی است یا خیر! یکی از همدستان قاتل برادرم، 2 سال قبل دست به سرقت مسلحانه زد. اگر آن سال شکات پرونده او را نمیبخشیدند، او شب حادثه همراه قاتل برادرم نمیبود و بیشک این جنایت رخ نمیداد. این نشان میدهد که اینگونه مجرمان هیچ وقت از رضایت شکات درس عبرت نمیگیرند وگرنه الان همدست برادرم به اتهام مشارکت در نزاع منجر به قتل، پشت میلههای زندان نبود. الان اگر قاتل برادرم بخشیده شود، به نظرتان فردا که آزاد شد ممکن نیست مرتکب جرمی بزرگتر شود؟ اصلاً چه کسی میتواند تضمین کند که این اتفاق نمیافتد؟
علیرضا (قاتل)، هیچ وقت از شما درخواست بخشش نکرد؟
در تمام این دو ماهی که او و همدستشانش بازداشت شدند، حتی یک بار هم ابراز پشیمانی و طلب بخشش نکردند. یک زمانی دعوا رخ میدهد و یکی توی گوش شخصی سیلی میزند و بعد صد بار از او معذرتخواهی میکند. اما آنها در دادگاه ابراز پشیمانی نکردند و به راحتی جزئیات ماجرا را تعریف کردند. ماجرایی که یک ملت را دغدار کرد. برای همین بخشش قاتل برادرم به نظر من و اعضای خانوادهام کار درستی نبود.
آیا برای بخشش قاتل با خانوادهتان جلسهای هم گذاشتید؟
شاید باورتان نشود اما از بعد از محاکمه قاتل برادرم در دادگاه خانوادهام با من ارتباطشان را قطع کردند تا نکند یک زمانی من از آنها درخواست کنم که قاتل روحالله را ببخشند. خیلیها ماجرای اصلی این جنایت را نمیدانند، قاتلان در دو مرحله به روحالله حمله کردند اینهایی که میگویم طبق اعترافات متهم و حقایقی است که در صحنه جنایت دیده شد اما هرگز به گوش مردم نرسید. وقتی روحالله بعد از اصابت چاقو به گلویش، روی زمین زانو زد و داشت میافتاد. آنها از هم به او حمله کردند. در برگه پزشکی قانونی نوشته شده که اثرات مشت و لگد روی سر و صورت روحالله دیده شده. این یعنی به برادرم ناجوانمردانه حمله شده بود. قاتل برادرم بعد از اینکه از ماجرای قتل باخبر شده بود به جای اینکه خودش را معرفی کند، نقش فرار طرح کرده و میخواسته به خارج از کشور بگریزد و همه اینها نشان میدهد که او اصلاً قصد دلجویی و عذرخواهی از خانواده ما را نداشت.
گفتید که هر وقت مردم در کوچه خیابان شما را میبینند درباره قتل روحالله حرف میزنند، در بین آنها کسانی هم بودند که از شما بخواهند قاتل را ببخشید.
خیلی کم. میگفتند ببخش تا نام برادرت بزرگ شود. اما من به آنها میگفتم اگر آنها پس از درگیری و مجروح کردن برادرم در صحنه میماندند و کمک میکردند و او را به بیمارستان میرساندند، حتی در صورتی که او در بیمارستان فوت میکرد، 80 درصد امکان داشت که قاتل را ببخشیم. چراکه رسم مردانگی این است که اگر کسی به زمین افتاد دیگری، دست از درگیری با او بردارد و بهش کمک کند. اما قاتل برادرم در حق او رسم مردانگی را به جا نیاورد و ما نباید به او رضایت دهیم.
*برای مراسم قصاص، تصمیم و برنامه خاصی داشتید؟
ما اصلاً از قصاص یک نفر خوشحال نمیشویم که بخواهیم برایش برنامهریزی کنیم. ما با مشورت با اعضای خانوادهام صلاح دانستیم که حتی اجرای حکمم هم بهتر است برعهده پلیس یا مقامات قضایی باشد چراکه هدف ما از اجرای حکم، عبرت گرفتن افراد از این پرونده بود.